سلام به همگی ...
کیامهر عزیز لطف کرده به من الدنگ و قلم کلنگم ! که افتتاحیه بازی امشب را من بنویسم ... راستش آن اوائل حس خوبی به بازیهای وبلاگی نداشتم و سرسختانه مقاومت می کردم در مقابل وسوسهء شرکت در هر گونه بازی وبلاگی که دوستان منت میگذاشتند و ما را داخل آدم حساب و دعوتمان می کردند ... بعدها حس و نگاهم عوض شد کم کم ... چون دیدم بازی های وبلاگی اگر خوب باشند و چیپ و زرد نباشند محفل و محمل خوبی هستند برای عمق بخشیدن به رفاقتهای روتین مجازی ... چون دیدم از همان پشت مانیتور ، برق درخشان شادی را توی چشمهای بچچه هایی که بازی می کردند ... چون دیدم میزان مشارکت و همدلی از این دست شبهای بازی های دور همی را و انرژی مثبت عظیم و تاثیراتش را ... لذا رفتم به سمتی که نتیجه اش شد بازی های عکس بچچگی و میز کامپیوترها و دستخط ها و امضاها و نقطه اوجش هم نوشیدن صدای شماهایی که نازنینید در شب یلدا ... حالا هم که نیستم و نابودم ، ولله
بی حد و بی نهایت خوشحالم و دلم غنج می رود از اینکه کیامهر عزیزم بزرگوارانه وخت و نیرو
می گذارد تا ماها را دور هم جمع کند و لبخند گوشه لبمان و بغض کنج گلومان و اشک گوشه چشمانمان بنشاند به شادی و خوشدلی ... تا بقول شاعر برهیم دمی از دنیا و شر و شورش ... برهیم و کودک وار معصوم و زلال و خجول و شیطون بخزیم لای پتوی گلبافت نرم و لطیف نوستالژی و زیرش ریز ریز بخندیم انقدر که اشکمان در بیاید ... طبق معمول زیاد فک زدم به فتح فا ! ...
لذا فدای همگی و برای آگاهی از توضیحات و چند و چون بازی امشب
به ادامه همکارم توجه فرمائید !
اول از همه یک دنیا تشکر از محسن عزیز که بنده رو قابل دونست و اجازه داد این بازی که
شرعا و عرفا و کپی رایتا یک بازی کلاسیک کرگدنیه
اینجا و توی این وبلاگ انجام بشه ...
همونطور که محسن گفت هدف اصلی این بازی های وبلاگی دور هم بودنه
گفتن و خندیدن و شاد شدن تو اینروزهایی که دلهای ما زیاد شاد نیستند .
پس قبل از ارائه توضیح در مورد چگونگی این بازی میخوام احساس خودم رو نسبت به بازی های وبلاگی کرگدن بیان کنم تا شاید دوستانی که کمتر از حس و حال و فضای این بازی ها اطلاع دارند برای این بازی بیشتر ترغیب و تشویق بشن ...
سلسله بازی های کرگدنی از اینجا و با بازی عکسهای بچگی شروع شد .
ده ماه پیش بود ( 25 فروردین 1389)
حیف که اون عکسها دیگه وجود ندارند که ببینید
ولی نمی دونید چه شور و هیجانی ایجاد کرد بین بچه ها ...
من تعدادی از بهترین دوستان وبلاگیم رو از همین بازی پیدا کردم .
آلن ٬حسین ترابی ٬ عاطفه ٬ابله خاتون ٬ فریبا
محسن ٬ ایرن ٬ رامین ٬محبوب ٬ وحید و مریم و حمید
و خیلی های دیگه که بعضی هاشون الان دیگه نمی نویسند
و خیلی دلم براشون تنگ شده ...
دیشب کامنتهای اون دو تا پست دوست داشتنی رو خوندم
دونه به دونه
شاید باور نکنید و شاید خندتون بگیره
اشکم دراومد ...
انگار این حرفها و این کامنتها مال ۱۰ سال پیش بود
انگار یه جوون بیست ساله بودم اونروزها که هیچ کاری جز شوخی و خنده بلد نیست
هرچقدر بگم متوجه نمیشید اون دو سه شب تا صبح ما چقدر گفتیم و خندیدیم و خوش گذشت
و همین پست بود که منو شیفته کرگدن کرد
منو از لاک مجازی بودن درآورد
و به من یاد داد لازم نیست یک نفر رو بشناسی و باهاش دوست باشی
تا باهاش احساس صمیمیت کنی
لازم نیست یکنفر دوستت باشه و اسمش رو بدونی تا بازیش بدی
و بیاریش به جمع صمیمی دوستانت
کافیه هرکس که سلام کرد جواب سلامش رو به گرمی بدی
تا بفهمی این دنیای کثیف هم هنوز پره از آدمهای باعشق
آدمهایی که قدر شادی های کوچیک و لحظه ای رو می دونن
و میتونن تبدیلش کنن به شادی های بزرگ
تبدیلش کنن به خاطره های هیچ وقت فراموش نشدنی ...
القصه
سری بازی های کرگدنی ادامه پیدا کرد و بنده شدم پایه ثابت این بازی ها
و اصلا فکر نمی کردم یکروزی بیاد که خودم بشم بانی یکی از این بازی های دوست داشتنی
و حالا امشب نمی دونید چقدر ذوق و شوق دارم برای این بازی
چرا که جمع دوستان خیلی بزرگ شده و یک عالمه دوست تازه اضافه شدند به ما
شاید بگید ما تازه واردیم
کسی مارو نمیشناسه
ولی میخوام بدونید سخت در اشتباهید
و وقتی این بازی تموم بشه اونایی که شرکت نکردند یا نتونستند شرکت بکنند چقدر حسرت خواهند خورد از اینکه نیومدند و بازی نکردند ...
هرچند حتی اگر بازی هم نکنید بهتون قول میدم
همین خوندن کامنتها و شرکت در شب زنده داری این چند شب هم خالی از لطف نیست
و خودش یک دنیا خاطره خواهد داشت .
خب... اگه موافقید بریم سراغ بازی
اول چند تا سوال :
-
من تازه با وبلاگتون آشنا شدم . دوست دارم بازی کنم ولی هیچ کدوم از بچه ها رو نمی شناسم . چیکار کنم ؟
-
شرکت در این بازی برای همه آزاده ... هممممممممممممممه
نه اجباری به داشتن وبلاگ هست
نه اجباری به اینکه قبلا به اینجا اومده باشید و کامنت گذاشته باشید
نه اینکه کسی رو اینجا بشناسید .
همه بازی هستند
حتی اگه از کیامهر باستانی بدتون بیاد و حالتون از پستهاش به هم بخوره .
این پست متعلقه به بچه های بلاگستان
و همه توش سهیمند و شریک
چطوری باید بازی کنیم ؟
-
دوستانی که قصد دارند شرکت کنند باید محبت کنند و یک سری بزنند به آلبوم عکسهای بچگی و یک عکس از دوران مدرسه خودشون انتخاب کنند .
تورو به خدا به فکر اینکه من بچه بودم دماغو بودم و من زشت بودم و آب دهنم همش جاری بود و مانتوم کثیف بود و کله ام کچل بود و اینا نداشته باشین ...
میخوایم دور هم حال کنیم فقط
می خوایم خوش باشیم به خدا
به فکر این چیزا نباشید بی زحمت ...
عکس مربوطه رو اسکن می کنید یا اگر اسکنر ندارید با دوربین یا گوشیتون یه عکس ازش بگیرید و بفرستید به این ایمیل :
به همین سادگی ...
آقا من که عکس از دوران مدرسه ندارم چیکار کنم ؟
-
هیچ عیبی نداره . عکس از همون سن و سالت که داری
از بچگیت
از روزهایی که مدرسه می رفتی
اگر تو مدرسه و با لباس مدرسه و سر کلاس هم نباشه عیب نداره
عکست رو بفرست تا تو بازی باشی .
من یه عکس از دوران مدرسه دارم
ولی چهل نفر دور و برم هستن
چیکار کنم ؟
-
خب اینکه کاری نداره
خودت رو توی عکس با یه علامتی مثل دایره مثل فلش یا هرچی دیگه مشخص کن
تا معلوم بشه کدومشون تویی .
مثلا این لپ گلی که این پایین دور سرش هاله نور هست منم
کلاس اول ابتدایی سال 1365
حالا شرح بازی :
بازی از همین الان شروع میشه ...
شما از همین حالا تا ساعت 20:00 روز دوشنبه فرصت دارید تا عکسهاتون رو برای اون ایمیلی که گفتم بفرستید .
لطفا وقتی عکستون رو فرستادید یک کامنت هم بگذارید تا اشتباه نشه خدای نکرده
دوشنبه شب راس ساعت 24:00 عکسها رونمایی میشه
ولی بدون اسم و نشونی صاحب عکس
قسمت بامزه بازی هم همینجاست .
بدون اینکه کسی خودش رو لو بده و بگه کدوم عکس مال اونه
حدس خواهیم زد که هر عکس متعلق به چه کسی است .
تازه یک مسابقه هم داریم :
انتخاب خوشگلترین دانش آموز
انتخاب تمیز ترین دانش آموز
انتخاب شلخته ترین بچه
و...
عکسها به مدت 24 ساعت در همون پست باقی خواهد بود و در آخر
روز سه شنبه ساعت 24:00 صاحبان عکسها معرفی خواهند شد .
این بود یک بازی کاملا کرگدنی ...
به شخصه دوست دارم عکسهای مدرسه ای همه شماها رو ببینم
اما خب این مقدور نیست
ولی قول میدم هرچقدر تعداد کسانی که تو این بازی شرکت می کنند بیشتر باشه
بیشتر خوش میگذره
به همه خوش میگذره
حرفام تموم شد و حالا نوبت شماست
ببینیم چه می کنید ...
جدا برم بخوابم صبح شد دیگهژخدا کنه تا صبح یه عالمه برف بیاد کار تعطیل بشه
شی خووووووووووش
تو هم برو بخواب دلم پیشته میترسم دست به چیزی بزنی
کورش یادته اون شب که برف میومد
تا ساعت ۴ صبح
کنار تلفن کارتی ؟
دو تاپست پشت سر هم تئ صفحه دوم اول میشم
دم خودم قیژژژژژژژژژژژژژ
خدا ! این شادی های کوچیکو از جوونای قانع ما نگیر
خوب بابا من هیچی نگفتم

من همون برم ببینم بیرون چه خبره داشت برف میومد!!
بغد برم بحوابم!!
شبت خوشُ شب همگس برو بچز فعال بخیر...
شبت به خیر دنیز جان
اینجا که داره برف میاد خدا
موندم فردا چجوری برم سر کار
آخی چه بازی دوستداشتنیی!

من همهی عکسهای مدرسهم گم و گور شده تو اثاثکشی فقط دو تا رو همونوقتا کش رفتم که الآن دم دسته...
اونم مال جشن پایان سال کلاس اوله!
لباس مدرسه تنمون نیست!
ولی اینجوری بین 40 نفر آدم مثل این نمونههایی که گذاشتی حتی هالهی نور هم بکشیم دورمون معلوم نمیشه که!
همین عکسی که گذاشتی رو ببین!
همون مدرسه دخنرونهای که هالهی نورش قرمزه!!
چه عکس جالبی هم هست...
دوسش دارم...
متعلق به یکی از اهالی بلاگستانه یا همینطوری سرچیه؟؟
عیب نداره
همون رو بفرست پرند
سلام کیامهر جان یکی دوتا عکسم رو ایمیل کردم برات. نمیدونم خوب شده یا نه؟؟؟
پونه جان هیچ ایمیلی از تو نرسیده باور کن
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.



واااااااااااااااااااااااااااااااااای اینجا چه خبره !!!!!!!!!! کلی شاد شدم !
هم بازیه ! هم پست کرگدنیه ! هم شور و حال کیامهریه ! هم دور هم جمع شدن و شادیه ! هم خاطره بازیه !!!! اوه اوه ! گفتم وبلاگ کرگدن امشب یه خورده خلوته نگو همه اینجا جمعن !
خیلی خوبه ! منم یه عکس از کلاس اولم دارم ولی صورتم بزور پیداست ، اما میفرستمش دوستان هم با ذره بینی ، میکروسکوپی چیزی ببیننش!
الان که مست خوابم انشالله فردا میفرستم!
از همین الان خدا قوت می گم !
منتظرم حنانه
خیلی بازی قشنگیه دلم میخواد شرکت کنم ولی راستش فکر نکنم عکس مناسبی داشته باشم
منظورم عکس خوشکل خوشکل و بی نقص نیست
منظورم یه عکس مناسب از دوران مدرسه ست
میگم میشه فقط از بچگی باشه؟
مثلا زمانی که یه سالم هنوز نشده بود؟
یا مثلا یه عکس همینجوری از بچگی وقتی که مدرسه نمیرفتم؟
حالا جدی آخرش به بهترینا جایزه میدی؟
اصلا مهم نیس
الان که دارم اینارو می نویسم ۱۶ نفر عکس فرستادن
خیلی ها عکس کودکی یا نوزادی رو فرستادن که هیچ ربطی هم به مدرسه نداره
ولی عالیه
باور کن
شما هم هر عکسی از بچگیت داری بفرست
یعنی من کشته اون انتخاب شلخته ترین بچه شدم
راستی یه سلام برفی
دیگه لازم نیست زمین بخوری چون خودم با برف و برف بازی از خجالت دلم در اومدم الانم می خوام برم عکس های هنری که دیشب و صبح گرفتم رو حجمشون رو کم کنم تا بتونم بذارمشون تو بلاگ (یه رونمای درست و حسابی)
دست شما درد نکنه
صبح روز برفی تون بخیر و شادی
آقا از شانس بدمون کامپیوتر خونه از جمعه ترکید و بنده امروز صبح این پست بازی شما رو دیدم. ولی تا فردا حتما یه عکس پیدا میکنم و تو بازی شرکت میکنم (بالاخره از کامپیوتر و اسکنر اداره باید استفاده بهینه هم بشه دیگه:)). دست شما هم بخاطر زحمتی که میکشید درد نکنه.
حتما بفرست فرزانه
دستت درد نکنه
سلام...........متاسفانه من دیشب خواب موندم
سعی می کنم شرکت کنم.کرگدن جان ممنونیم که دلمونو خوش کردی به دست خططت بچچه.......سر صبحی حسابی کیفور شدم.....اقا فقط من کمی بیشتر مهلت میخوام.....اخه .........من باید به کمک بچچه هام این کارو انجامش بدم و الان وقت امتحاناته........کاش میشد عکس اونارو هم بفرستم البته با برند خودم
مادر جان دیرتر از دوشنبه اصلا نمیشه
باور بفرمایید
چون در حق بچه هایی که عکس فرستادند اجحاف میشه
ولی به خاطر شما من تا ساعت ۱۰ شب دوشنبه هم صبر می کنم
قول میدم
اصلا هر وقت بفرستید عکس شما هم توی بازی خواهد بود
خیلی بدی کیامهر
میدونی چیه چند روز پیش که سالگرد بابا بود و خیلی دلم گرفته بود رفته بودم سروقت عکسای بچگیم که با بابا داشتم و یه دریاچه هم اشک ریختم ... اما عکس مدرسه ام رو گمون نکنم داشته باشم شازده...
اون مرتب ترین هم منم ...منم ....منم ...هوم ؟چیه ؟
من امشب یه لشکر مهمون دارم تا فردا شب میرسم عکس خوشملم رو بذارم بنظرت؟ وسوسه شدم اما
به هر حال از حالا بگم اون دانش آموز خوشگله رو که همه تون فهمیدید کیه ؟ اون منم اون منم اون...
اتفاقا خیلی کار خوبیه که اسماشون رو نگی و بچه ها حدس بزنند ... سعی میکنم یه جور جمع و جورش کنم
نشد هم دیگه...
رها حتی اگه ربطی هم به مدرسه نداشته باشه مهم نیست
عکس بچگی هم باشه خوبه
ای بابا
حالا هی من هیچی نمیگم هی شما بازیای اینجوری می ذاری
خب منی که الآن دسترسی به عکسهای قدیمیم ندارم چه کنم؟
یعنی یه عکس بچگی هم نداری ؟
اینجا از فامیل کسی نیست که کمکت کنه ؟
آقا اگه از همین الان قول شلخته ترینو به من میدین که من شرکت کنم...!!!


همه عکسا کج و کوله اینا!
----------------
بذار فکرامو میکنم ببینم شرکت کنم یا نه!!!!
حتما شرکت کن
شرکت کن کج و کوله
ایول خیلی بازی قشنگیه
سعی میکنم حتما شرکت کنم
با عکسی از اولین روز مدرسه
دم شما گرم
منتظرم
محرمانه

میگم خوبه که ماموریت موفقیت امیز بود و به سلامت برگشتید
منظورم از سر براه شدن همون برگشتن سوژه است دیگه این سوژه ما که هرگز سربراه نبوده و ما گفتیم برگرده تا از همین بی ناموسی ها بنویسه دیگه...
چی کارش داری بچه رو؟ خورده که خورده ....که....
بعدشم فعلا متواریه و نمیشه گیرش انداخت به یه قلی اینترپل نیازمندیم که از راه هم به در نشه و در مکان های خاص کنترل خودشو از دست نده و بتونه مراقب سوژه باشه ... یه همچین قلی ای رو باید پیدا کنی رییس گوشه ذهنت باشه دیگه فعلا هم بذاریم سوژه بگرده و بچرخه و بنویسه و بنوشه و خوش بگذرونه
میگم سوژه از قصد ما خبر نداره که درسته؟
.
.
.
از کیا به رها
سوژه فعلا کاری به ۳۰ یا ۳۰ بازی نداره
ما هم کاری بهش نداریم
ولی اگه بخواد بره اونجا که گفته و گزارش بنویسه
صدامون درمیاد
از این بی فانوس بازی ها فقط تو بلاد کفر جایزه انجام بده
اینجا زن و بچه رد میشه
فکر نکنم خبر داشته باشه
فعلا که مشغول گمبلینگه تو هامبورگ
این حبیب زاقارتو بزار کلی بخندیم
چشم
مرسی کیا ... کار قشنگیه توو این روزای سرد ...
آدمو گرم میکنه ... دلگرم میکنه ...
پیشونیتو بیار جلو ماچ کنم بچچه !
فدای تو بشم
شما شرمنده کردی که برامون نوشتی رفیق
بذار دستت رو ببوسم
شرمنده م کردی که اجازه دادی
با هذیونهای من کلید بخوره بازی ت ...
یادم نمیره ...
باعث افتخاره قربان
حتمن بازی می کنم منم ... حتمن ...
دم شما گرم
سلام کیامهر
. امیدوارم با عکس ذاقارتم بازی قشنگ بلاگ آبادیتون رو خراب نکنم

. میخوام به عنوان سرآغاز پست جدیدم بنویسمش ها
!!! دعا کن ابزار و وسایل مجازی پست جدیدم زودتر برسه دستم تا بتونم اونو کلید بزنم البته اگه بازم ...!!!

به امید خدا من هم تو این بازی به عنوان اولین بازی وبلاگیم شرکت می کنم
منم این چن روی مثل شما تهران نبودم و دسترسی به اینترنتم سخت بود. دیشب که سر زدم و بازی رو دیدم، حسابی ذوق کردم
اما...!!! یه واقعیت جالب و کشف شده از خودت هست که منو مات و مبهوت شما و کمالات بی مثالتون کرده و انگشت به دهن
خیلی این آخرش معمایی و مرموز شد، نه ...!!
من که نفهمیدم اون واقعیت مرموز چی بود
ولی عکست خیلی هم خوب بود مهدی جان
خیلی بازی باحالیه...به نوبه ی خود اطلاع رسانی کردیم
دم شما گرم
کاش شرکت هم بکنید
سلام علیکم خوب هستید .....
)
صبح برفی دل انگیز بهاریت بخیر (جهت اومدن قافیه!!!!
اقا ما تنها چیزی که از دوران طفولیت به یاد داریم همین نداشتن عسکه !!!! والا ما یادمون میاد قطرمون رو هم وقتی سیبیل دراوردیم بهمون دادن !!!!!
حالا باس بریم بحوریم ببنیم چه چیزکی پیدا میکنیم این اوساط .....!!!!
خوب بجور رفیق
سلام وقتش کمه!!!!!!!!! یعنی تا دوشنبه وقت داریم که یکی از عکسامون رو انتخاب کنیم .. ما هم که سخت گیر!!!
شما اتفاقا زودتر از بقیه فرستادید
دستتون درد نکنه
" کودک وار معصوم و زلال و خجول و شیطون بخزیم لای پتوی گلبافت نرم و لطیف نوستالژی و زیرش ریز ریز بخندیم انقدر که اشکمان در بیاید "
خدا لعنتت نکنه محسن. اول صبحی داغونم کردی.
چشام خیس شد بچه.
وای ما آلبوم ها مون خونه مامانهامونه حالا چه کار کنیم؟من یه عکس سیاه سفید داغون دست علیرضا از اون دوران دارم ولی علیرضا نداره خیلی دلم میخاد عکسشو با اون کله کچلش بگذارم ببینی خدا کنه بتونم پیدا کنم
دست بجنبون آبجی
دیر میشه ها
دل نینا جون ما با این حبیب خان شما صاف نمیشه نمیدونم
یکم نصیحتش کن بگو بچه خوبی باشه والا سویچ میکنیم سوژه رو روی حبیب ها اونم کم اذیت نمیکنه دم دست تر از سوژه فرنگیه
حبیب کلا سوژه است
منم داشتم می گفتم حالا کی منو میشناسه که با خوندن توضیحات انگیزه پیدا کردم که شرکت کنم. آخ جون!
حتما شرکت کنید
دم شما گرم
کیا ، قبل از اینکه از تو و محسن و بقیه بچه ها تشکر کنم ،
اجازه بده که یه پیشنهادی بکنم.
اگه میشه فرجه بازی هات رو یه خورده بیشتر کن.
مثلن بکنش چهار یا پنج روز.
البته تا اون روز میتونی پست جدید بذاری.
اینطوری خوبیش اینه که بعضی از بچه ها که دسترسی سریع به منابع اون بازی ندارن ، توی این چهار یا پنج روز خودشونو آماده می کنن.
( به هر حال توی این ایام که بعضیا امتحان دارن ، یا توی شهر خودشون نیستن و ... بیشتر کردن زمان ارسال شاید بد نباشه)
این فقط یه پیشنهاد بود. مرسی از بابت زحمتی که میکشی.
مرسی از پیشنهادت آلن جان
ولی فکر می کنم از داغی میفته بازی
شما هم زود بفرست عکست رو دیگه برادر
مرسی از کرگدن عزیز که مقدمه این پست رو نوشته.
خیلی وقت بود که نوشته ای ازش نخونده بودیم.
این خودش هدیه خوبی بود از طرف یه کرگدن دوست داشتنی.
مرسی از تو که قراره یه کار خیلی سخت رو انجام بدی و
دل بچه های بلاگستان رو شاد کنی و یه خاطره خیلی قشنگ برای همه مون بسازی.
و مرسی از همه کسایی که قراره توی این بازی شرکت کنن.
( الان حمید گیر میده که افتادی رو دور مرسی گفتن و چرا یه مرسی به سردار رویانا نمی گی ؟
مرسی به سردار رویانا فقط بخاطر دل زلال حمید)
دست شما هم درد نکنه
تا اینجاش که اصلا سخت نبوده
امیدوارم بعدش هم سخت نشه
این بازی از همین الان هم شور و نشاطشو شروع کرده.
با خوندن کامنتا خیلی حال کردم.
بازم مرسی ازت.
قربان شما
جیییییییییییییییییییییییییییییییغ
سلام
خوشحالم که می خوام تو بازیتون شرکت کنم تو این چند وقت که بازی های بلاگی تونو دیدم همیشه بعد از اعلام نتایج می رسیدم اولین بازی یی هم که دیدم عکس میز کامپیوتر بچه ها بود خیلی جالب بود برام تا اخرین بازی که بازیه صداها بودو باز هم بعد از بازی رسیدم دیگه از اون به بعد مجبور بودم هر روز یا حداکثر یک روز در میون به بلاگاتونسر بزنم تااز این هیجانات بازی عقب نمونم
عکسمو به زودی براتون می فرستم ولی فکنم خیلی تابلو باشه چون جیغ جیغو بودنم از روی چهره ام جیغ می زنه
مرسی ووری جان عکست رسید
دست شما درد نکنه
سلام و صبح بخیر
من عکسمو فرستادم! می بینین چه فرزم!
واقعا واقعا واقعا دستتون درد نکنه! از تون ممنونم که یه نیمچه هیجانی تو زندگی رخودت آلود امثال من ایجاد می کنین.
دستت درد نکنه
عکست رسید عزیز جان
چون با گوشیم عکس از رو عکس گرفتم ، خیلی کیفیت نداره! خودمم که کلا از بچگی کیفیت نداشتم حالا خودتون عمق فاجعه رو داشته باشین دیگه!
اتفاقا خیلی هم خوبه
این کامنتم میذارم تا بدونین که چقدر همچین هیجان انگیز ناک شدم! من کلا که خبلی اعصاب کامنتینگ ندارم!
ممنون جناب کیامهر
من هم با دیدن سه تا کامنت از تو هیجان انگیز ناک شدم
یادش بخیر آن روزهای خوب
آیینه لبریز تبسم بود...
یادش به خیر
آقا ما هرچی تو آلبوما گشتیم نمیدونم چرا همش اون ته و توهای عکسا هستیم
بقیه عکسهاهم که خونوادگیه برا همین فقط تونستم ۲تا عکس درست درمون که نه ولی دوتا عکس پیدا کنم
دستت درد نکنه وانیا
عکست رسید
من خیلی خوشحال میشم بتونم شرکت کنم ولی مثل بعض از بچه ها عکسام پیشم نیست و باس برم دنبال رابطینی که برسانند عکسهای اون دوران رو به ما .چون من خیلی اون دوران رو دوست دارم یه جای امنی قایمشون کردم.
اگه قسمت باشه هستیم.
امیدوارم قسمت بشه و شرکت کنی عزیز جان
احتمالاْ خودم نمی رسم تو بازی شرکت کنم! اما چون مطمئنم خیلی باحال خواهد شدُ لینکشو می ذارم تو ژست آخر که برو بچز بیان!!
خیلی لطف می کنی
ولی کاش شما هم بودید
ولی خب درس مهمتره
اجازه هست ما هم شرکت کنیم؟




آقا به خدا قول میدیم اول بشیم...
...
راستش من از اون بازی امضا ها دارم جلوی خودمو میگیرم که جو نگیرتم و مزاحم صمیمیت شما ها نشم! حتی بازی شب یلدا هم صدامو ضبتیدم ولی روم نشد حقیقتش!
این یکی رو خیلی دوست دارم شرکت کنم ولی نمیدونم میتونم یا نه...
اگه تونستم بر خجالتم غلبه کنم که حتما مزاهم میشم وگرنه این کامنت رو به حساب جو بگذارید و بدونید که اصلا قصد سرکار گذاشتنتون رو نداشتم و نخواهم داشت!
شادیهاتون مستدام!!!
با کمال میل
اینکه خجالت نداره
حتما بفرست عکست رو
منم بازی.. الان میرم آلبوم گیر بیارم.. اسکنر ندارم اما یه جوری میفرستم!!
دستت درد نکنه فری
عکست رسید
کیامهر وصیتها را کردم تو وبلاگم قرار شد اگر من یخ زدم بچه ها دو تا عکس از من و علیرضا برات بفرستن
مرسی آبجی
دستت درد نکنه
خصوصی داری بابابزرگ
دیدیمش
دستت درد نکنه
من فرستادم... نگی چرا اینقد بدتیپ بودیم ها!
اونوقتها همه اینجوری بودن برادر
خیلی هم خوب بود
من واقعا دوست دارم بازی کنم اما تمام عکسهای دوران مدرسه و بچه گی هام خونه مامانم هست و با این برفی هم که اومده نمیتونم برم و بیارم
چی کار کنم
کاش شرکت کنی ترنجی جان
خیلی حیف میشه به خدا
جماعت............
من زشت بودمو
آلبوم ندارمو
خجالت می کشمو
سیستمم پوکیده
نداریم
بفرستین دیگه
همه دعوت شدن
لذتش به اینه که همه باشن
پس لطفا همکاری بفرمایین
مچکرم!!!!( ببخشید من جوگیر شدم!)
ممنون از تبلیغی که کردید
جبران کنیم انشاءالله
شرکت میکنیم!
دستت درد نکنه سحر
عکس شما رسید
خیلی ممنون
سلام
عکسمان را ب ا توضیحات مربوطه فرستادیم
مرسی زهرا جان
۲ تا عکس تقریبا غیر کج و کوله پیدا کردم! با مقنعه ی صاف!!!

میفرستم یکیشو!
دستت درد نکنه رها
انگار بالاخره عکسمونو نشون داد
بله اواتارتون اون موقع هم دیده می شد
عکستون هم رسید
مرسی