ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیروز عصر نزدیکای خونه بودم که مهربان زنگ زد و گفت برق نداریم
حدود ساعت ۷ رسیدم خونه
عجیب بود
راهرو برق داشت ولی توی خونه خبری نبود
چند تا از همسایه ها هم برق نداشتند .
زنگ زدیم اداره برق که کسی جواب نداد
فیوزها را هم جهت اطمینان چک کردم که مشکلی نداشتند
این شد که با مهربان چند تا چیپس و ماست موسیر خوردیم و خوابیدیم تا ساعت ۷ صبح
یعنی ۱۲ ساعت
البته مهربان که امتحان داشت و شب هم گرسنه اش شده بود خیلی شاکی بود
و می گفت اگر امشب هم برق نداشته باشیم پایش را توی خانه نمی گذارد .
اما دروغ چرا ؟
مدت ها بود انقدر با آرامش و بی دغدغه نخوابیده بودم
دغدغه اینکه امشب چی بنویسم
دغدغه اینکه تولدانه جا نماند
دغدغه اینکه کی بخوابم و کی بیدار شوم
براستی اگر مرگ هم همینقدر آرامش و سبکباری برای آدم به ارمغان بیاورد
من از تمام گریه هایی که برای عزیزان از دست رفته ام کرده ام پشیمانم .
صبح که یک مشما گوشت و مرغ و وسایل فاسد شدنی را بردم و سپردم به فریزر خانه خواهرم
داشتم به این فکر می کردم که در تمام سالهای عمرم
چه در آن سالهای سخت و نفسگیر جنگ که برق سهمیه بندی شده بود و خاموشی نوبتی بود
و چه در تمام مسافرتها و ماموریتها و دوران سربازی
هیچ وقت نشده بود که ۱۲ ساعت پشت سر هم برق نداشته باشیم
خدا بیامرزد ابو ادیسون را ...
اول جهت حال گیری همه
منم هر وقت برق می ره به این فکر می کنم که قبل از اختراع برق مردم چه آرامشی داشتن حتی قبل از اختراع تلویزیون و بقیه وسایل سرگرمی آدما مجبور بودن کنار هم بشینن و با همدیگه وقت بگذرونن
این پیشرفت تکنولوژی آسایش و آورد و آرامش و برد .
حالا پای حرفا یه موتور دیزلی بود زمان جنگ کل برق منطقه ما رو ساپورت میکرده و اون بنده خدا هم این اسم روش مونده
...... دیزل برقی
با مسماس دیگه مال ما ابو ادیسون نبوده
......دیزل برقی بوده
,واقعا هم خدا ادیسون رو بیامرزه!
اما خوب شد شما هم ی خستگی در کردین
کاری که من میگم شوما انجام بده مشکلت حل میشه باور کن...یه توربین بادی بگیر البته نه به اون بزرگی یکم کوچیکتر بعد برق که رفت برو هییییی پوفش کن مشکل برقتون حل خواهد شد
ماروهم یه دعایی بکن انقد راه حل باحال پیشنهاد میدیم
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد ...
برق لامصصب مام رفته بود
سلام
داشتن تکنولوژی آرامش نیاورده آسایش آورده .
سلام یعنی شما هر شب انقدر دغدغه دارین؟ پس دعا میکنم هر شب برقتون بره شما که خوابیدین بیاد تا مهربان بانو هم اذیت نشن
امشب تشریف میاورید خونه ما برق هم هست .
اگه برق هم نبو د یه چیپس و ماست موسیری دور هم میخوریم.
وای من که انقد از رفتن برق بدم میاد که حد نداره...ولی واسه شما که هر شب باید به فکر پست باشید چیز خوبیه
یکی از تکه کلامایه همیشگی من تو خونه اینه که میگم ادیسون خدا بیامرزتت.چون همیشه نصفه شبی پا میشم مثلا" میرم سر وقت یخچال یا مثلا خوابه سوسک اینا میبینم یه هویی از خواب میپرم تا برم چراغ و روشن کنم سیصد بار کله پا میشم اینور اون ور میخورم.
یعنی زندگی بی برق فاجعست.
دیروز هم مدام برق ما میرفت عاصیم کرده بود این شکلی بودم تاشب
منم شبهای بی برقی رو خیلی دوست دارم..راستی واسه عاشق شدن ممد اراکی نمیخوای ویژه بنویسی؟
این برق رفتن هم حکایتی داره برای خودش .
یه بار بعد ماهها که pmc داشت یه آهنگی رو که من دوست داشتم پخش میکرد رفتم پرش کنم دیدم فلش تو دستگاه نیست .بعد کلی تلاش پیداش کردم تا اومدم آهنگ رو پر کنم برق رفت .یعنی کارد میزدی بهم خونم در نمیومد
اما منم باعث و بانیشو بی ثمر نذاشتم
جاش بود که به جای ادیسون یکی دیگه رو خدا بیامرزی میدادی
نمیدونم چرا قسمت نمیشه صدامو ضبط کنم همش استرس دارم وقت بگذره
بایک، این سایت رو نگاه کن باحاله.http://35photo.ru/
باز بی برقی بهتر از بی آبیه
یه زمانی که تقریبا مجردی زندگی می کردم بعضی شبا چراغا رو خاموش میکردم...تلفن رو از پریز می کشیدم و دوتا شمع روشن میکردم...اون نور لرزان و کم جان و سکوت نیمه مطلق چنان آرامشی داشت که نگو
حالا اگه به سرم هم بزنه دیگه این کارها ناشدنیه
مگر اینکه همون قطع شدن برق مددی کند و ..
که اونم اینقدر درگیر فریزری ها و لپ تاپی که شات دان نشده و موبایلی که داره شارژش تموم میشه میشم که هیچی نمیفهمم...
نه..دیگه نمیشه انگار...اون روزای بی دغدغه گذشت و تموم شد
حالا من بدون برق و آب و گاز خونه واقعا این آرامشی که شما گفتید رو ندارم.
اما مثلا تکنولوژی ای همچون موبایل در مواقعی چرا.وقتی موبایل رو خاموش می کنم کلا یک آرامش وصف نا شدنی دارم.
راستی گفتید برق.شما نمی دونید وقتی که برق قطع میشه و بعد میاد، ملت چرا صلوات می فرستند؟!همیشه برام جای سوال بوده!