م ی دانم خیلی منتظر مانده اید تا نقاشی ها را ببینید .
پس منتظرتان نمی گذارم و حرفهایم بماند برای بعدتری بهتر ...
بعضی از عکس ها برای اینکه جا بشوند تغییر سایز داده شده اند
با کلیک روی لینک زیر هر اسم می توانید نقاشی ها را با کیفیت بهتر ببینید
همچنین با کلیک روی هر اسم می توانید وبلاگ نقاش مورد نظر را ملاحظه بفرمایید .
نقاشی ها را در ادامه مطلب ببینید .
نقاشی شماره ۱ : غزل
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۲: بیوطن
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۳: دنیز
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۴: الهه
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۵: گل گیسو
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۶: حنانه
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۷: جوجه کلاغ
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۸: پونه
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۹: خواهر زاده پونه
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۰: مینا
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۱: مغولستان خارجی
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۲: مژگان امینی
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۳: وانیا
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۴: مامان غزل (نرگس خانوم )
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۵: نازگل
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۶: زهرا
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۷: کیامهر
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۸: شازده کوچولو
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۱۹: پرچونه(مهسا )
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۲۰: محبوبه
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۲۱: خورشید
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
نقاشی شماره ۳۴: فرزانه
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
-
لینک نقاشی (برای تماشای بهتر )
بزن دست قشنگه رو واسه من که اول هم شدیم بالاخره.
تبریک می گم به خاطر این پست رویایی
سلام......خصوصی لطفا..........
با عرض پوزش بابت تاخیری که داشتم ،
ادامه تحلیل ها :
۵۱- پریسا (دوست هاله ): رنگین کمونه ! رنگین کمونه !
چه دشت سبزی !
چه درختی !
چه رنگین کمونی !
چه رودخونه پرشتابی !
کلاً نقاشیت منو یاد کارتون پسر شجاع می ندازه !
.............................
۵۲- پاتینا : کنار خونه ما همیشه سبزه زاره ، دشت هاش پر از بوی گل اینجا همش بهاره !
چقد دلم می خواست می تونستم پا بزارم توو فضای نقاشیت با اون دختری که توو نقاشیته که احتمالاً خودتی ، تاب بازی می کردیم ! آی خوش می گذشت....!!!
............................
۵۳- پگی : پدر کجاست ؟ من اینجام ! مادر کجاست ؟ من اینجاااااااااام ! ( هادی و هدی )
طفلکی ها چقد لاغرن !! بخصوص مامانه و دختره که دامناشون چند سایز از خودشون بزرگتره !
پسره هم چه مویی فشن کرده !!!
...........................
۵۴- سبا: غروبا که می شه روشن چراغا ، میان از مدرسه خونه کلاغا !
حالا واقعاً اینجا غروبه ؟! مثلاً داره غروب می شه !
بعد اون کلاغا بیشتر شبیه تیک هستن تا کلاغ !
الهی ! اون گلدون پای پنجره نشون دهنده سلیقه صاحب خونست !
...........................
۵۵- سعید ( همکارم ( یعنی همکارت( یعنی همکار کیامهر ) ) ) : می شینم از لج می کشم ، نقشیمو کج می کشم !
توو این نقاشی همه چیز اصرار به کج بودن دارن ! خونه ! دود کش و دودی که ازش خارج می شه ! پله ها ! درخت !
عیب نداره ! اینم یه مدله دیگه ! فقط موندم اون گل زرده که یه شاخست چرا گلدون داره ؟! خب همونجا توو چمن ها می کاشتینش دیگه !
.........................
۵۶- سارا : خونه عشقه ! خونه عشقه ! خونه عشق زرشکه !( اصلش : خونه عشق بهشته ! )
اینجا کلا ً فضا عشق و رومنس و ایناس ! ازون فضاهای دو نفره ، قلب قلبی که حتی خورشیدش هم عاشق می شه ! درختها شم عاشق که می شن سیب می دن !
.........................
۵۷- سر پیاز : قایقی تنها به آب افتاده اینجا ، می برم با خود ترا ، آری بیا
آری بیا ، زودتر بیا
بیا تا دیر نشده
تا یکی این وسطا گیر نشده
تا دل به عشق یکی دیگه اسیر نشده
........................
۵۸- سپیده : بابا پیکاسو ! بابا ونگوک ! بابا داوینچی ! بابا نقاش !
محشره این نقاشی !
خیلی دوستش دارم ! سبکشو ! رنگ آمیزی شو !
این مولی روی فرش مونده ، معلوم نیست مرده و جنازشه ، یا متعجب مونده از یه چیزی ، یا شایدم ترسیده ... ؟!!!!
.......................
۵۹- شب شراب : بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ، همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم !
اومدم دم خونتون نبودی !
راستشو بگو کجا رفته بودی ؟!!!
نگو که رفته بودی سقا خونه دعا کنی !
...
........................
۶۰- شب نویس : اَلِسونو گول میزنم ، وَلِسونم گول می زنم ، دشمن هر دوتاشونم ، دشمن هر دوتاشونم !
وووووووووووووی چه خشانت بار !
فک نکردی این برا گروه سنی کودک درونای ما یه مقدار زیادی خشنه ؟!! گناه دارن خب !!!
........................
۶۱- وروجک: تا گلی بر سر ایوون تو پژمرد و فرو ریخت ، شبنمی غم زده از گوشه چشمون من آویخت !
چه طراحی ای !!!
یعنی اینو یه بچه کشیده ؟!! یه کودک درون ؟!!
بعید می دونم !!
هر چند از وروجک همه چی بر میاد ! خب وروجکه دیگه ! کودک درونشم وروجکه !
........................
۶۲- امیرحسین: یاد کوچه های مدینه می افتم ( نیز که من توو اون زمان زندگی کردم ! )
همه چیز نقاشیت آدمو یاد کوچه پس کوچه های مدینه و اینا می ندازه ، حتی کوههاشم به سبک کوههای اون موقعست ! چاه آب ! خونه و درش ! فقط درختش یه کم مدل جدیدتره !!! طراح صحنه سر درخت یه کوچولو سوتی داده !
........................
۶۳- بابک ( برادر بهنام ) : احسنت به این همه هنر !
بهنام یه ذره یاد بگیر از داداشت !!!
حالا الان این آقاست یا خانومه ؟!
بیشتر به آقا می خوره !
آشناست یا غریبست ؟!
فضولیه دیگه ، یه وقتا اوت می کنه !
......................
۶۴- بهنام : بهنام جان می گفتی برات چند تا رنگ بیشتر پست می کردم که بتونی یه ذره نقاشیتو متنوع تر کنی !
جز انواع اقسام رنگ سبز و یه قرمز و یه زرد رنگ ِ دیگه ای نداشتی ؟! یا داشتی و بلد نبودی رنگ کنی ؟!
ولی خدا وکیلی از رنگ آمیزی چمن هات لذت بردما !
اون آبم خیلی خوش رنگ شده !
آفرین !
تو یه چیزی می شی بالاخره پسرم!
.......................
۶۵- بهنود ( خواهر زاده شازده کوچولو) : الهی ! چه پسری ! قند عسلی !
به این می گن یه نقاشیه کودکانه اصل ِ اصل !
اینا احتمالاً چند تا آدم فضائین !
بقیشم خودش باید توضیح بده والله من خیلی زبون نقاشی آدم فضائیارو بلد نیستم !
وااااااااااااااااای خدای من !
باز یه کاری پیش اومد و مجبور شدم برم !
ادامه تحلیل ها امشب !
قول می دم که تمومش کنم !
قول می دم !
به فلوت زن
بابا مدینه کجا بود؟ من تا حالا اونجا را ندیدم ببینم دختاش چه شکلیه!
این یه منظره مال همین اطرافه!
به پونه : به جان خودم سعی کردم گاو و گوسفند بکشم نمی دونم چرا فکر کردی اینها ماهی اند!
این بالایی از من بود!
سلام.. مرسی حنانه.. خیلی زحمت کشیدی بابت تحلیلات..
مرسی حمید.. حظ کردم به خدا..
سلام دادا کیا
ممنون کیامهر عزیز بابت تمام زحمتی که کشیدی
امیدوارم حال چشمهات خوب باشن
چون چشمهای من که با دیدن چند باره این نقاشیها دارن قیلی ویلی میرن
کار بچه هایی که با paint نقاشی کشیده بودن خیلی جالب بود بخصوص پرند
از عزیزانی هم که زحمت تحلیل نقاشی ها رو کشیدن ( پونه حمید پاتینا فلوت زن) واقعاً ممنون و مرسی از دقتتون
همیشه شاد باشید
اگه فکر میکنی که من حوصله دارم اینهمه نقاشی رو نگاه کنم سخت در اشتباهی!ولمون کن بابا!
کیا جان من مرده ی ایده هاتم!من خواننده ی قدیمیتم.میدونی که!
اما نوشته هات یکم خیلی لوس شدن!دیگه مثل قدیما نیست.راست میگن که کمیت بالا کیفیت رو میاره پایین!یکم تجدید نظر کنید آقا!
درود بر جناب کیامهر عزیز!


آقا آی لاو یو، آی لایک یو، آی میس یو، ...!!!
بابا نیروگاه انسانیت،
تبلور دانایی،
کوه توانایی،
مایه افتخار ما،
بابا تو دیگه کی هستی ترین موجود عالم،
خود صفا،
اند وفا،
دارنده انواع و اقسام شفا،
ضدجفا،
یاری گر ضعفا،
معلم الخلفا!
دوست داریم هوارتا!!!
سلام!
خسته نباشید آقا کیا ومهربان بانو
با دیدن نقاشی ها کلی ذوق کردم روزی چند بار میرم و میام میبینمشون!
تحلیل های دوستان هم خیلی قشنگ بود مرسی از همه
دست همه بچه ها که نقاشی ها رو تحللکردن در نکنه واقعا دستتون درد نکنه!!
همه تون خیلی زحمت کشیدین!!
اینقدر شرمندم نکنید دوستای مهربونم.
بچه ها همگی خسته نباشید گل کاشتین
تحلیل ها عالی بود
بچه ها خوب تحلیل کردید دمتون گرم....فقط صحنه های مربوط به داوری رو هم نشون بدی کارشناس تحلیل کنه.
من نمیخوام
کلی نظر نوشتم پاک شد
حالا که هیچ چی ننوشتم
قبول کرد
اصلا از اول
سلام
ممنونم که منو پذیرفتین تو جمعتون
تجربه جالبی بود
اووووووووم چی نوشته بودم!!!!!!!!!!!!
آهان
من راستش حال نقاشی نداشتم اصلا. اصلا نمیدونستم که چه جوری نقاشی میکشن. ولی به اصرار خانومی قبول کردم دیگه. ولی وقتی که مداد روی کاغذ چرخید یه حال عجیبی داد و تا یه جاهایی ادامه دادم
به مهرداد:
ولی خب بعد خسته شدم دیگه. آخه تازه از راه اومده بودم. خب کل نقاشه من همین بود دیگه. حالا کجاش مرموز بود این نقاشی قشنگ من؟
به پونه:
ممنونم از تحلیلتون. اینجوری بهش نگاه نکرده بودم. اصلا این قسمت از شخصیتم رو دقت بهش نکرده بودم. بازم ممنون
به حمید:
ممنونم از لطفت
به پاتینا:
هم شفاهی گفتم.
آخ جون قبول کردش
ممنونم عمو کیامهر
ببخش کیامهر (بخاطر اینکه بهت گفتم عمو)
هرچی باشه من سه سال کوچکترم ازت
حال داد آخه وقتی قبول کرد
یه کم هم حس کوچولویی کردم
قول میدم که دیگه ننویسم
خب
خداحافظ
نقاشی من 20 سال قدمت داره ها..
آقا کیامهر مرسی..خیلی زحمت کشیدین..
وااااااااااااااااااااای مرسی تحلیل گرا
مرسی از دوستان عزیزی که انقد خوب تحلیل کردن..
مرسی فلوت زن ...
سلام...امشب کی اپ می کنی؟
__?????____????
___????__????_???
__???____????__???
__???_???___??__??
__???__???????___???
___???_????????_????
???_??_???????__????
_???_____????__????
__??????_____?????
___???????__?????
______???? _??
____________??
_____________?
_????_________?
__?????________?
___????________?
____?????______?
_________?____?
_____???_?_?__?
____?????__?_?
___??????___?_____?????
____????____?___???_?????
_____??____?__??____??????
______?___?_??_______????
_________???__________??
_________??____________?
_________?
________?
________?
_______?
می گم پس نظر من کوش؟؟؟؟
دوستان توجه کنید اینجانب به نیابت از حمید می گیم برید به ایشون رای بدید
آدرسشم اینجاس
http://persianweblog.ir/Topblogs/Zanan.aspx
من برگشتم !!!!
:
دلم داره می ترکه
!!!!! آی ... دلم ! آی .... دلم !
!!! بیا به فکر یه بازی دیگه برای نوروز باشیم خیلی حال می ده !!
..... خورررررررررر !
؟! حالم بده !!
و ادامه تحلیل ها ( البته با عرض شرمندگی مجدد از تاخیرم !)
۶۶- غزل( بدون وبلاگ ):شهر ما خانه ما ! چه ربطی داشت ؟ خب نمی دونم همینجوری با دیدن این تصویر این جمله به ذهنم رسید !
یه روزی خونه ای داشتیم
میون جنگل و صحرا
خونمون پر از اتاق بود
بیرونش جنگل و باغ بود
با هم تاب بازی می کردیم
توو حوض آب بازی می کردیم
ولی امروز دیگه اون خونه نمونده
آخه بُرجها جای خونه رو گرفتن
درخت ها رو بُریدن ، کارخونه ساختن
دیگه دودا هوای خوبو گرفتن
......................
۶۷- حبیب : ۲۲ بهمن ، روز شکست دشمن ، روز پیروزی ما ، روز نجات میهن !
حبیب این کودک درونت همچین واقعاً فعاله ها !
نقاشیت فوق العاده کودکانه و بامزه شده ! بخصوص آدمهای نقاشیت ! من موندم امام که توو ماشین نشسته دستش چیه ؟!
بعدم اون آدمه چه جوری رفته روو برج آزادی ؟! مگه سُرسُرست ؟!
....................
۶۸- همسر سمیرا : من صاحب جنگلم ! من صاحب جنگلم !
جنگل سرو ، جنگل بلوط !
جنگل کاج ، جنگل توت !
هر کس به این جنگل بیاد ،
جلو بیاد کم یا زیاد ،
اونو شام شب می کنم ،
یه لقمه چپ می کنم !
....................
۶۹- کاتیا : بلا ای بلا دختر مردم ، بلا ای بلا بوی گل گندم ! بلا اون قد و بالات !....
وای من عاشق اون حوض نقاشیت شدم !
خیلی جالبه ! پائین نقاشیت بهاره ولی بالای نقاشیت زمستونه !!!!
بعد بعضی جاهارم یادت رفته رنگ کنی ها !!!
.....................
۷۰- مهدی عجمی :
کرگدن ( محسن خان) : وووووی چقد خوردم !
کیامهر : می گم محسن این بازیه عجب کیفی دادا
نمی دونم کیه : بگیرید بخوابید دیگه ! اَه ! نمی زارید آدم یه دیقه چشماشو رو هم بزاره !
کرگدن : آی ... آی ! چی می گی تو کیا
کیامهر : امشب خیلی خوش گذشت محسن !کاش هر شب اینجوری دور هم جمع بشیم !
والله ما تا حالا لک لک نگهبان این شکلی ندیده بودیم !! اصلاً لک لکم مگه نگهبان می شه ؟!
.......................
۷۱- مریم عجمی : ما نی نی کوچولوهای وروجک ! راحتیم حالا تووی این پوشک ! لای لا لای لای .....
ووووی ! اینا دانشجو بودن ؟! شرمنده !
من فک کردم نی نی ان !
انشالله همیشه همینطور به پهنای صورت بخندید !
......................
۷۲- محمد جواد : آب را گل نکنیم ! گاو را ول نکنیم !
می گم نقاشیتون خیلی خیلی شلوغه !
یه کم خلوت تر بکشین آدم بتونه تشخیص بده چی کشیدیدن !!!
اون کنار رودخونه خرگوشه دیگه ؟!!
رودخونتون هم که فقط یه ماهی داره !! عجب !!
.......................
۷۳- نیما : می رم از شهر تو با یه کوله بار از خاطره ! با یه ماشین قراضه که لاستیکاش پنچره !
چه باحال ! زنگ خونه رووی در خونست !
لطفاً از درب منزل که خارج می شی ، حتماً از رووی خطوط خط کشی شده عبور کن !
.........................
۷۴- سحر : با تو حکایتی دگر این دل ما بسر کند...
ای وای دلم دلم ، دلم !
ای وای گلم گلم ، گلم !!
این الان آقا خوکه دیگه ؟! یا خانوم خوکه ؟! فک کنم همون آقا خوکه ! طفلی بدجور عاشق شده ، ازون نگاه مضطرب و دلتنگش کاملن مشخصه !!!
کبوترشم که به جای نامه بر ، اول اینکه گنجشکه دوم این که گُل بره !
........................
۷۵- سمیرا : یاد داستان کوکب خانوم افتادم که خیلی مهمون نواز بود ! آخه اینام در خونشون بازه !
خونه ما درش همیشه بازه
آخه می دونی مامان مهمون نوازه
توو خونمون یه خانواده هستیم
مامان و بابا ، آبجی و من که با هم
توپو زدیم و شیشه رو شکستیم !
........................
۷۶- شیرزاد طلعتی : عجب جائیه اینجا !!!!
معلوم نیست شهره ، روستاس ؟!
این تراکتوره با اون راننده ای که داره ( که معلوم نیست داره می خنده یا خمیازه می کشه یا ...؟!) همینجور پیش بره خونه اون مرده رو روو سرش خراب می کنه ها !!!
بعد اون کلاغه داره بالای درخت کتاب بخونه ؟! جل الخالق !! همه حیوونا در حال تحصیل و مطالعه ان ! اصلاً کلاً می خواستی با این نقاشی پیشرفت علم و تکنولوژی و فرهنگ و اینا رو نشون بدی !
.......................
۷۷- مینا و مینو عجمی : آخی ! تازه ۲۷ سالشون شده ! هنوز خیلی مونده تا بزرگ شید ! عجله نکنید بزرگ می شید !
خونه قارچی هم دود کش داره ؟!
واقعاً آدم چیزایی توو این نقاشی ها می بینه که توو عمرش ندیده !
مثلاً اون ماره ، اصلاً معلوم نیست ماره ، کرمه ؟! بیچاره بدجورم می خزه ، فک کنم نقص فنی ای ، عضوی ای چیزی داره !
.......................
۷۸- شمیم : کوچولوها ! کوچولوها !دستاتونو بدین به هم ! می ریم به شهر قصه ها !
اون درخته چرا ریشش از خاک اومده بیرون ؟! یه وقت می افته ها ! فک کنم خواسته ادای برج آزادی رو در بیاره !
........................
۷۹- هیشکی : یادم میاد بچگیا لِی لِی بازی می کردیم ! گاهی قهر و گاهی آشتی ، عجب نازی می کردیم !
خونه های لِی لِیمون تا آسمونا راه داشت !
حوض کوچیک خونمون یه ماهی سیاه داشت !
گل ِ سرخ ِ لب حوض نگاش به آسمون بود !
آخه عاشق بارون و بعدم رنگین کمون بود !
خیلی حال و هوای خوبی داره نقاشیت ! غیر قابل وصفه !!!
.........................
۸۰- کیجا: یه دشت سبز و پر از گل
درختهای کاج و بلبل
وسطش رودی پر از آب
کاش فقط نبود تووی خواب !!
چه سرسبز ! چه زیبا !
..........................
۸۱- علی : یه خونه لب دریا ، یه آسیاب بادی
یادت میاد وقتی که نامه بهم می دادی
وقتی که از راه دور می اومدی با قایق
دستات همیشه پر بود از گلهای شقایق
اون موقع ها پائیز بود ، برام آواز می خوندی
دوست داشتم من صداتو که بدون ِ ساز می خوندی
...........................
۸۲- الهه ( دختر خاله پاتینا ): بیا بریم دریا کنار ، دریا کنار هنوز قشنگه !
معلومه که اینجوری دریا کنار رفتن قشنگه !!!
ماشالله خانومه چه شنایی می کنه !!!
آقاهه فهمیده دارن ازش عکس می گیرن همینطوری وایساده !
یکی از ابرا هم داره بوس می فرسته !
می گم این خرچنگه و لاک پشته یه وقت لباساشونو نبرن ؟!
.....................
۸۳- کیارش ( خواهر زاده همکار کیامهر ): می رم مدرسه ! می رم مدرسه ! جیبهام پر از فندق و پسته !
احتمالاً این اتوبوسه سرویس مدرسست !
الهی ، این خرسه آب می ریزه پشتشون که به سلامتی برگردن ، اما اخه با آب پاش که خیلی سخته !
...................
۸۴- میکائیل : در این نقاشی شما سال ۲۰۱۲ را مشاهده می کنید ، دقایقی قبل از ویران شدن زمین و زمان و کلاً نابودی ِ دنیا !
من نفهمیدم این روده چرا داره سر بالا می ره ؟!
شایدم دقایقی بعد از ویران شدن دنیاست ؟!!!
.....................
۸۵- نیمه جدی : خدا آخر و عاقبت همه رو بخیر کنه ! طفلی این نیمه جدی چرا عاقبتش اینجوری شد آخه ؟!
همش بدشانسی ! همش بدشانسی ! از اون دوران طفولیت !
آخه پرنده هم باید بیاد روو سر نیمه جدی خرابکاری کنه ؟!
آخه مانتوش باید به بخاری بچسبه بسوزه ؟!
آخه سرش باید ورم کنه ؟!
آخه دستاش باید دراز شه ؟!
خدایا یه آدم مگه چقد تحمل داره ؟!
حنانه بانو

بسی خوشمان آمد از این تحلیل و طنز زیبایتان راجع به نقاشیمان
البته تک تک تحلیل ها رو خیلی قشنگ اومده بودید ها
قلمتان در تحلیل و تفسیر پاینده باد بانو.
خیلی ارادت داریم
ادامه تحلیل ها :
۸۶- روشنک : خونه ما خال خالیه
حیاطشم گل داره
همسایه کناریمون یک پسر خُل داره !
حیاطمون یه حوض داره که تووش دو تا ماهیه
توو باغچمون سبزی داریم که ریحون و شاهیه
خونه بنفش تا حالا ندیده بودم که اینجا دیدم !!!
..........................
۸۷- سهبا : یه خونه تووی جنگل
یه دریاچه کوچک
گل و درخت و ماهی
اینه دنیای کودک
به به ! چه گیلاسهایی داره اون درخته !!!
...........................
۸۸- سپهر : علی ای همای رحمت ، تو چه آیتی خدا را ؟
احسنت ! بابا هنرمند ! عین خود شهریار کشیدی !
اما قبول نیستا ! قرار بود کودکانه باشه !!
.........................
۸۹- سپیده ( بدون وبلاگ ) : عجب گل های خوشگلی !! مخصوصاً اون صورتیه !!
می گم اون خونه هه مثل آدمهایی می مونه که یه چشمشون چُلاقه ! بعد درشم کج کشیدی انگاری زبونشو آورده بیرون !
ماهیات توو این همه نقاشی تک بودن ! خوشگلن !
......................
۹۰- شکیبا : وااااااااای اون دختررو مثل مامان من کشیدی !!! نه اینکه شبیه مامانم باشه ها ، نه ! منظورم اینه که مامان منم وقتی ازش می خواستم برام نقاشی بکشه یه دختری توو همین مایه ها می کشید !
خونه تو هم که فقط یه چشم داره ، منظورم پنجرست !
......................
۹۱- سیب ترش : من موندم واقعاً این خونه هه چه جوری سر جاش بند شده ؟!!!!
چی ؟ آهان ، ازون لحاظ باید نگاه کنم ؟!
آخه هر جوری نگاه می کنم انگار خونه هه الانس که بیافته !
واااااااای خوش به حالت بادکنک داری !!!
دامن چین چینی داری !!!!
درختهاتون میوه داره !!!!
کوههاتون سبزه داره !
........................
۹۲- سیمین : شن های ساحلی ، کلبه های گلی ، چشمان باز صدف موجی که تن پوشیده با تور و کف ، هر یک در این دریا ، چون دل عاشقم ، انتظار تو را دارد !
بر لبهای قایق رانان نغمه خوان
خاموشی کرده آشیان
بی تو جانا !!!!
.......................
۹۳- سوسک سیاه : بله سوسک سیاه و مامانش و امرسان کوچولو !
شما امرسان به این کوچولویی از کجا آوردین آخه ؟!
چرا به خودت فحش می دی ، می گی هندونه ؟!!
فک کنم موقع کشیدن این نقاشی یه مقدار زیادی عصبانی بودی ، آخه همچین با خشانت رنگ کردی !
.....................
۹۴- ساقی : گل می روید ز باغ ، گل می روید !!! اما نمی دونم چرا فقط یه دونست ؟!
خیلی جالبه که تعداد ماهی ها ، گل ها و کلاغها و حتی درختها در نقاشیها قابل شمارشه !!! خیلی لذت بخشه ها !!!!
اما اگه راست می گین تعداد درختها توو نقاشی منو ( فلوت زن ) بشمرین و بگین ؟!!!!!!
........................
۹۵- وروجک ( دختر ساقی ): وووووووووی اینا کیَن ؟! چه وحشتناکن !!!!! فک کنم کِرمهای دندونن یا میکروبن !!! ببین چه جوری می خندن !!!! .... وو ... ووووی !!!!!
.......................
۹۶- خدیجه زائر : این نقاشی یه جورایی هم هنرمندانست ، هم کودکانه !!!!!
البته بیشتر هنرمندانست !!!!!
فقط متوجه نشدم این گوشه سمت راست ، اون قهوه ایه آدمه که نشسته و پشتش به ماست یا سنگه ؟!!!!
نقاشیتون انصافاً خوبه ها !!!!
.......................
۹۷- میلاد : چش ، چش دو ابرو ، دماغ و دهن یه گردو ، حالا بزار دو تا گوش ، موهاش نشه فراموش ! چوب چوب یه گردن ، اینم یه گردیه تن ، دست دست دو تا پا ، انگشتا و جورابا !
اون گلو داری می دی به من ؟!!! آخی ! دستت درد نکنه پسر خوب !
....................
۹۸- شوالیه : ببین اینجا شماله !
اون دورا شالیزاره !
اون خونه چوبی هم
مال ِ خانوم بهاره !
اینجا هوا همیشه
ابریه و باروونی
ما مهمونو دوست داریم
کنارمون می مونی ؟!
.....................
۹۹- مهندس مسعود چنگیزی : هی ! بوشوِگ ! کجا می ری ؟!!!
من شخصیت بوشوگ ( همون سگه ) رو توو کارتون لوک خوش شانس خیلی دوست داشتم !
نقاشیتون خیلی خوبه ! من همیشه دوست دارم اینجوری ساده ولی هنرمندانه نقاشی کنم !
تموم شد !
امیدوارم یه وقت کسی رو ناراحت نکرده باشم !
هر چی گفتم و نوشتم برای شوخی و خنده و سرگرمی بوده ، بعضی جاها هم البته خنده دار نبودا ! بستگی به حسی داشت که اون نقاشی بهم می داد !
دوستتون دارم.
کیامهر بازم ازت تشکر می کنم به خاطر زحماتی که کشیدی !
ممنون فلوت زن
منم سعی کردم آب را گل نکنم
نه که خیلی اینجا شلوغ بود و ما تازه وارد گفتیم خلوت بکشیم.
عوضش خلاقیت رو بالا میبره هر چی خلوت تر باشه، دنبال یه چیزی مثل خرگوش میگردی که معلوم نیست کجا بوده که من هم متوجهش نشده بودم.
باز هم ممنونم
من دوباره میخوام ادامه تحلیلامو که پاک شده بود بنویسم(آیکون از خود متشکری)
54 سبای عزیزم استواری اون پرچین های زیبا
55
56 به رومانتیکی ابرهای رویایی
57 به آرامش همون کشتی پهلو گرفته ی تو نقاشی
58 به شادابی پیرهن رنگی تن مارمولکی در یک زمینه س یبز
59 به معصومیت و گستردگی بال های یک پروانه
60 به شیطنت یه شوخی بچه گونه
61 این نقاشی منو یاد کتاب هنر میندازه به شدت
62 به صافی همون سقف صاف
63 به عمیقی یک نگاه متفکر
64 خوب می دانم حوض نقاشی من بی ماهی ست
65 آخ خدای من به زیبای یه احساس کودکانه پاک به صمیمیت نازترین لبخند ها
66 به دلسوزی یک شهروند حتی برای هوای پاک
این کامنت بالایی تحلیل مال بنده بود
منتها اشتباهی به اسم همسری خورد
من امروز رو دور بدشانسیم کلا
67 به شور و حرارت انقلابی ترین احساسات
68 به شجاعت و شیر مردی یک شیر
69 الهی به زیبایی بنفش ترین پیرهن دنیا
70 به مظلومیت مظلوم ترین میزبان دنیا
71
72 به تنبلی یک مرد خسته البته به ظاهر
مرسی فلوت زن،مرسی پونه بابت تحلیل قشنگتون
@فلوت زن: کامیار داره گل و میده اون دختره هم نمیدونم اونجا چیکار داره
وگرنه من که مدرسه بورو نیستم
حالم ازش بهم میخورد!!الان هم از دانشگاه بهم میخوره
میبینم کهههههههههه نقاشیم اثر هنری شناخته شده
یه چیز میگم بین خودمون باشه ها اااااا
سسسسس به کسی نگید من پیکاسوام
مرسی کیامهر ...
مرسی مهربان ِهمراه و نازنین کیامهر ...
می بینید چه لحظه های نابی آفریدید ؟
کودک درونم داره براتون دست تکون می ده و دل کوچولوش یه عالمه تاپ تاپ می کنه و دوستون داره ...
آدم واقعا غرق می شه بین این نقاشی ها ...
کنده می شه از هیاهوی این دنیا ...
چقدر خوب بود ...
تحلیل بچه ها خیلی جالب بود ...
خوندن حس دیگران خیلی خوب بود ...
@ حنانه :
حنانه جان سوزی یادم نبود ولی الان یه کم یادم اومد ! آخی ! راست می گی ها !
اون آرزوهه که تو دستمه و بد کشیدمش چون کوچولو بودم و بلد نبودم ترکیب انگشت ِ اشاره و میانیه !
" V "
من
از حمید عزیزم
از فلوت زن مهربونم
از پاتینای خوش قلب
از پونهی دقیق و نکتهبین
از کیامهر عزیز و همسر مهربانشون
ممنونم .
یک تشکر ویژه هم از کرگردن عزیز
چون میدونم اگر بازیهای قبلی ایشون و جو پرشوری که تو بلاگستان راه مینداختند نبود امروز آقای کیامهر این همه خلاقیت و تلاش نمیکردند تا هر از گاهی بساط بازیهای وبلاگی رو پهن کنند .
مرسی کرگردن عزیز.
سلام
ممنون کاتیای نازنینم
برای تشکر از زحمات کیامهر عزیز
اینم کامنت 400 ام
من هر بار توی مسابقه ی عکس آشپزی سایت سفره خونه شرکت کردم امتیازم صفر شد
سپهر هم می گفت مامان آخه اینا که ازش نخوردن.
فکر کنم با عکس باز هم امتیازم صفر شود.
بهتر است همان بازی باشد نه مسابقه چون من در رتبه آوردن خیلی بی استعدادم.