جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

بازی وبلاگی

شور و شوق و حال و هوای اینستاگرام مرا یاد روزهای خوب و پر رفت و آمد وبلاگستان می اندازد اما نمی دانم چرا آنطور که باید مثل بعضی از معلوم الحال هایی که اسمشان را فعلا اینجا نمی آورم ( ولی احتمالا چند خط پایین تر اسمشان را خواهید خواند ) نمی توانم در فضای اینستاگرام ذوب و محو بشوم .


نمی توانم انقدر برایش وقت بگذارم با اینکه واقعا فضای اینستاگرام را دوست دارم و صد بار بیشتر نسبت به فیس بوک برایش احترام قائلم . شاید چون اینستا شبیه وبلاگ است و کسی که عضو اینستاگرام می شود برای خودش تولید محتوا می کند برعکس فیس بوک که اکثرا اشتراک گذاری و نشخوار مطالب و نوشته های این و آن است .

با این وجود اصلا نمی توانم کپشن و توضیحات زیر عکس ها را بخوانم . یعنی حوصله خواندن متن های طولانی را ندارم برعکس وبلاگ که انگار می نی مال برایم ناقص و نارسا به نظر می رسد .


اینستاگرامم یک تعداد عکس خانوادگی دارد از سفر و اتفاقات روزانه و اکثرا عکس های مانی است . هیچ وقت شبیه یک رسانه نگاهش نکرده ام چون نه ادعایی در عکاسی دارم و نه احساس می کنم یک تصویر بیانگر کامل افکار و درونیات من باشد . اینستاگرام را درست مثل یک آلبوم عکاسی می دانم که خیالم راحت است اگر گوشی موبایلم گم شد عکس های خوبش را از دست نمی دهم و اگر فردا روزی خواستم بدانم چه تاریخی چه کاری کرده ام و کجا بوده ام با تماشایش یادم بیفتد که مثلا هشت هفته قبل بوده یا شش هفته قبل .

برای همین زیاد اهل تعامل با دوستان اینستایی نبوده ام و هیچ وقت در چالش هایی که از چپ و راست به اینستاگرام سرازیر  می شوند شرکت فعال نداشته ام .


چند وقت پیش توی کامنتهای یکی از پست های جوگیریات ، محسن باقرلو پیشنهاد داد که یک بازی وبلاگی راه بیندازیم . دروغ چرا ؟ من هم خیلی دلم برای بازی وبلاگی تنگ شده است و دل و دماغش را هم دارم اما باید دو نکته را قبول کرد . اول اینکه وقتی دوستانت در فضاهای دیگر تو را به بازی دعوت کرده اند و تو قبول نکرده ای احتمالا وقتی بازی وبلاگی راه بیفتد دوستان هم شرکت نخواهند کرد . و دوم اینکه باید بپذیریم وبلاگ آن شور و شوق قدیم ها را ندارد و تعداد کامنتها موید همین موضوع است .

القصه این پست را نوشتم برای اینکه بدانم رفقای قدیم و جدید اگر خدای نکرده سرمان به جایی خورد و خواستیم بازی وبلاگی بکنیم پایه هستند یا نه ؟ اصلا اینجا را می خوانند یا نه ؟ می خوانند ولی حوصله ندارند کامنت بگذارند یا نه ؟ و آخر اینکه اگر قرار باشد بازی کنیم حاضر هستند یا غایب ؟


یک عدد دو رقمی در نظر دارم که اگر تعداد حاضری های توی کامنتدونی به آن حد نصاب برسد بازی می کنیم و اگر هم نرسید دیگر بنده بی تقصیرم و مجبورید کما فی السابق هر شب همین پستهای طول و دراز و حرف های صد من یک غاز را تحمل بفرمایید .

ظاهر و باطن کاری بود که از دستم ساخته بود ...




نظرات 120 + ارسال نظر
خورشید سه‌شنبه 16 دی 1393 ساعت 23:50

باغبان خورشید کنجکاوتر از این حرفاس.

تازه مفتخرم بگم که 16 تا خواننده ی خاموش هم نمایان شدن.
(بله.. همچین آدم آمار داری هستم.)

خورشید سه‌شنبه 16 دی 1393 ساعت 23:52

77 تا آقا جان.
دست بابا رو هم می گیرم میارم.. 78.
دیگه دوست.. آشنا.. فک و فامیل.. ببینم چه می کنید دیگه.. 21 نفر دیگه هم جا هست.


+ بله باغبان شمردم.

خورشید سه‌شنبه 16 دی 1393 ساعت 23:53

کامنت هم که سه رقمی شد...
منم که ول کنین تا صبح حرف میزنم..

سحر سه‌شنبه 16 دی 1393 ساعت 23:57

میبینم که خورشید حضور فعال داره در صحنه

سحر چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:00

منظور از عدد 2 رقمی کامنتا بوده یا دوستان آماده بازی ؟؟

خورشید چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:03

من ملت همیشه در صحنه م.

سحر چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:04

شما خورشیده همیشه تابانی

رضوان سادات چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:06

آقا رسیدیم به عدد دو رقمی ِ مورد نظر!!!

خورشید چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:07

قربون شما.
اینم همون بود خوشگلترش.

بعدشم نمی دونم.
حالا ما همه ی جوانبو درنظر می گیریم.

خورشید چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:08

آها...
مهربان خانوم کامنت نذاشتن ولی شرکت می کنن دیگه..
خود آقای اسحاقی هم هست.
پس میشه 80 تا.

خورشید چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:09

دل آرام ببین سمیرا خانوم نمیان؟
منم بابامو میارم.

82.

خورشید چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:11

وایسین..
من قبلا بابامو آورده بودم.
همون 81.

سحر چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:12

شاید من خواهرمو بیارم

بزای برای عموم آزاده سحر

خورشید چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:14

پس 82.
آقای اسحاقی رضایت بدین دیگه..
من فردا امتحان هندسه دارم.

خورشید جان
عدد مورد نظر بنده 58 بود
سال تولدم
چشم بازی می کنیم
موفق باشی تو امتحانت

خورشید چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:15

دوستان خداحافظ همه.
و تشکر از همه ی این 82 نفر.


ممنون از خودت دختر گل

داود (خورشید نامه) چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:16

به خورشید
اوهووم بچه برو بخواب چرا اینقدر شلوغ میکنی !

سحر چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 00:17

به سلامت و موفق باشی خورشید جان

سمیرا چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 13:10

میگم اون عدد دو رقمی مد نظرتون چند بود؟

سمیرا پنج‌شنبه 18 دی 1393 ساعت 14:07

من جا نیفتم ؟ منم بشمریدهاااا، شدم مثه جریانه بازم مدرسه ام دیر شد حالا چیکار کنم؟!؟

غمخند شنبه 20 دی 1393 ساعت 13:51

منم هستم ولی مثل یکی از دوستان بعده امتحانات بی زحمت
من خودم زیاد میخونم جوگیریاتو
تقریبا همیشه ولی از اینکه مدام بنویسم عالی بود یا مثل همیشه موب نوشتید راستش خوشم نمیاد
ولی هر زمان نظر متفاوتی داشتم کم و بیش گفتم،چون من معمولا نظراتم شوخی هست و بنظرم وبلاگتون دوستانه هست نه طنز
خب بسه
در کل منم هستم اگه قابل بدونید......

قدمتون روی چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد