جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

یار جونی ... دوباره بر نمی گرده جوونی

به همین سر صبح قسم با خودم عهد بسته ام از همین حالا تا روزی که نفس می کشم هیچکس را ، شده سبیل از بناگوش در رفته ترین راننده تریلی دنیا ، به خاطر گوش دادن خزترین و دامبولی ترین ترانه ی روی زمین مسخره نکنم و به او نخندم .



هفت - هشت ساله بودم . شهرک کوچک ما جز چند خانه کوچک و چند مغازه کوچکتر هیچ چیز نداشت . ما مجبور بودیم برای خرید های عمده برویم شهریار که آن موقع اسمش "علیشاه عوض" بود .

یک ابولفضل خانی داشتیم که یک می نی بوس داشت و این می نی بوس تنها وسیله نقلیه عمومی بود که ما را به علیشاه عوض می رساند و بر می گرداند . پسر همین ابولفضل خان یک بنز قدیمی خریده بود و او هم به عنوان یکی از اولین راننده تاکسی های شهرک کوچک ما این مسیر را دو طرفه کرایه کشی می کرد .

با مامان ناهید ایستاده بودیم کنار خیابان خلوت . دست بلند نکردیم ولی سواری بنز قدیمی ایستاد جلوی پایمان . مادرم چادر سیاهش را محکم گرفته بود چون می ترسید سوار ماشینی غیر از می نی بوس ابولفضل خان بشود . اما وقتی دید راننده پسر ابولفضل خان است خیالش راحت شد . پسر ابولفضل خان ما را می شناخت . مادرش که زن ابولفضل خان بود به تازگی به رحمت خدا رفته بود و مادرم خدابیامرزی گفت . آنروزها نوارهای کاست هم ممنوع بودند اما پسر ابولفضل خان که می دانست غریبه نیستیم صدای ضبطش را بلند کرد .

آهنگ شادی بود که اسم خواننده اش را نمی دانستم . در حقیقت آنروزها من اسم هیچ خواننده ای را بلد نبودم چون هیچ ترانه ای نشنیده بودم جز ترانه های درخواستی یواشکی رادیو کویت ظهر های جمعه که می گفت : محمود از تهران این ترانه را تقدیم کرده به سوسن و من چقدر دیوانه می شدم از شنیدن ترانه هایی که پسرها به دخترها و دخترها به پسرها از راه دور تقدیم می کردند حتی وقتی نمی دانستم اسم خواننده هایشان چیست .


نگاه کردم دیدم مامان هم عین من محو شنیدن ترانه است . آهنگ شادی بود اما مضمونش غمگین بود و من هیچ وقت نمی فهمم چطور می شود که موضوعی غمگین را اینچنین ریتمیک و رقص آور ارائه کرد . اگر بنا بر غم باشد باید غمگین خواند .

صدای خواننده را دوست داشتم و بعدها وقتی که بزرگتر و عاشق شدم با بعضی ترانه هایش حسابی عاشقی کردم .

از مادر پرسیدم اسم خواننده چیست ؟ گفت : حبیب

پسر ابولفضل خان هم سرش را به نشانه تایید تکان داد و با افتخار گفت : جدیده جدیده

و من و مامان گفتیم : خیلی قشنگ میخونه

و پسر ابولفضل خان صدای ضبط را بیشتر کرد .

من و مامان داشتیم زندگی می کردیم . آن موقع تلوزیون حتی "گل می روید به باغ" هم پخش نمی کرد . و پسر ابولفضل خان چنان افتخاری می کرد که خود حبیب یا ترانه سرا و آهنگساز و تنظیم کننده و کمپانی پخش کاست انقدر به کارشان مفتخر نبودند .

وقتی به مقصد رسیدیم مامان گفت : میشه این نوار رو به ما قرض بدین؟


بعدها که توی یک عروسی خانوادگی یک ضبط دو کاسته دیدم احساس می کردم این بزرگترین دستاورد تکنولوژی بشر است . مخصوصا وقتی که فهمیدم می شود یک نوار کاست بگذاری توی جانواری سمت راست و محتویاتش را منتقل کنی به نوار کاست توی جانواری سمت چپ . آنروز یکی از بزرگترین حسرت های کودکی من بود که ای کاش ما هم به جای آن ضبط یک کاسته یکی از همین دو کاسته ها داشتیم و می شد آن ترانه حبیب را قبل از اینکه پسر ابولفضل خان بیاید دنبالش بیشتر بشنویم .

صد البته که بعدها ضبط دو کاسته هم خریدیم وقتی همه ضبط سی دار داشتند و بعدها که کامپیوتر آمد و دی وی دی و اینترنت بارها و بارها دنبال این ترانه حبیب گشتم . بیشتر از اینکه بخواهم دوباره بشنومش دوست داشتم دلیل این عطش را بفهمم که چرا از بین تمام ترانه هایی که شنیده ام این یکی با من اینچنین کرده است . متن ترانه را می شد پیدا کرد اما خود ترانه نبود . تا همین امشب که اتفاقی یاد آن افتادم و به سادگی دانلودش کردم .


رفتم به هفت سالگی

دراز کشیده بودم روی فرش ماشینی لاکی رنگ و دستهایم زیر چانه بود و چرخیدن نوار کاست پسر ابولفضل خان را در ضبط یه کاسته تماشا می کردم و حبیب با صدای بلند می خواند  : سه روزه رفته ای ... سی روزه حالا ... زمستون رفته ای نوروزه حالا ...


احتمالا اگر این آهنگ را بدون پیش زمینه نوستالژیک می شنیدم 

یعنی اگر چنین خاطره پررنگی از کلمه به کلمه این ترانه نداشتم

و طی این سی سال انقدر با حسرت در خلوت زمزمه اش نکرده بودم

حالا موقع شنیدنش داشتم از خنده روده بر می شدم

مخصوصا آنجا که می فرماید :

با تو از دوریت حالی ندارم

ز عین و شین و قاف من بی قرارم


به ت و ب گرفتارم شب و روز

به غیر از لام و ب درمان ندارم


ولی حالا  به همین سوی چراغ قسم یکساعت است که با خزترین و دامبولی ترین ترانه شیش و هشت

دارم اشک می ریزم :

یار جونی ... دوباره بر نمی گرده جوونی ...


+ دانلود ترانه سه روزه رفته ای با صدای حبیب




نظرات 26 + ارسال نظر
سمیرا یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 07:28

آخ یادش بخیر..اون روزها که ترانه های جدید اونور آبی روی نوارهای کاست دست به دست میشد و ما چقدر ذوق می کردیم تا مدتها توی خونه و ماشین بابا همه ش اونا رو گوش می کردیم اونقدر که از حفظ میشدیم...منم این ترانه رو خیلی دوست دارم هنوزم ..دوسه روز پیش وقتی دیدم یه دوستی شماره همسرشو به نام "یار جونی " تو گوشیش ذخیره کرده یهو یاد این ترانه افتادم.....

چه باحال
پس شنیده بودی ؟

رها- مشق سکوت یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 07:55 http://www.mashghesokoot.blogfa.com

یادش بخیر روزی که ضبط دو کاسته خریدیم، مامانم بهم نگفته بود و مرخصی گرفته بود و اومده بود خونه و ضبطو آورده بود
وقتی از مدرسه برگشتم و دیدمش، انگار دنیا رو بهم داده بودن . اون دوره همش ذوق اینو داشته که از بقیه نوار بگیرم و ضبط کنم

آخی
خداییش ضبط کاسته خیلی خفن بود اون دوره
هر کسی نداشت

هلیا یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 08:33 http://www.mainlink2.blogsky.com

آره واقعا .......
راننده های ماشینای سنگین چند سال تو تنهایی های جاده با این آهنگا زندگی کردن .
مسلما اون حسی که آهنگا به اونا میده خیلی باحاله .

دقیقا همینه

آوا تازه وارد یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 08:44

آقای جوگیریات بردینمون تو سال های60 و اینا ها صداش بیشتر شکل شاهرخه خیلی باید دقت کنی بفهمی حبیبه یادش بخیر یاد سال 68 افتادم عروسی خاله ام خونه ما بود ضبط کاست و آهنگ جواتی های مد اون موقع آهنگ پلنگه چشم قشنگه مرتضی، شب شبه شعر و شوره شهره و آمنه اندی و اینا یادش بخیر یه چیز بگم یواشکی من یه فولدر دارم تو لپ تاپم پر آهنگ جواتی وقتی تنهام گوش میدم کلی ام حال میکنم جلو بقیه ژست یانی و ریکی مارتین و ابی و گوگوش دارم ولی تو خلوت خودم عاشق 6،8 تای زمان بچه گی هامم

یادش به خیر
اما از نظر فنی فکر کنم اون اهنگ مرتضی جدید تر باشه نسبت به اندی
یادمه وقتی ماهواره بود اولین بار دیدمش
اون خانومه که پلنگی پوشیده بود و دور حوض می خرامید

دریا یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 08:49

آدم نمیدونه به متنتون قاه قاه بخنده یا از محتواش زار زار گریه کنه

بخندید عزیز جان
گریه چرا ؟

قاصدک یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 08:54

من این حس رو نسبت به یه ترانه امروزی دارم .. "من توی زندگیتم ولی نقشی ندارم اصلا ........." و نمیدونم الان باید خوشحال باشم از ریتم .. یا غصه داشته باشم از کلمات ..

من اولین کاست مستقلی که داشتم پر بود از صدای ابی و اندی و یکی دو خواننده دیگه ..
"کوه یخم من که تو آب شدم شناور ...... داغ حوادث میکنه آبم -یا ذوبم- سراسر ......" خودم سلکشن درست کرده بودم
یادش بخیر .. فکر کنم اول دبیرستان بودم ..

یادش به خیر

افروز یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 09:20

ایوووول پس بالاخره اهنگو پیدا کردی منم کلی ذوق کردم و خوشحال شدم از اینکه پیداش کردی من این حسو با ترانه های ابی داشتم ما از این ضبهایی که میگی نداشتیم فقط یه ضبط قرمز یه کاسته داشتیم با یک عالمه دکمه زیاد هم کاست نداشتیم میرفتم طبقه پایین کاست های پدربزرگمو قایمکی برمیداشتم سنی نداشتم ولی هنوز یادم نمیره اولین باری که اهنگ کی اشکاتو پاک میکنه رو گوش میدادم چقدر گریه کردم

آره افروز
با نا امیدی سرچ کردم و وقتی دانلود شد گل از گلم شکفت
تازه می خواستم دست به دامنت بشم که بگردی واسم پیداش کنی

دل آرام یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 10:14 http://delaramam.blogsky.com

بعضی خاطره ها رو آدم لحظه به لحظه به یاد میاره.
شاید این آهنگ رو هر جای دیگه میشنیدم اصلا نمیذاشتم تا آخرش پخش بشه و قطعش میکردم اما وقتی میدونم یکی از دوستان عزیزم باهاش خاطره داره و خیلی وقت بوده که پیداش نمیکرده، حالا با دقت تا اخرش رو گوش میدم.

دمت گرم رفیق
مردونگی کردی

نیره یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 11:33

حقیقت همینه
نوستالژی همه چیزها رو زیبا میکنه
حتی چیزهای دم دستی و سطح پایین رو

دقیقا
واسه همین میگم نباید کسی که با چیزهایی که از نظر ما شاید خیلی سطح پایین هستند حال میکنه نباید مسخره کرد
شاید ازش یه خاطره قشنگ داره
شاید که نه حتما

سعید هدایتی یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 12:06

و ما آدمهای عاطفی خاطره باز ...گاهی فکر میکنم روزی آلزایمر خواهم گرفت تا با زنده کردن اینهمه خاطره قدیمی خراش بقلب رنجورم نندازم -بقدر یک عمر زندگی خاطره با ماست از این دست ترانه های قدیمی و غیر مجازی که همسفر جاده های مسافرتمان بودند توی اون پخشهای داغون قدیمی و پیکانهای مدل عهد بوقی .دلم گر میگیرد از خاطرهای پیچ درپیچ جاده چالوس و موسیقی مهستی و معین صدای محزون شاهرخ وحمیرایی که عاشق دریا کنار بود.یاد همه رفتگان بخیر چقدر دلم تنگ اشکهای مادر شد با این مرور سبز

زنده باشی سعید جان
چه کامنت قشنگی نوشتی
خودش یه پست بود بی اغراق

باغبان یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 13:01 http://Www.laleabbasi.blogfa.con

کاست منو میبره خونه مامانبزرگ جا کاستیه خاله و دایی
یه کلبه ی چوبی قفسه قفسه که توش پر از نوار بود.
خونه ما موسیقی ممنوع بود هیچ خواننده ای نمیشناختم جز بابابرقی و آقای ایمنی و ای زری عزیزم من خیلی تندو تیزم یا اون چرخ گوشته که میگفت هم به مامان کمک بده هم منو قلقلک بده...
خاله یه کاست گذاشته بود توی ضبط و از دختر همسایه میخوند قایم باشک بازی وو پشت بوم یا سر زنگ هندسه که میگم این حرفا بسه...
کاش هیچوقت ...

این آهنگ هاتف عالیه
یادش به خیر
منم یه خاطره مبهم از رفتن توی اتاق عموم دارم
ولی هرچی فکر می کنم یادم نمیاد چه ترانه ای بود
یادمه از هیفده سالگی حرف می زد اما شهیاد قنبری نبود

محسن باقرلو یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 17:32

یه بازی راه بنداز کیا
خاطره انگیز ترین ترانه های زندگیمون
پیچیده و وخت گیر نه ها
همین چن خط بنویسی
و ماها بیایم توو کامنتاش اسم ببریم
هوم ؟ چی میگی ؟ د حرف بزن لهنتی !

مخلص ارباب هم هستیم
شما امر بفرمایید ما کی باشیم قبول نکنیم .
خودت که میدونی سفر در پیشه
ایشالا بعد از برگشت اگر عمری باشه چشم

تیراژه یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 19:57 http://tirajehnote.blogfa.com/

یار جونی..دوباره برنمیگرده جوونی..
بعد از مدتها اومدم وبلاگستان و اول وب کرگدن که..
دوم وب دل آرام و پست "روزی که رفت و منی که ماند"
و بعد به خیالم سر صبر و حوصله اومدم وب شما
جوانی به جهنم..یار جانی برنمیگرده..این را چه کنم؟

آره کیامهر..پیشنهاد کرگدن خوبه ...بازی وبلاگی..خاطره انگیز ترین ترانه..حوصله کن رفیق

سلام
رسیدن به خیر تی تی بانو
اصلا این چند وقت که نبودی فضای اینجا یه جور خوبی بود
که با بازگشت غرور آفرینت خوب تر هم شد

دل آرام یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 21:14 http://delaramam.blogsky.com

به کامنت محسن باقرلو رای میدهم و میگویم: کیامهر آماده ایم آماده

خورشید یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 21:40

این آهنگو نشنیدم.
ولی تیتر قسمتی از یکی از آهنگای محلی خراسانه.
از اینجا تا به بیرجند سه گداره.. گداره اولش پر پر از نقش و نگاره..
گداره دومی مخمل بپوشم.. گدار سومی دی.. دی.. دیداره یاره..

فکر می کنم نامجو بازخوانیش کرده.


چقدر خوب بود.. مرسی..




+ درخواست آقای باقرلو رو هم دوباره خواهش می کنم.. همین طوری که گفتن.. خودتون رو زحمت ندین.

ممنون خورشید خانوم

بهار همیشگی دوشنبه 17 آذر 1393 ساعت 01:32

چقدر ما آدمهای خوشبختی هستیم که به عالمه خاطره های مشترک نوستالژیک داریم...نسبت به بچه های الان ما خوشبخت تر بودیم به نظرم...الان انگار همه چی خشک و بی روح شده

داشتن خاطرات مشترک نوستالژیک واقعا خوبه اما فکر می کنم همه نسل ها هم از این خاطره ها نوستالژیک داشته باشند . حتی همین نسل کم خاطره فعلی
مرسی بهار عزیز

ﺑﺸﺮا دوشنبه 17 آذر 1393 ساعت 03:05 http://biparvaa.blogsky.com

ﺑﺎ اﻳﻦ ﭘﺴﺖ ﻓﻘﻄ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻡ...ﺧﻴﻠﻲ ﺑه ﺩﻟﻢ ﻧﺸﺴﺖ...ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻭاﺳﻂﻪ ی ﻋﻼﻗﻪ ی ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻫﻨﮕﻬﺎﻱ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﻲ اﺯ ﺁﻫﻨﮕﺎﺵ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺩاﺭﻳﻢ ...
ﺁﻗﺎﻱ ﻛﺮﮔﺪﻥ اﻳﺪﻩ ی ﺟﺎﻟﺒﻲ ﻣﻂﺮﺡ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺎ ﻫﻢ ﭘﺎﻳﻪ اﻳﻢ...

عجب ... بریم دانلودش کنیم ببینیم چی هست حالا
راستی دانلود آثار هنرمندان سرقت ادبی محسوب نمی شود آیا ؟

خداییش با همچین ترانه و اهنگی اشک ریختن هم هنره .

داود (خورشید نامه) دوشنبه 17 آذر 1393 ساعت 22:14

توی تکنسین استخراج اشک از ته توو های این دل سنگ شده ای...
(به همین اشکهای جاری سوگند می خواستم یک فحش ابدار خالص بهت بدم حیف که نمی شود)

داود (خورشید نامه) دوشنبه 17 آذر 1393 ساعت 22:19

یکی موسی شویم اندر بیابان
یک جارو کش میخونه باشیم

عاطی چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 03:10 http://www-blogfa.blogsky.com

یاد ماشین داییم افتادم و حمیرااااا

ازونجایی ک من 70ای ءم!ترانه ها و ضبط ها نوستالژیک وار نیستن واسه م... ولی داییم با اون پشت مو ها و سیبیلاش و پیکانش و حمیراهایی ک گوش میداد خییییلی نوستالژیکه...

ebrahim پنج‌شنبه 24 اردیبهشت 1394 ساعت 00:01

همگی ساموعلیک دمتون گرم ک حرف دل منونوشتید.دوستان بخدای احدوواحدقسم بایه ضبط صوت تک سی دی خور بزرگ شارپ که بابامون ازابوظبی خریده بودبرام حال میکردم وحالابارسیورواینترنت و...دیگه حقیقت اهنگای جدیدحال نمیکنم.سپاسگزارم اهنگای قدیمی روباکیفیت توپ بالابالاترترینش بذاریدواسه دانلود.فداتون.

امیر جمعه 17 مهر 1394 ساعت 12:35

به خدا ما دهه ی شصتیها رو هیچکی نمیفهمه. با این آهنگا زندگی میکردیم. نسل حالا گودزیلاااان. 10سالشونه 3تا 3تاااااا دارن

داش آکل جمعه 29 آبان 1394 ساعت 15:43

آخ که چه عشقی میکردیم با صدای حبیب...

آقا من خیلی ممنونم که لینک آهنگ رو گذاشتین،

اول نمیفهمیدم " سه روزِ رفته ای سی روزِ حالا " ینی چی.
بعد از چندین بار گوش دادن فهمیدم میگه "سه روزه رفته ای..." ینی قرار بوده رفتنش سه روزه باشه ! بعد طولانی شده.

سعید پنج‌شنبه 5 فروردین 1395 ساعت 01:10

سلام به همگی ....من فقط با یادآوری این خاطرات و گذشته های ناب مخصوصا این آهنگ که یه غم خاصی توشه اشک می ریزم سپاس از یاداوریتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد