جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

دو - سه خط از جنس دل و لبخند برای دوستی

  

بازی خیلی خوبی شد ... 

البته مطمئن بودم که خوب خواهد شد اما واقعا سنگ تموم گذاشتید بچه ها ... 

از اتفاقات این چند شب هرچه بگویم کم است . 

خنده هایی که بر لبمان نشست و لحظه های خوشی که در کنار هم بودیم  

بغض هایی که آمد توی گلوی بعضی ها و شاید اشکهایی که ریختیم از دیدن گذشته ها

 

این پست تا چند وقت دیگر توی پستهای این وبلاگ پایین می رود و گم می شود .   

اما دوستی هایی که این چند شب پیدا شدند به این زودی ها از بین نخواهد رفت . 

این خاطره قشنگ هیچ وقت از یاد من نمی رود و مطمئنم که شما هم  

به این زودی ها فراموشش نخواهید کرد . 

 

یک دنیا ممنونم از همه دوستانی که عکسهایشان را فرستادند 

با اینکه کار سختی بود اما زحمت کشیدند و فرستادند . 

یک عالمه ممنون از همه شما که توی کامنتها کولاک کردید و خواندن نظر های شما  

خودش قند مکرر شد .

 

و ممنون از عاطفه و پونه و شیرزاد و دنیز و زن ذلیل  که زحمت کشیدند و برای این پست  

متن نوشتند و تفسیر کردند .   

و یک دنیا ممنون از محسن باقرلو که این جملات قشنگ رو در وصف دوستان نوشت 

بدون اینکه بدونه هر عکس مال چه کسیه . 

من نرسیدم همه کامنتها رو بخونم  

اگر اسم کسی جا موند ببخشید ...

دوست داشتم حرفهای قشنگ شما را بیاورم زیر هر عکس 

اما وقت نشد متاسفانه  

شرمنده ام ... 

  

کورش تمدن هم سنگ تمام گذاشت  

و توی این پستش با زبان طنز محشرش در باره عکس ها نوشت . 

مرسی کورش جان  

 

تفسیر دوستان را در مورد هر عکس می توانید در ادامه مطلب بخوانید . 


 والله !!! دنیای کوچک غریبیست : 

دیروز که مهربان داشت عکسهای بچه ها را به همکارانش نشان میداد  

یکهو یکی از همکاران با دیدن عکس شماره ۳۲ جا می خورد و می گوید : 

این عکس مدرسه ماست ... 

جالب نیست ؟ 

دو تا آدمی که یکروزی تو یک مدرسه با هم همکلاس و هم مدرسه ای بوده اند 

بعد از سالها خیلی اتفاقی اینطوری همدیگر را پیدا کنند ؟  

دو تا آدمی که ممکن است اصلا اسم یکدیگر را به یاد نیاورند  

و حالا همین بازی بهانه ای می شود تا شاید همدیگر را ببینند و یاد گذشته ها کنند . 

 

امروز همکار مهربان عکس های مدرسه اش را آورد  

و ما هم مطمئن شدیم که اشتباهی رخ نداده   

خودتان عکسها را مقایسه کنید و در عجب بمانید از بازی های این دنیای کوچک ...

 

 

این عکس ارسالی شماره ۳۲ است و متعلق به شب نویس  

 

 

 

 

این هم عکس همکار مهربان است . همان پرچم و همان جایزه ها 

 

 

 

 

این هم یک عکس دیگر که همکار مهربان آورده و شب نویس هم توی عکس هست  

 


 مهندس مسعود چنگیزی از مدیران بلاگ اسکای است .  

می تواند مثل باقی مدیران  سالی دوازده ما آفتابی نشود 

می تواند مثل باقی مدیران اصلا کاری به کار مشتریانش نداشته باشد  

اما اینطور آدمی نیست  

همیشه پاسخگوست ولی بی ادعا و بی تکلف  

کاش یک ذره از حس مسئولیت ایشان هم سرایت کند به سایر مدیران 

وقتی توی این پست وبلاگشان بازی عکس ها را معرفی کردند حداقل به من ثابت شد که 

چه کار خوبی کردم که بی خیال  ۱۹ ماه خاطره و آرشیو وبلاگ قبلیم شده ام  

و آمدم به این خانه جدید  

خانه ای که صاحب خانه اش مهربان است و هوای مستاجرهایش را دارد  . 

  

دست شما درد نکند آقای چنگیزی

 


 چقدر جای بعضی ها خالی بود توی بازی 

چقدر دوست داشتم که عکس کودکی همه شما را می دیدم  

اما حیف که نشد و نمی شد که بشود . 

 

به حرمت لحظه های قشنگی که این چند شب با هم داشتیم  

برای رها بانوی عزیزم دعا کنید  

رها بانو این چند روز ناخوش احوال بود و توی بیمارستان  

اما با این حال محبت کرد و عکس ها را دید و کامنت هم گذاشت . 

 

همینجا یک قول مردانه می دهم که به محض بهبودی وقتی عکس کودکی اش را فرستاد 

به این خاطره ضمیمه اش کنیم . 

زود خوب شو    رها بانو ...

 

 

نوشته های کرگدن

  

1-      ۱-

1-      سلام دختر شاه پریون ... تاج تور سفید الهی تا همیشه روی سرت باشه با اون نگاه عمیق و قشنگت و اون چشمهای زلالت ...   

۲-

2-      ۲-  

س  سلام خجول نازنین ... که چسبیدی به خانوم معلمتون ... الهی همیشه توو زندگی معلم هات کنارت باشن و دلت قرص باشه ...  

3-   ۳-  

سل  سلام شیطون بلایی که حالا دیگه می دونم کی هستی ! ... آرزو می کنم تا اون سر دنیای رویاها بری با دوچرخه دسته خرگوشیت خرگوش کوچولو ! 

4-     ۴-  

س  سلام  کوچولوی خندون شیکموی نازنازی ... ایشالا که هنوز و همیشه همینجوری از ته دلت می خندی دیگه ؟ ... ایشالا .  

۵

5-   ۵-  

س سلام  خانوم خانومای رنگ و نگاه ... اخماتو وا کن گل من ... دنیا واسه امثال تو ... جایی پر از قشنگیه ... صب کنی خودت می فهمی دخملک ...  

6-   ۶-  

سل سلام  کوچولوی مو خرمایی ... اگه هنوزم همین قد خوشگل باشی لابد کرور کرور خاطرخوا داری ! ... فقط یادت باشه ... هیچی ... حتمن یادت مونده نازنین . 

 

7-   ۷-  

س  سلام خاتون کوچولو ... هی با تو ام جوجه ! ... کجا رو نیگا می کنی ؟! ... حواستو بده به عکاس باشی ... چشماتو دریغ نکن از نگاه های آیندگان . 

 

8-   ۸-  

سل  سلام سفید برفی خانوم ... خوبی عزیز جان ؟ ... هنوز اون کادو تو داری ؟ ... یادته چی بود ؟ ... از چشات معلومه که خوبی ها رو از یاد نمی بری هیچوخ . 

9-      ۹-  

سل  سلام  ورپریدهء لب ورچیده ! ... ژستتو بخورم کوچولو ... دستتو بردار ... حیف اون لپ های نمکی نیس که پنهونشون کنی ؟ 

10- ۱۰-  

  س سلام نخود فرنگی من ! ... چش نخورن اون دست و پای تپلی ت ! ... برات اسفند دود می کنم توی دلم ... قربون دلت . 

11-   ۱۱-  

 س سلام جت لی کوچولو ! ... چشای قشنگت ریز تر از این نمی شد ؟! ... امیدوارم آفتاب زندگی گرمت کرده باشه عزیز . 

12-   ۱۲- سلام هانیکو خانوم ! ... فقط چشات معلومه توی عکس ... همین بسه ... امیدوارم چشات یه عالمه قشنگی دیده باشه تا حالا . 

13-    ۱۳-سلام سالار ... راست قامت مونده باشی ایشالا عینهونه همین عکس ... همون الله روی دیوار نگه دارت مرد کوچک . 

14-   ۱۴-سلام عروسک فرنگی ... سلام شیطون بلا ... سلام خاتون سرخاب و لبخند ... ایشالا که زندگی عینهو همین تور سپید بوده روی سرت . 

15-    ۱۵- سلام معصومیت مادرانه ... یعنی مامان شدی تا حالا ؟ ... چه مامانی بشی تو ... ناز و نازنین ... اصل و اصیل ... یگانه . 

16-   ۱۶- سلام دماغ کوفته ای سرمایی ! ... امیدوارم تمام زندگی ت سراسر و لبالب پر بوده باشه از گرمی و عشق ... و سپید عینهو نخ کاموای لباست . 

17-    ۱۷-سلام دلاور ... ایشالا که این یه مدال توو طول زندگی شده باشه صد تا ... که بدرخشه روی سینه ت ... تا ابد ... تا همیشهء خدا . 

18-   ۱۸-سلام کوچولو موچولوی متعجب ! ... می بینی ؟ ... یه روزی بدون بالش نمی تونستی بشینی و حالا واسه خودت خانومی شدی ... احسنت دخترک . 

19-  ۱۹-  سلام دخترک صاحب آبشار موهای ابریشمی ... حتی توی عکس سیاه و سفید هم دلت رنگی رنگیه ... لبت همیشه هماغوش لبخند و میخک . 

20 ۲۰-سلام شاهکار دستهای خالق مجسمه ساز ... می دونستی صد تا از اون عروسکا یه تار موی عروسکی مث تو نمی شن ؟ ... الهی که همیشه زیبا باشی و زیبا زندگی کنی . 

21-  ۲۱- سلام بودای کوچک ... نیگا به قدت نکن ... اون نردبونو وردار و از دیوار زندگی برو بالا و خورشیدو با دستای کوچولوت بگیر ... تو می تونی . 

22-   ۲۲- سلام محجوب معصوم ... سلام عزیز دل ... بیا جلوتر بذار رنگ چشای قشنگتو ببینیم خب ... حرفشونو بخونیم خب ... 

23-   ۲۳- سلام نجابت اصیل اینگیلیسی ... بغض داری انگار ... قربون دلت ... ایشالا که زندگی تو بی بغض رج زده باشه اوس کریم . 

24-  ۲۴- سلام خوابالوی خوشگلم ... با اون انگشتای کشیده و سفید ... دشت زندگی ت عینهو دشت مقنعه ت پر از گل و ریحون ... پر از عطر اقاقی . 

25-   ۲۵-سلام آقا کوچولوی آب شونه ... سلام مهربون ... با اون مردمک های تیله ای بزرگ و باشکوه عینهو تیله سه پر های اصل بچچگی هامون ... 

26-    ۲۶-سلام اسکیمو کوچولو ... سلام زرد قناری ... دیدی بدون دستکش هم میشه از سرماها گذشت نازنین صبورم ؟ ... آففرین به تو .  

27-    ۲۷-سلام سُهرهء گردن فراز ... اون مقنعه تو یه کم بده عقب بذار یه عالمه خوشگل تر از اینی که هستی بشی نازنین . 

28-   ۲۸-سلام لپ گلی کنجکاو و جستجوگر ... سلام مخمل زرد و ساتن سفید ... الهی که همیشه تکیه بزنی بر اریکه های منبت کاری شده ! 

29-    ۲۹-سلام خاتون متفاوت ... سلام خانوم خاص ... سلام کِرم قهوه ای شکلاتی ... خنده تو از دور می بینم قایمش نکن جغله ! 

30-    ۳۰-سلام ایستاده با مشت ! ... چی انقد متعجبت کرده کوچولو ؟ ... آروم باش ... زندگی پر از چیزهای عجیب و غیر قابل باوره گلم . 

31-   ۳۱-سلام مرد کوچک ... از اون روزی که سیبیلات داشت جوونه می زد اووووه چقد گذشته ... قسم به تار سیبیل حالات که خیلی باحالی کللن و جزئن ! 

32-   ۳۲- سلام خانوم خانومای موهای پریشون ... طرهء گیسو بزن کنار و لب گزه بس کن آبی آسمونی دل قشنگ من ... دنیا واسه تو که بد نیس ... واسه تو که ماهی . 

33-   ۳۳- سلام زبل ... هنوزم مث اونوختات شر و شوری ؟! ... چتر موهاشو ... ما زمین خورده تیم بابا انقد جیزمون نکن با نگاهات ! 

34-   ۳۴- سلام مهربون ... لبخند آسمونی تو قربون ... تل روی موهاتو وختی رفتی خونه بردار و سرتو بچرخون و موهاتو برقصون توی باد ...  

35-   ۳۵- سلام مودب خانوم ... سلام باحیا خاتون ... ایشالا توو زندگی تم منظم و حرف گوش کن بودی و صاف و راست قامت . 

36-    ۳۶-سلام لب تپلی معصوم ... دخترک صاحب گوشوار های گیلاس و مروارید ... اخماتو واکن کوچولو ... بخند واسمون ... لطفن . 

37-   ۳۷-سلام حاج آقا کوچولو ... سرتو بالا بگیر دلاور ... عینهو شلوارت که تا اونجا کشیدی بالا ! ... الهی که مث کوه پشت سرت محکم زندگی کرده باشی . 

38-   ۳۸- سلام دیلاق من ! ... کچل آقای سبزهء ته دیگ ! ... کمرتو از حالا خم نیگه ندار فدات شم ... زندگی خودش یادت میده لامصصب .  

39-  ۳۹- سلام فرشته کوچولو ... کاش عکاس کادرو باز تر گرفته بود تا بال هاتم می افتاد توی عکس ... فرشتهء مجعد گیسوی پریشون در باد .  

40-    ۴۰-سلام آدم فضایی من ! ... این لباس عجیب رو چه خوشگل تکمیل کردی با اون نگاه عجیب هزارتو و هزار لایه ت نازنین . 

41-  ۴۱- سلام تخس مظلوم نمای من ! ... واستادی جلو دوربین که چی بشه ... تو باید لای همین درختا انقد بدویی که دنیا هم باهات بدو بدو کنه . 

42-   ۴۲-سلام حاجیه خاتون ! ... قبول باشه گلم ... واسه منم کاش دعا می کردی با اون دل شیشه ای و زلال و مهربونت ... داری می بینی ش مگه نه ؟ 

43-   ۴۳-سلام خانوم ناظم کوچولو ! ... سلام خانوم دکتر ... میدونی چرا میگم ؟ ... چون توو اون سن هیچ بچچه ای بلد نیس دستاشو این شکلی گره بزنه ! 

44-   ۴۴- سلام دختر آریایی اصیل ... سلام آبروی ایل زلال های کوچنده ... خورشییییییییییییییید خانوم چارقد مشکی نمی خواست ...  

45-   ۴۵- سلام وروجک ! ... چشمای آوهوتو هنوزم داری شون ؟ ... خال زیر چونه و نگاه جادوتو هنوزم داری شون ؟ 

46-   ۴۶-سلام معصوم گندمگون ... پاشو بیا جلو ببینمیمت خب ... می دونستی یه کم شبیه هندی ها هستی ؟ ... ساری بپوشی چه معرکه ای بشی تو ... خدا حفظت کنه عزیز . 

47-    ۴۷-سلام گل بانوی مریم و میخک ... عطرشو یادته هنوز ؟ ... الهی که زندگی ت همیشه پر از عطر و گل و گلاب و لبخند . 

48-    ۴۸-سلام جغلهء کله فندقی ! ... دیدی راه رفتن خیلی ام سخت نبود ؟ ... دیدی چه زود اون روروئک رو تاخت زدی با پاهای رهرو ؟ ...  

49-   ۴۹-سلام تپلی شیرینی به دست آفتابگون ... شیرین کام باشی تموم عمرت نازنین ... و همیشه همینجور تعارف زن و بخشنده و سخاوتمند ... 

50-  ۵۰- سلام جودی ابوت ! ... سلام گل سرسبد و نگین حلقه دوستان جان نوجوانی ... ایشالا همیشه همینجور خاکی و عزیز بوده باشی . 

51-    ۵۱-سلام خجالتی من ... سلام لپ گل انداختهء معصوم و نجیب ... بچرخ و آفتابگردون های نگاه ماها رو هم بچرخون خب ! 

52-    ۵۲-سلام فرفری ورزشکار من ! ... خشانت ژست و نگاهت کجا و لطافت لای دشت گلها نشستنت کجا ؟ ... تو دلت با دومیه بچچه ! 

53-   ۵۳-سلام دختر نجابت و اصالت کویری ... آبشار لَخت موهای مشکی در ضیافت سرخ پیراهن با پس زمینهء طلایی خاک کویر ... تو محشری . 

54-   ۵۴- سلام گلپری خاتون ریزه میزه ... با اون کیف بزرگ و خوگشلت ... و اون نگاه شیطون بلای باحیا ... مواظب خودت باش توو زندگی . 

55-  ۵۵- سلام شنگول و منگول عزیزم ... قربون لباس حوله ای خوشگل خوشرنگت و اون دندونای خرگوشی شیری و اون گوشهای گوشواره دارت جغله ! 

56-  ۵۶- سلام سرخپوست عصبانی ! ... اینکه انقلاب ما چی بود و چی نبود که نباس ناراحتت کنه ... تو بخند ... تو شاد زندگی کن ... زندگی کوتاهه دخترکم . 

57-   ۵۷-سلام خانوم خانومای دست به کمر ... هیییییییییییییییییییییییه کیفشو ! ... چه خوشگل و بانمک و شاده عینهو خودش ... عینهو چشاش . 

58-  ۵۸- سلام عسلک ... پاشو ببینمت ... حیف خانوم کوچولوی خوشگلی مث تو نیس که اینجوری غمگین بخوابه ؟! ... پاشو بریم دنیا رو بچرخیم با همون صندل بندی قرمز . 

59-   ۵۹-سلام محجوب نجیب ... نقش شیطون به تو نمیاد ... کارگردان تاترتون خنگه ها ! ... راستی از این دوست بغل دستی ت خبری نداری ؟!! ... حالا اون ماسک شیطونو بده من بزنم ! 

60-  ۶۰- سلام شاهزادهء لب ورچیدهء پف کرده ! ... با این چشمای خوشگل درشت خدا می دونه تا حالا چیا دیدی ... کاش قشنگی هاش بیشتر بوده باشه . 

61-   ۶۱-سلام سعید کنگرانی کوچولو ! ... کیک زمین فوتبال میدونی که آرزوی تولد خیلی از ماها بود ؟ ...قدر دونستی ؟ ... قدر بابا مامان شیک و محشرتو ؟ ... آففرین . 

62-   ۶۲-سلام عزیز دلم ... سلام گل ساده و صمیمی من ... بیشتر سرک بکش به سمت دوربین ... نگاه زلال و دریایی و روستایی تو حیفه که ثبت نشه . 

63-  ۶۳- سلام خوشگل خانوم ... توو اون چشمات چی داری که هرکی به این عکس نیگا می کنه جذب زلالی ش میشه و عاطفه و احساسش ... کاش هنوزم همچین باشی ... تا همیشه . 

64-   ۶۴- سلام موش کوچولو ... سلام رفیق ... دستتو از رو شونه و سینهء چپ رفیقت برندار که خوب جائیه ... بعدن می فهمی چرا میگم و اصلن چی میگم . 

65-   ۶۵-سلام ماهی آبی آسمونی پولک پولک ... سلام اصالت بته جقه ... برقص توو این مهمونی خودمونی ... بچرخ بذار سکه ها خورشیدو از سکه بندازن . 

66-   ۶۶-سلام آن شرلی عزیزم ... سلام نارنجی نارنج و ترنج ... فرفری فراری ... چشاتو انقد ریز نکن چون همینجوری شم به اندازه کافی شر و شیطون بلا هستی ! 

67-   ۶۷-سلام ورزشکار من ... الهی که تا امروز و تا فرداهای دور همیشه همینجوری سینه ستبر بوده باشی و به خودت افتخار کنی بچچه . 

68-   ۶۸-سلام شپلوتکا ! ... سلام صاحب موهای شیوید جعفری گشنیز ! ... سرخ و سفید و معصوم ... گل تر از گلهای پشت سرت ... خدا حفظت کنه عزیزکم . 

69-   ۶۹-سلام جکی چان کوچک ! ... به چی چی اینجوری زل زدی کوچولو ؟ ... اوووووووووووووه حالا انقد از این چیزا ببینی ... بخند بابا انقد سخت نگیر حالا خیلی زوده ! 

70-   ۷۰-سلام خاتون بهار نارنج و نسترن و حوض و ماهی و فواره و آب و آبی ها ... نکنه تو ورژن ایرانی جولز روی پیرهنتی خانوم کوچولو ؟! ... 

71-    ۷۱-سلام خانوم خانومای مودب و شیک و باوقار ... مطمئنم امروز هزار پله مودب تر و شیک تر و باوقار تری ... مگه نه ؟ ... آففرین گلم . 

72-   ۷۲-سلام ملکه کوچولوی برفی ... با اون چشمای معصوم و خوشگل رنگی ... الهی که چشمای رنگی ت دنیا رو خوشرنگ دیده باشه و شناخته باشه . 

73-   ۷۳-سلام آنتونیو باندارس کوچک ! ... تریپت منو کشته ! ... باور کن جددن تو شاهکاری ... اینو می دونستی نخود فرنگی ؟! ... اگه پسری یحتمل دخترکش شدی و اگه دختری پسرهلاک کن ! 

74-   ۷۴-سلام لطیف کوچک ... عطوفت خالص ... اگه به زندگی همینجور که توو این عکس هستی عاشقانه نگاه کرده باشی حالا یه خوشبخت تمام عیاری به لطف خدا . 

75-   ۷۵-سلام ملوان لختی ! ... آدم آهنی هر بچچه ای نداشتا زمون ما ... تو لابد لایق و شایسته ش بودی که بابا مامان بهت حال دادن دیگه ... ایشالا همیشه لایق و شایسته باشی گلم . 

76-  ۷۶- سلام تاپ و رکابی  پوش بی حجاب اسلام به خطر انداز ! ... خرمن موها و عطر شب بوها ... یادش بخیر بچچه ... ما رو تا کجاها بردی ... یادش بخیر .   

      نوشته های شیرزاد :  

 

1) مهربان
۳) یه پسر شاد . چقدر خوشحاله . انگار واسه من هامر بخرن . ۶)کیامهر
۹) یه دختر خیییلی شیطون و اطواریه . معلمش هم شیطنت هاشو   دوست داشته . ۱۰) این باید مخسن باقرلو باشه . جذبه نگاهش مادرزادیه انگار
۱۱) یه پسر شوخ و شیطون . و خوش تیپ!۱۲) اوخ اوخ چه جددی !۱۳)پسر رشیدیه . استخون درشته .۱۵) ایشون احتمالا خانم جذابی بشن تو بزرگسالی .۱۷) سعی میکنه خودشو خیییلی پسر گلی نشون بده . همچین ماخوذ به حیا ... ۱۹)‌ احتمالا الان یه مادر مهربون و نمونه اند . چون شبیه بچگی مادر منن ایشون . ۲۰) بشدت دختر لوس بابایی بودن .. اولا شبیه یکی از فامیلهای ما هستن . بعدشم هر عروسکی که ایشون یه نگاه کردن مامان بابا خریدن .۲۱) میمیرم واسه این وایسادن قلدرش . جوونم . یه دونه ای !۲۲) عزیز دل معلمشون. دختر درس خون . از اونا که انقد درس خون بوده رو اعصاب خواهر و برادر بوده . مصداق کلمهء : از اون خواهرت یاد بگیر !۲۵) یک کودک فهیم .. شعور از چشماش میباره . فکر کنم همون موقع کافکا و سارتر و شریعتیو شعر سهراب و نیما یوشیج و صادق هدایت میخونده . میدونی جملهء مورد علاقه اش چی بوده ؟‌سرمایه های هر دلی .. حرفهایی است که برای نگفتن دارد .

۲۶)دختر گل مامان . مودب نشسته همچین ...۲۷)باهوش .. سخت کوش .۲۸)جووونم . خندهء یه وریش مثه جان وینه  .۲۹) یک ((‌ ته کلاسی )) مودب ..۳۰)‌بی انصافا بچه رو گذاشتن بالا خوب میترسه دیگه !انگشتاشو ببین !؟
۳۱) احتمالا حمید باقرلو . الان باید مرد خوشتیپی باشه . ۳۵) الهی ... که چه مرتب وایساده این دختر . ۳۸)۱۰۰٪ پسر بچه . با تمام مشخصاتش . بالاخواه نصف بچه های محلشون دعوا کرده . نصف دیگه هم که خوب ازش کتک خوردن دیگه . ۳۹)‌یه چهرهء آریائی اورژینال . شاید ایراندخت . اجزا چهره همه یه آدم دوست داشتنی رو معرفی میکنه . ۴۱) واااای از این بچه . چه شیطنتی تو چشماشه . ۴۲) همیشه جلوتر از همسن های خودش فکر میکرده . مهربون . معتقد . ۴۳) به مریم میگفتم : این دختر خانواده باکلاسی داره . وقتی یه دختر بچه تو این سن ُ وایسادنش اینطور ژست داره ُ‌ُ یعنی از یه خانواده شیککه .من برم تا تونل و بیام .

45) این بچه مادرزاد دماغ عملی به دنیا اومده
لبخند نرمشو بگم !۴۶) احتمال میدم مامانگارباشه . با این سطح شعور و معلوماتُهمچین مدرسه مرتب و باکلاسی هم باید رفته باشن .۴۸)‌بمب انرژی ... از اونایی که همه خانواده رو میخوابونه هنوز ورجه وورجه میکنه . مثل بچهء‌incredibles
49)
نمیدونم چطور از همچین چهرهء معصومی همچین بیرحمی میتونه دربیاد که عکس مردمو اینطوری کنه . بابا ؟ عکس صدام که نیست !
50)
از اون دخترای راحت و بگو بخند . ببین چه راحت نشسته . نه پستش براش مهمه نه اینکه وای بد نیفتم .
51)
بابا جذبه ! حالا چه کاریه اینقدر خشانت آخه ؟
52 )
نسبت به همسن های خودش بزرگتر و درشت تر بوده . یه چاق گندهء مهربون . بی آزار ...
53)
اگه اون پسره هم برادرش باشه باید شیرازی باشن . از اون شیرازی های شیک .
58)
بنظرم خوشگل ترین بچهء این مجموعه است .ناز ، ملوس ، با چشمای تیله ای مثه  گربه  اما تجربه نشون داده اونایی که تو بچگی خییلی خوشگلن بزرگ که میشن زشت میشن . ببخشیدا !
60)
یه جفت چشم که بعدآ دست و پا در آورده .
61 ))
یه پسر شاد ، مهربون . خوشحالم هست . فک کنم خودش خواسته کیک تولدش زمین فوتبال باشه .
63)
ایشون میتونن الان یه نویسنده یا هنرمند موفق شده باشن .
66)
یه قیافه کاملا آرتیستی . مثه بچه هه تو جری مگوایر.
67)
پسر گل خونه . از اونایی که نمیذارن آب تو دل مامان و بابا تکون نخوره . از اونایی که بره نون بگیره ، خرید کنه  الانم باید موفق باشه .
73 )
پسر خوشگل . شیرین ، ناز ، تپلی .
75)
ایشون همسن و سال من هستن . ای مرفه بی درد! اونایی که واسه ما آرزو بود واسه شما خاطره اس ها!
76)
جونم . دختر مهربون .. تپلی .

۶۸ : بسم الله الرحمن الرحیییم ایشاللا این 295 کیلو رو هم میزنم ، برای وطنم برای پرچم آقام ابالفضل .. دل مردم و شاد کنیم .. یا ابالفضل .. یا زهرا...
71 )
در یک کلام : خاااانومه . فقط موندم با اون شیطون کناریش چطور مچ شدن .  
62)
نمیدونم اون خانوم معلمشون فک کنم بعد این سال تحصیلی خونه نشین شده خودشو بازخرید کرده ،چون از این بمب های شیطنت با کلاهک اتمی مثه ایشون 4-5 تا دیگه هم تو همین کلاس هستن   

 

 :  نوشته های دنیز

1.مغرور و پر ادعا،تمام تلاشم را کردم تا به آرزوهایم برسم...
2.
کلاس کوچک ما پر بود از شادی من در کنار معلمم احساس غرور میکردم...
3.
فرزندم حاضرم هزاران دوچرخه برایت بخرم تا خنده های زیبایت را ببینم...
4.
کجایید دوستانم؟؟شما صمیمیترین دوستانم بودید!پاکتر از آب زلال...
5.
جشن های مدرسه چه ذوقی داشت!!لباسهای زیبایمان را بر تن کردیم و با هم شاد بودیم...
6.
روز اول...من اکنون بزرگ شده ام مادرم من به مدرسه میروم...
7.
هیاهوی گرفتن یک عکس یادگاری،چشمهایی گیرا و نگاهی پر شیطنت...آری زندگی زیباست...
8.
حس شیرین یک جایزه!!میخواهم ببینم چیست بگذارید بروم!!
9.
همه رفتن!!من هم میخواهم بروم!!کمی عجله کن!!
10.
چه نگاه نگرانی!!لپم را کمتر بکشید لطفا من اذیت میشوم!!
11.
عجب کلاسی داشتیم!! دوستانم اکنون هر کدام مردی برای خود شده اند...
12.
همه با هم در کنار هم بودیم اما مامان من چرا باید مقنعه سر کنم؟؟
13.
مردی برای خود شده ام دیگر در این مدرسه بزرگ درس میخوانم حیاط بزرگی دارد اینجا!!
14.
چقدر دلم میخواست بزرگ شوم...دخترم چشمان سیاهت زندگی میبخشد به مادرت...
15.
آقای عکاس من دیگر دختر بزرگی شدم میشود کمتر بگویید که چکار کنم من میدانم!!

16.مادرم میشود مرا از زمین برداری حرکت کردن برایم سخت شده است آخر...
17.
من توانستم!!چه حس غرور آفرینی بود من میتوانم...
18.
آخر مادرم چرا اینور من باید دوربین را نگاه کنم شما هم باید پشت دوربین بایستی!!!
19.
دغدغه های نگاهت چیست چرا اینقدر غمگینی نازنین؟؟لبخندی بزن!!
20.
حیاط خانه ما پر است از صدای خنده هایم چه روزهای شادی داشتیم در کنار عروسک هایم!!
21.
کوچه های بچگی ها پر از دیوار و من چه کوچکم...
22.
خانوم معلم میدانی چقدر احساس غرور کردم وقتی دستت را بر شانه ام گذاشتی دوست دارم...

24.من شکمو نیستم اما شکلات هایم را به کسی نمیدم و من از این گل زیباترم که در دستم هست...
25.
چقدر مظلومانه مینگری مرا پسر کوچک!!اکنون هم اینگونه ای؟؟
26.
هوا سرد است اما در کنار شما بودن گرمی میبخشد به من...
27.
چه چشمان معصومی!!اما قوی و جسور نگاهی که میگوید من میتوانم...
28.
من از در و دیوار خانه بالا میروم!!شیطنت میبارد از چشمان کودکانه اش!!
29.
در کلاس قدیمی این مدرسه من بودم و شادی هایم من بودم و دوستان پاک و معصومم...
30.
آخر من چگونه در آن جعبه سیاه کوچک جا میشوم من خیلی بزرگم!!

.کوچک مرد بزرگ...من همیشه سردسته گروه بودم من بزرگ بودم!!
32.
حس شیرین جایزه گرفتن من در ردیف اول منتظرم که بروم خانه و جایزه ام را باز کنم!!
33.
کلاس ما پر بود از پسر بچه ها متفاوت از هم اما در کنار هم!!جای خالی دوستانم گاه احساس میشود...
34.
کودکی من پشت این نیمکت چوبی کنار معصومیت و پاکی طی شد...
35.
آه من چه کودک پر شیطنتی بودم که باید برای انداختن عکس باید صاف میایستادم سخت بود!!
36.
چقدر مرتب و  چقدر لباسم زیباست کودکیم میشود بر گردی؟؟؟
37.
کودکی من در این حیاط سبز با صدای خنده ها و فریاد های من گذشت...
38.
شاد بودن چقدر آسان بود من برادر بزرگم باید حرفم را گوش دهید!!!
39.
چقدر زیبا هستم!!در عالم کودکی از خود بی خبر اما مغرورم...
40.
چه لباس قشنگی داشتم... مادرم برایم از کودکی میگویی؟؟از روزهایی که برایم قصه میخواندی؟برای نگاه پر منایم قصه ای بگو...
41.
نازنین خنده های شیرینت را فراموش نکن و همیشه بر لبت باشد...
42.
من نمازم را وقتی میخوانم که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو..خدا همیشه با من است...
43.
فرزندم اولین روز مدرسه است و من خوشحال از داشتن تو...
44.
به گمانم خواهر بزرگترم من ابروان زیبایم که داشتنش را خیلی ها آرزو دارند!!به گمانم نباید لبخند بزنم؟؟
45.
چه کوچکم من و من کودکی هستم که نمیخواهم بزرگ شوم!

46 .من در آن گوشه کلاس چه ارزو هایی که نداشتم من به امید آزادی در این شهر کودکی گذراندم...
47.
شاخه گلی بر دست دارم و زندگی به کامم من شادم و پر غرور...
48.
فرزند کوچک خانواده،همه در کنار هم،همه شاد و سر زنده شادی من با خنده کودکم سر چشمه میگیرد...
49.
من در کنارت شادم دوستم،من در اولین روز مدرسه رد شدن از زیر قرآن خدا دلنشین است...
50.(
اول اعلام حسودی میکنیم!!)اکنون مادری هستم که فرزندی دارم و یاد روزهای مدرسه خود با او زنده میشود...
51.
من بزرگ شده ام!!میدانی که!!من اکنون میدانم چیست زندگی باور میکنی مرا مادرم؟؟؟
52.
بهشت خدا را من پیدا کردم من در این دشت بزرگ که خاطره ها دارم در ذهنم فکر کنم به یاد دارم کجا بود این دشت...
53.
سفر در یک بیابان بی انتها با شتری در کنارم من سفر در بیابان را دوست دارم...
54.
کودکم کیف تو از تو سنگینتر است!!مادرم مرا تنها نفرست در این باغ پر شاخ و برگ...
55.
چشمان زیبایی داری چشمانی پر از احساس و لبخندی از ته دل فرزند کوچک من تو فرشته ای از آسمانی!!
56.
جشن دهه فجر باشد به  گمانم در کنار دوستان در کنار فرشته هایی مثل خودم روزهای شادی داشتم اما نمیدانم چرا لبخندی بر لب ندارم...
57.
من چه احساس غروری میکنم مادرم به من افتخار میکنی؟؟؟
58.
فرزندم خنده ات جان میدهد و گریه ات جان گیرد از من!!لبخندت را از من دریغ نکن...
59.
چه لحظه شیرینی بود شاد کردن عزیزان دیدن لبخند آنه و اینکه به من افتخار میکنند برایم شادی آفرین بود...
60.
چشمان سیاهم را خداوند برای مادرم هدیه داد

61 .آه من هم آرزو داشتم و شاید دارم که فوتبالیست مشهوری شوم!!آه آرزوهای دوران کودکی من کجایید؟؟
62.
کلاس کوچکی پر از شادی پر از قلبهای بزرگ من پشت این نیمکتها بزرگ شده ام...
63.
من در کنار معلم خود همیشه احساس غرور میکردم و میدانم که دوستم داشت لحظات در کنارت بودم بهترین لحظه عمرم بود...
64.
یادت هست مادرم روز اول مدرسه را میگویم چه شاد بودم در کنار دوستانم.من دلم تنگ است کسی دوباره برایم شاخه ای گل دهد...
65.
لباس زیبایی بر تن دارم که خاطرات من را در بر دارد خاطرات در صحنه مدرسه بودن...
66.
دختری کوچک و بی دغدغه با مو های زیبای فرفری که لبخندش می ارزد به یک دنیا...
67.
من برادر بزرگم همیشه در کنارت خواهم بود!!نترس من همچون کوهی پشت تو هستم...
68.
وای کودکی سختی بود آخر همه لپهایم را میکشیدند!!!مادرم اجازه نده لطفا!!
69.
چقدر عجیب بود برایم آن چسم کوچک چیست چه کار میکنند؟؟
70.
نو بهار است!!حیاط خانه ما گلباران...عکسی از من بگیرید تا خاطراتم زنده شوند روزی بر من...
71.
چقدر دلتنگم که یکبار دیگر در آن کلاس پشت آن نیمکت بنشینم من میدانستم که پایانی دارد این روزها که برایم سخت بود!!
72.
احساس شادی و غرور،من شاگرد اول بودم!میشود عکسی دیگر هم بگیرید از من؟؟
73.
نور خورشید آذیتم میکند آخر!!مادرم عجله کن من به آغوش گرمت نیاز دارم...
74.
در این هیاهوی زندگی من شادم!!در هیاهوی این کلاس و فریاد و شادی دوستانم من تنها نیستم...
75.
چه احساسی داشتم چقدر دوست داشتم آدم آهنی ام را من کودکی ام را دوست داشتم...
76.
چه لبخندی!!لبخندت را بر دنیا هدیه کن!!دنیا به آن احتیاج دارد نازنین...  

 

: شعرهای پونه 

:1  بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی   از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او

2:
میان غزلهای با رانی ام
تویی واژه ی خورده باران تری

3:
اجازه هست عشق تو رو تو کوچه ها داد بزنم؟

4:  
دوستی را دوست معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد

5:  
اطلس پیراهن او آسمان
نقش  روی دامن او  کهکشان

6:
صمیمی چو باران قدیمی چو درد
معطر چو عود و گل و عنبری

7:
از همان لحظه که آهسته به من خندیدی

8:
تو تاب وتب زندگی در منی
که سرشار اندیشه ی بودنی

9:
امشب خدا کند که تو از کوچه رد شوی

10:
به هنگام گریه دو چشمان تو
قشنگ است و زیبا به رنگ خداست

11:
به خط چین زیبای پیشانی ات
صفای دلت مثل آیینه هاست

12:
من از جنس خاکم کویرم پری
تو از نسل ابری و باران تری

13:
من اندر انزوای خود ، نوای دیگری دارم

14:
از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم

15:
ای که احساس مرا می دانی
بگشا چشم خمار آلودت

16:
باشه درو ببند برو بیرون بزار تنها باشم .....

17:
دوست دارم جاری بشم مثل تو اما
نمیتونم خسته ام خسته ی خسته

18:
هم در این خانه ی پر گشته ز آه
یاد تو علت بی خوابی هاست

19:
گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند...

20:
آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف
که تمنای وجودت همه او باشد و بس

21:
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی

22:
ای دستهایِ تو سرشار از آسمان
با هر نوازشت
در من رنگین کمان بساز

23:
قهر او از آشتی شیرینتر است
مثل قهر مهربان مادر است

24:
سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت
                  
25:
بی جهت نیست که مست رخ زیبای تو ام
لب گلگون تو در دشت خزان آبم کرد
                   
26:
زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است

27:
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی

28:
با نگاهی که در آن شوق بر آرد فریاد

29:
باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
تازه ، عطر افشان
گلباران باد.

30:
درین زندان، برای خود هوای دیگری دارم
جهان، گو، بی صفا شو ، من صفای دیگری دارم

31:
تو پر از زمزمه فکرای آبی

32:
دوستی از من به من نزدیکتر
از رگ گردن به من نزدیکتر

33:
من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند ارام

34:
چشمای ناز تو که وا میشه آفتاب میزنه

35:
مال هیچ کسی نشو چون اینجاها فرشته نیست
36:
آن نگاه نگرانت دل تبدار مرا خوابم کرد

37:
اگه باورت نشد بذار زمان نشون میده
جواب سوالای سختو همیشه اون میده

38:
به همین سادگی رفتی بی خداحافظ عزیزم
سهم تو شد روز تازه سهم من اشک که بریزم

39:
تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم

40:
تو دوسم نداشته باش بازم قشنگه عالمت

41:
در آغوشم بگیر بگذار برای آخرین بار گرمی دستت را حس کنم

42:
گفت اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای ختوت نمازی ساده خواند

43
چشمان مهربانت، آتش زده به جانم
در این حریق سوزان، من تا ابد بمانم

44:
من اگر پشت خودم پنهانم به تو و عشق تو ایمان دارم

45:
دنیا باید بدونه تو فرشته ای, پس بدرخش

46:
می توان  با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد

47:
به همین سادگی کم شد عمر گلبوته تو دستم

48:
نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان
قلبم به پایت افتاده است نرو

49:
کاش در کنج نگاه تو مرا جایی بود

50:
تو شاد و پر طراوت، زیبا و با نجابت

51:
ما در این شب به تماشای تو خواهیم نشست

52:
پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا

53:
بر من به چشم کشته عشقت نظر کن  

54:
خاطراتمو نگه دار اما دستامو رها کن

55:
و با هر لبخندت
خورشید را
به میهمانیِ چشمهایم دعوت کن

56:
باغ پر گل شد و هر غنچه به گل شد تبدیل

57:
کو آن َمهی که در صفا عشقش مرا یارا شود

58:
من ترانه هامو می خوام  ،عاشقانه هامو می خوام

59:
هر جا که سفر کردم ، تو همسفرم بودی
وز هر طرفی رفتم، تو راهبرم بودی

60:
چشمت افسونگر احساس نیاز

61:
وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید
من عاشق چشمت شدم  نه عقل بود و نه دلی

62:
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

63:
زیر سایبان دست‌های خویش
جای کوچکی به این غریب بی پناه می‌دهید؟

64:
من و تو گرچه اسیریم حیفه از غصه بمیریم
بیا تا آخر دنیا بشینیم و پر نگیریم

65:
دامنش شد خوابگاه خستگی
این چنین آغاز شد دلبستگی

66:
مست او بودم زدنیا بی خبر
دم به دم این عشق می شد بیشتر

67:
زعشق روی تو حیران شده

68:
لبانت به از صد چشمه ساران    به دو چشمانت رشک ورزد ماه تابان

69:
در پی عشق تو سرگردان شده

70:
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت ،

71:
می خواهم آب شوم
در گستره افق
آنجا که دریا به آخر می رسد
و آسمان آغاز می شود

72:
تو پاک و ساده مثل خواب حتی با بوسه می شکنی

73:
اونقدر ظریفی که با یک نگاه هرزه می شکنی
اما توخلوت خودم تنها فقط مال منی

74:
خوبی او شهره آفاق بود
درنجابت در نکوهی پاک بود

75:
وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم            

76:
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز   مثل آن روز نخست  

طنز نوشت زن ذلیل :  

3 – تغییر جنسیت؟! 4 - دختری در چنگال اجنه! 5- هیچ کس نمیتونه تمرکزشو بهم بزنه...در حالیکه همه نگاهشون به سمت یه نفر دیگه ست تنها او از معدود کسانی ست که به دوربین نگاه میکنه) 6- همه ی برگه ها و گلها رو کنده، شایدم خورده...حالا خودش مونده و باغ بی برگش! 7- معلم هم داره به سطرهای سپید دفتر مشقش نگاه میکنه و غر میزنه ... 9- قبل از تولد دیگه چی بوده! 10- این لپ ها کشیدن داره 13- اما خدا که دارد (کلمه ی الله پشت سرش...) 14- آثار منفی آرایش کردن کودکان----> وروجک که میشوند به کنار....هی جیغ هم میزنند! 17- اون خانم چادریه احتمالن بینهایت بیریخته چون همه پسرا به نحوی دارند از چشم تو چشم شدن باهاش طفره میرند... 19- از همون بچگی پر از دغدغه بوده طفلی 26- مرفه بی درد...سر و لباس خودش و رفیقاش رو ببین! 30- از بچگی وجدانش اذیتش میکرده...به شلوارش که خیسه توجه کنید... 34- چشم امام خمینی روشن! 38- نگران لاغری بیش از حد کودکان خود نباشید و از همان سنین کم، به کچل بودن عادتشان دهید 43- بچه گوشه ی گلخونه پشت تیغ های بوته ها گیر کرد وبناچار بیخیالش شدند و بنده خدا الان 100 ساله همونجا تنها مونده! 44- رفیق فاب پروین اعتصامی 46- معلم هاش هم بلوری و رویایی بودند لامصب! 50- چقدر خنده های اون سالها بی دغدغه و واقعی تر بود، فقط اونیکه با حجابه نمیخنده!!! 60- از اوناست که تا غافل بشی یه لگد میزنه وسط پات! استیلشو نگاه... همین الانم انگار میخواد عکاس رو بزنه! 61- مرا موی قشنگی بود روزی! 63- شکر خدا و به لطف مسئولین ، در ایران پیشرفته ی امروز اینترنت در دورترین نقاط هم قابل دسترسی میباشد 64- داری چکار میکنی اون طفل معصوم رو! اعتراف کن 65- قد یا زبون؟!  

 

 

درست همین امشب اینترنت ما نابود شد و کامپیوترمان داغان  

درستش این بود که نوشته های دوستان را می گذاشتیم زیر عکس ها  

به بزرگی خودتان ببخشید ...  

و در آخر دعا کنید بازی بعدی را  

در خانه واقعی بازی های وبلاگی یعنی وبلاگ کرگدن بازی کنیم  

نظرات 186 + ارسال نظر
بهنام پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:01

با کمال تآسف و تآثر برای شما بازهم باید بگویم : اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول

روشنک پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:01 http://hasti727.blogfa.com

اولللللللللللللللللللللللللللللللل

الهه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:01 http://khooneyedel.blogsky.com/

اول؟

الهه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:01 http://khooneyedel.blogsky.com/

پونه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:01 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

روشنک پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:02 http://hasti727.blogfa.com

ای بهنام فرصت طلب کجا بودی تو ؟

مهام پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:02 http://elham-91.blogfa.com

چهارم !

آوا پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:02 http://ava-1371.persianblog.ir

منم اخر!!!

پونه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:02 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

بهنام میخای بمیری.

وانیا پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:02 http://vaniya1859.persianblog.ir

همه رو نادیده بگیر من اولم

فلوت زن پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:02 http://flutezan.blogfa.com

چندم ؟

بهنام پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:02 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

این تو دلم مونده بذارین بگم : دیدین ایران اعراب رو پاره پاره کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم خنک شد.

مهام پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:02 http://elham-91.blogfa.com

آقا بهنام شما چند جلسه کلاس رفتین ؟!‌

پونه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:03 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

بزن دست قشنگه رو واسه پونه که پنجم شده.

پونه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:03 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

بهنام سرعت نتت چنده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آناهیتا پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:04 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

چرا من همش دیر می رسم؟
ای بهنام خائن!!!!

بهنام پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:05 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

بهنام همیشه اوله درود بر خودم... درود درود درود

پونه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:08 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

کیامهر جان ممنون از لطفت من که کاری نکردم عزیزم.


برم بقیه مطلب رو بخونم بعد میام.

مهام پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:09 http://elham-91.blogfa.com

مرررررررررررررسی کرگدن عزیز . مرسی مرسی مرسی .

الهه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:10 http://khooneyedel.blogsky.com/

اول اینکه دستت درد نکنه...واقعا زحمت کشیدی کیامهر...این چند شب و روز فکر و ذهنت مشغول این بازی بود و انصافا خیلی مایه گذاشتی...دست مریزاد...مررررررررسی بابت همه چیز...مرسی بابت اینهمه لبخندی که به لبهامون هدیه کردی....
دوم اینکه ایشالا رهای عزیزم حالش زودتر خوب میشه و برمیگرده.....
سوم اینکه واقعا دنیا کوچیکه...همینه که میگم معلوم نیست امروز که از کنار آدمها به سادگی میگذریم بیخبریم از گذشته و آینده ای که باهاشون داشتیم یا خواهیم داشت...

روشنک پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:10 http://hasti727.blogfa.com

بچچه ها از همتون ممنونم

وروجک پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:11 http://jighestan.blogfa.com

جییییییییییییییییییییییییییغ
سلاملکم
من اومدم
خیلی جالبناک بود بسی خندیدم
دستتون درد نکنه
اما شرمنده نمی تونم همراهیتون کنم باید برم شب همگی بخیر

روشنک پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:11 http://hasti727.blogfa.com

برای رها بانوی عزیز دعا کردم
برای بازی تو وب کرگدن دعا کردم
برا درست شدن کامی درب و داغون شده تو هم دعا کردم

چقدر این اخر شبی من دعا کردم!

الهه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:11 http://khooneyedel.blogsky.com/

نوشته های دنیز و آقا کورش و جناب طلعتی و پونه رو تو کامنتها خونده بودم...دمشون گرم...مرسی بابت لطفشون و وقتی که گذاشتن....خیلی دوست داشتم من هم بنویسم برای عکسها ولی خب خودت بهتر وضعیتم رو میدونی....

شب نویس پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:11

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدای من

آناهیتا پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:13 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com


جایزمو دارم
یادمه چی بهم دادن
شما درست می گین محبت هیچ وقت از یادم نمی ره

خیلی قشنگ بود
اشکم در اومد
ممنونم استاد

سحر پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:14 http://dayzad.blogsky.com/

فقط همین:
ممنونم کیامهر
ممنونم بچه ها
این خاطرات هرگز پاک نخواهد شد
و ممنون از کوروش تمدن و خورشید بخاطر اون نظزاشون تو اون پست حدس زدن راجع به عکسم
حیف نتونستم لحظه به لحظه کنارتون باشم

آوا پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:14 http://ava-1371.persianblog.ir

فوق العاده بوود...همگی ممنون...

مهام پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:15 http://elham-91.blogfa.com

ممنونم کیامهر خان . ممنونم جناب باقر لو . دست مریزاد . جای تقدیر داره واقعا ...
ممنونم مهربان بانوی عزیزم.
از همه بچه ها ممنونم

م . ح . م . د پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:15 http://baghema.blogsky.com/

نمیدونم چرا نوشته های کرگدنو خوندم یطوری شدم ...

شب نویس پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:16

من الان هنگم کیامهر!
ای خدا هر چی فکر می کنم اسم این دوستمو یادم نمیاد. به مهربان بگو سریع بهم تقلب برسونه

الهه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:16 http://khooneyedel.blogsky.com/

و نوشته های آقا محسن.....هنوز کامل نخوندمشون...ولی نوشته ای که برای عکس خودم بود رو بارها و بارها خوندم...همین یه خط چشمای منو پر میکنه کیامهر!نمیدونم چرا....انگار تموم مهربونی و عشقش رو آقا محسن ریخته تو کلماتش و خطاب به هر عکس مثل یه بابای مهربون صحبت کرده...خییییییلی حس خوب و عمیقی داره...خیییییلی...تو کلمات نمیگنجه حس الانم.....
آقا محسن یه دنیاااااااااااااااااا ممنون....
دعا میکنم...با همه ی دلم دعا میکنم که بازی بعدی رو به زودی خود آقا محسن راه بندازه و دوباره توی اولولون جمع شیم دور هم و کرگدن مهربون هم از این غم و تنهایی بیرون بیاد....

رازین پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:16

همه چیز توی این بازی خیلی عالی بود.مرسی واقعا.

دختری از یک شهر دور پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:16 http://denizlove.persianblog.ir

واییییییی حیلی قشنگ بود دادش محسن نمیدونم چی بگم!!!
من محشر نیستم شما محشری شما دل خیلی بزرگی داری...
من عاشق کویرم با ایمکه تو کویر به دنیا نی.مدم درست نقطه مقابلش بچه کوهستانم...
داداش کیامهرم دستت درد تکنه که این لحظه های قشنگو برامون ساختی...
دست همه بچچه ا به خاطر تحلیلاشون درد نکنهخیلی دوستون دارم

م . ح . م . د پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:16 http://baghema.blogsky.com/

مرسی بچچه ها ... مرسی از همتون

همینطوری یاد شب یلدا و جمع شدنمون تو وبلاگ کرگدن افتادم ...

بیایم دعا کنیم زودتر برگرده ... دلم براش تنگ شده ...

مهام پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:16 http://elham-91.blogfa.com

شب نویس جان حست رو بگو ؟!‌

کورش تمدن پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:18 http://www.kelkele.blogsky.com

عالی بود کیا جان
خوندن اونهمه کامنت واستخراج مطالب ونوشتنشون سخت بوده حتما
ایشا.. خیرش رو ببینی داداش
ناراحت شدم فهمیدم رها خانوم کسالت دارن
ایشاا... زودتر خوب بشن

وانیا پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:19 http://vaniya1859.persianblog.ir

سلام
آقا من هنوز اون لباس گرممو دارما
با این اوضاع هدفمندی هرکی میخاد میتونم بهش بدم تا بچه اش یخ نزنه از سرما
کرگدن عزیز دست شما درد نکنه داداش
کیامهر ممنونم 1000بار
مهربان مرسی که کیا رو ساپورت میکنی
رها جون زود خوب بشو
همگی خوش باشین
کسی لباس رو خواست بگه ببینم چند میارزه
از خودروی رییس جمهور که بیشتر می ارزه 2میلیارد تومن فکرشو بکن
میشه برا کل وبلاگستان شام داد
محمد رو دوماد کرد
بچه ی کیامهر رو عروس کرد
پسر کرگدن رو فرستاد دانشگاه خارجه
برا وروجک مزون لباس عروس زد و.....

کورش تمدن پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:20 http://www.kelkele.blogsky.com

استادکرگدن دست شما هم واقعا درد نکنه
تیله های ما هم قابل شما رو نداره

فاطمه (شمیم یار پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:21

سلاممممم به همه ی دوستان شایسته
و به کیامهر عزیز و مهربان بانو ...بی نهایت سپاس
و جناب باقرلو..هیچوقت این جمله رو فراموش نمیکنم
بی نهایت ممنونم و برام یه دنیا معنی داشت ...
دوباره سپاس...

میکائیل پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:21 http://sizdahname.wordpress.com

مرسی کیامهر ...
مرسی رفیق من ...
مرسی ... هزار مرسی ...
با اینکه چشمام نمی بیننه چی مینویسم ...
اما باز هزار مرسی ...
مرد یه چیزی بگو خب ...
اخه مگه جبران شدنیه ؟
ازدست من برمیاد؟
فقط یه آرزو ....
لبخند از رو لبات هیچ وقت گم نشه !!!!!

فلفل نمکی پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:22 http://bishilehpileh.blogsky.com

سلام کرگدن عزیز و دوست داشتنی
آقا بدجور زدی تو خال ها. به خدا الانم همه جا (سرکار و تو کلاس و شرکت و ...) بهم میگن جکی-جان.
اما دریغ از یه ذره حرکات رزمی و جنگولک بازی که بلد باشم.
کیامهر جان دست گل شما هم درد نکنه برادر. این چند شبه خیلی اذیت شدید و به جاش ماها کیف و حالش رو کردیم
بازم ممنونم از کیامهر عزیز و کرگدن مهربان و بقیه ی دوستان

شب نویس پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:22

مهام جون نمی دونم واقعا! به قول کیامهر در عجبم! و حس خیلی خیلی خوبی دارم.
جالبه که من اولش نمی خواستم شرکت کنم تو این بازی. می گفتم کسی منو نمیشناسه! نمی دونستم آشنا از جایی که فکرشو نمی کردم پیدا بشه

آناهیتا پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:23 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

بچه ها برای رها دعا کنید زودتر خوب بشه.امروز باهاش صحبت کردم.واقعا جا خوردم وقتی فهمیدم جسمش ناراحته.خلاصه برای رفیق نازنینمون حسابی دعا کنید.

دست همتون درد نکنه
این چند شب فوق العاده بود
امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم
از هم غافل نشیم

میکائیل پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:23 http://sizdahname.wordpress.com

آقا محسن دست مریزاد مرد!!!!
تو این هوا دل گنده داشتی ما خبر نداشتیم.....
تو چه جوری توش این همه جا دادی احساسو !!!
بیخود نیست که میگن کرگدن ها دل های گنده ای دارن !!!!
خوش باشی و پر احساس ....
نمیتونم و نمیدونم که چی بگم ....
خیلی مخلصیم !!!

فرزانه پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:23 http://www.boloure-roya.blogfa.com

بازم تشکر جناب کیامهر بخاطر این همه زحمت همچنین مهربان بانو عزیز (پشت هر مرد موفق زنی موفق تر است "حافظا")
به سهم خودم از کسانی که تفسیر و شرح نوشتن ممنونم. راجع به من که هر چی نوشتن خیلی به دلم نشست. مرررررررسسسسسسسسسسسییییییییییی.

فاطمه (شمیم یار پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:24

راستی دنیز مهربان
پونه نازنین..
زن ذلیل عزیز
و شیرزاد خان از همه شما هم سپاسگزارم..
تفسر هایتان همه برایم دلنشین بود و خاطره انگیز..

شب نویس پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:24

کرگدن مرسی واقعا. نمی دونی چه حالی کردم با جمله هایی که برام نوشتی. مرسی مرسی مرسی

برم بقیه ی جمله ها رو بخونم

آناهیتا پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:27 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

مهربان اسم و فامیل رفیقشو برسون.دلش آب شد.

خوش به حالت شب نویس
چه خوب که رفیق قدیمیتو پیدا کردی
هم کلاس های عکس من نصفشون اون سر دنیا هستن! شاید هیچ وقت نبینمشون.من موندمو عکس ها و خاطراتم!

فاطمه (شمیم یار پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:28

آناهیتا جون اگه دوباره با رهابانو تماس گرفتی
بگو ما هممون براش صمیمانه دعا کردیم..
خیلی ناراحت شدم امیدوارم زود خوب شه..خوب و خوب تر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد