جوگیریات

بابک اسحاقی

جوگیریات

بابک اسحاقی

برای گلنار

خاصیت دنیای مجازی اینست که تو یک عالمه دوست پیدا می کنی 

دوستانی که در دنیای واقعی پیدا کردنشان بعید بود 

دوستانی که ندیده ای و شاید هیچ وقت هم نبینی 

دوستانی که نه می دانی که هستند 

نه می دانی کجا زندگی می کنند 

نه می دانی اسم واقعی آنها چیست 

نه حتی می دانی که تو را می خوانند  

ولی با وجود اینهمه ندانستن ٬ می دانی که دوستشان داری 

 

از روزی که نوشتن وبلاگ را شروع کرده ام یک عالمه از این دوستها داشته ام  

دوستانی که خاموش بوده اند ولی نفس گرمشان را پشت هر پست حس کرده ام 

رد پای مهربانیشان خیلی اوقات در خاطرم باقی مانده

دوستانی که آمده اند و چند صباحی دل به دل هم داده ایم و خوشی کرده ایم  

خیلی هایشان دیگر  مجازی نماندند  

وبلاگ زدند و حتی حقیقی شدند  

همیشه هستند و دلم به بودنشان گرم است . 

مثل آقا مجید ٬ مثل مهدی عجمی ٬ مثل دل آرام مثل میلاد ٬ مثل پروین خانم ٬ مثل سیمین ٬ مثل محدثه مثل آوا ٬ مثل رهنا  

 و خیلی های دیگر که حافظه ضعیف من یاری ام نمی کند که نام ببرم  

خیلی هایشان هم دیگر نیستند و تو هیچ راهی نداری برای دوباره پیدا کردنشان 

و حتی گفتن یک ( ممنونم که مرا خواندید )

کاش واقعا می شد تک تک آنها را بشناسم و روبرویشان بایستم و بگویم که چقدر وجودشان برایم عزیز است . کاش می شد یکروز بتوانم تک تک کامنتهای بی پاسخشان را جواب بدهم که حداقل تشکری خشک و خالی باشد در ازای محبتشان  

اصلا شاید یکروز رفتم و از همان اولین پست اولین وبلاگ  

دانه دانه کامنتها را خواندم و اسم تک تک ناشناس هایی را که یکروز کلیک مبارکشان را بر این خانه نهاده اند یادداشت کردم و از آنها تشکر کردم . 

اما بعید می دانم حوصله و فرصت چنین کاری را داشته باشم  

در هر صورت این پست را برای همه مخاطبان خاموش این خانه نوشتم  

دوستانی که شاید هیچ وقت برایم کامنت نگذارند اما یکبار آمدنشان باعث شده که دیگر غریبه نباشیم و دوست بشویم . 

من قبلا هم برای مخاطبان خاموش جوگیریات پست نوشته بودم  

اما این پست را خاص و ویژه تقدیم می کنم به یکی از عزیز ترین دوستان بی نام و نشان این خانه که مدتهاست تک تک پست های جوگیریات را می خواند و محبتش را کلمه می کند و یادگاری می گذارد توی کامنتها   

این پست به نمایندگی از تمام خوانندگان خاموش گذری و دائم این خانه تقدیم می شود به گلنار عزیز ... امیدوارم یکی از همین روزها وبلاگی بسازد و نشانی اش را یواشکی برایم بگذارد و من اولین کسی باشم که برایش کامنت می گذارم . 

گلنار مرا به یاد یکی از محبوب ترین فیلم های بچگی ام می اندازد . 

یادتان هست ؟ 

 

 

این ترانه انتهای فیلم بود که با هم می خواندیم :  

گلنار مثل گلی بود که گفتن پرپر گشته 

ولی حالا دوباره به ده ما برگشته

 

 

 

نظرات 416 + ارسال نظر
جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:05

مریم یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:06 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

چیه الان جزیره جان؟
میگم صابخونه کجاس؟
نیاد عصبانی بشه
واللا
بندازتمون بیرون
آقا من یهویی ترسیدما

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:07

هاله باز کجا رفتی؟باز رفتی دم در؟بیا تو بده دختر دم در باشه:دی

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:09

از کی ترسیدی الان؟
بابک؟نهههههههههههههههههههههههههههه بابک مهربونه. راحت باش

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:11

دکتر دیادیا عزیز دل ماست .دکتر جان اخه من با این روحیه لطیفم اصن بم میخوره عضو جماعت ذکورر(ایش ایش) باشم؟!

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:15

خب،میلاد جان ببین من کامنتدونی رو برات تا صفحه ی 8شتم هم بردم فردا روز باز نیای بگی جزیره ال جزیره بل.


بابک جان خدا به شما هم صبر بده برادر. واقعن داشتن رفقایی مثه میلاد صبر میخاد. حقیقتا من از ته دل دوس نداشتم وبلاگتو بترکونم ولی میلاد خیلی اصرار کرد من هم اغفال شدم بابک. من شطرنجی کنین

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:16

همت کنید بچه ها .. ما همه با هم هستیم

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:17

در ضمن اصن درست نیست بابک ادم طوری باشه که دوستاش ازش بترسن. مریمو نیگا کن چقدر ترسیده؟
اسمت از همین الان رفت تو اون لیست سیاه بابک.
دوستان کامنتدونی رو به شما و شما رو به خدا میسپارم
شلوغ بازی در نیارین،دخترای سنگینی باشین

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:18

من دم در یه سری زدم ببینم کسی هست یا نه :))

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:18

تو چی میگی هاله؟تا الان کجا بودی هان؟با کی بودی هان؟کجا رفتی هان؟ها کن ببینم

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:19

جزیره داری میری؟؟:( من تنهایی چیکاار کنم ؟:(

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:19

دم در بووودم دیگه ! شغلمه :دی دیپرک کن احساس وظیفه می کنم برم سر بزنم بیام :))

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:19

نه مریم هم هست. مریم بیا بیرون. از اون پشت بیا بیرون.
مریم یکم از بابک رسیده. من بش میگم عمو مهربونه باور نمیکنه

گلنار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:21

تیراژه جان بد تهدید می کنی ها
اونهم چه تهدیدی , می خوای بیان برام از اون شعرهای آنچنانی بنویسند ,بلا به دور !
من کوچیک شمام هستم و دلخور نشو لطفآ از ظواهر امر
همونطور که برای مهربان نوشتم وبلاگهایی رو می خونم از جمله وبلاگ خودت و با تک تکتون عوالمی دارم خلاصه.
مرسی از لطف کلامت و منم برات هر چه نیکه آرزومه.
***
میلاد مرسی آقا ,این صحبتها از مهربونی شماست و اتفاقآ چشمم باز شد به حال خوب دوستیها .
***
مریم ای گل مریم که وجود همۀ شماهاست که روشن کننده و گرمابخشه ,نماینده بودن تنها بهانه ای بود برای قدردانی و مرسی از انرژی خوبت.
***
دل آرام جان دیر رسیدم ولی امیدوارم همیشه جمعتون جمع باشه و از هم لذت ببرید و مرسی.
***
خلاصه مرسی از همگی و دلهاتون شاد.

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:22

هاله به نظرت الان باید به گلنار تدکر بدم که اسم منو نیاورد و بچه م و ......:)

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:23

نه جزیره ! دیگه تذکر ده.. کار بچه ات تمومه :((

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:24

جزیره مهم بابای دکتـــــرشه ! :دی

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:24

هاله ببینم چه جوری تا صفحه 10 میبریشااااااااااااااااااااااااا. هاله لطفا قطع کننده این زنجیره نباش و این پیام رو به سه نفر که انلاینن هم بفرست اگه این کارو کنی تا سه روز دیگه بختت باز میشه...چی ببخشید یعنی یه خبر خوب بت میرسه در غیر اینصورت بومب میشی

هاله ،مریم و بقیه دوستان خاموش فعلا بای

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:26

وووووووووووووووووووووووووووووویاسم باباشو اوردی من نتونستم جلو ابراز علاقمو بگیرم. قربونششششششششششششششششششش برم
هالههههههههههههههههههه دفعه ی اخرت باشه اسم آقامونو بدون ذکر سلام و صلوات میاریا

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:26

جزیره :)) برو راهت پایدار :))

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:28

باشه جزیره !
آقای دکتر ..سلام و صلوات فراوان ..

گلنار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:33

جزیره جان علیک سلام خواهر رزمنده ,احوال شما؟
هاله بانو سلام به شما
اتفاقآ نوشته بودم راجع بهتون ولی کامنتم پرید و مجبور شدم دوباره بنویسم و جا موند .
نوشته بودم شماها که از پیش کسوتانید و ما پامونو تو کفش بزرگترها نمی کنیم و ........از این حرفها.


مریم یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:34 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

جزیره جان نرو ما بی تو میمیریم
ما بی تو طاعون غم میگیریم
ما رو تهنا نذار...

هاله خو جزیره راس میگه دخترم... بگو کجا بودی
مشکوک میزنیا
دستاتو باز کن ببینم چی تو دستاته

وای گلنااااااااار این کامنتت منو برد به آسمون و اشک آورد تو چشمام
تا حالا هیشکی منو اینجوری تحویل نگفته بود
من الان ذوق دارم بچه ها

جزیره شب بیای آ

مریم یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:37 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

هاله من نگران میلادم
یعنی چی شده
کجا رفته
نکنه گشت ارشاد گرفته تش؟؟؟؟

نگران این کامنتدونی هم هستم
نکنه بترکه واقعاًً

گلنار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:52

مریم جان

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:57

گلنازز بانو کفش ما و شما نداره .. راحت باشید شما :دی
پست شماس فعلا که ما اومدیم اینجا ها رو به هم زدیم :))

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 18:58

میلاد رفته گل بچینه :دی کاریش نداشته باشید :دی

گلنار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:16

هاله جان اگه کفش ما و شما نداره پس پست ما و شما هم نداره دیگه ,شماها که منو یادتون نمیاد خاموش بودم اون موقع ها ولی یادمه کامنت های فعال و بده بستونهای دوستانتونو .اگه به این بده بستونها میگن بر هم زدن ,امیدوارم همینجور بر هم زننده و شاد باشین .

مسعود مسدود یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:17 http://saba000.blogfa.com

سلام
دعوتید به وبلاگ صاحب بساطات عدیده با موضوعاتی حول و حوش بساط یک کتابفروش

دیادیا بوریا یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:25

به جزیره ....
ها ها ها ....
خب نگفتم جماعت نسوان چون بلاخره باید برای جماعت مبهم یه مثال می اوردم جزیره جان.....
گفتم اینطوری بیشتر هم مایه گذاشتم براتون بلاخره سردسته اگه نه نفر دوم گروه جماعت مبهم شدید
حالا با خودتونه بیایید تو جماعت نسوان بعد تیراژه هاله گلنار یا اینکه تو همون مبهم ها بمونید بعد خاله زنک
جدا از شوخی شما همیشه لطف داشتید و اینکه فوت چای توت فرنگی سرجاشه حالا مطمئنید که توت فرنگی از باغچه خونتون چیده بودید یا چای دم کرده بودید ...اخه گل گاوزبان؟؟؟؟ یعنی توت فرنگی باشه تو چای و طعم گل گاوزبان؟؟؟ فوت که خوبه طوفان هم بدم بهش طعم گل گاوزبانش عوض نمیشه....

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:34

کم مونده تا 400 ..

یلدا نگار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:39 http://yaldanegar.persianblog.ir/

مامان ناهید عشق منه....

سلام
میای بازی ؟



اینجا شده چت روم جوگیریات ؟؟؟؟!!!!!!!



بیاین بازی همتون

یلدا نگار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:41 http://yaldanegar.persianblog.ir/

حالا چرا گلنار؟ اینهمه ما خاموش بودیم برای ما ننوشتید ؟

یلدا نگار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:44 http://yaldanegar.persianblog.ir/

البته اینا هم برای گلناررررررررررر

یلدا نگار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:45 http://yaldanegar.persianblog.ir/

...برای مامان ناهید بازم

گلنار یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 19:46

جناب بوریا ,الان کامنت قبلیتونو خوندم و مرسی از لطفتون
شما هم برقرار باشید همیشه در جمع دوستان.

****
بابک خان بنده غلط کنم وبلاگ بزنم
اصلآ این پست آزمونی بود .
امروز به باد رفت و وسواسی مرا در گرفت که مبادا لطفی
بی پاسخ بمونه .

rana یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 20:10 http://rahna.blogsky.com

mage mishe kasi javgiriato bekhone vo namkgir nashe ???
sepas az lotfi ke be ma khanandeha darid.

سمیرا یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 20:37 http://nahavand.persianblog.ir

یاد گلنار بخیر....منم این مخاطبهای خاموش رو دوست دارم مخصوصا وقتی به صدامیان

آوا یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 20:49

سلام بهمگی...پس کجان
بقیه؟؟؟؟میتینگ قرار بود
یجای دیگه باشه ها!!!!
ما داریم میریم بیرون
ایشاله زود برگردیم
میایم اونجا......جای
مارو هم خالی کنین
لب همتون خندون..
یاحق...

مجید یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 21:16 http://asme1982.blogfa.com

انچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ...
خودت خوبی برادر کیا ...
دلت مهربون و دوست داشتنی هست که این چنین محبوب دل ها شدی ....

الان اینجا جای اسم من نبودا(آیکون آدم حسود)

اوووووف جزیره جان مادر.... این همه حرف داشتین شما؟؟؟؟ برو خونه خودت... واللله اومدی اینجا چتر شدی و ل کنم نیستیا

هاله یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 21:31 http://assman.blogsky.com

400 تا شد؟؟

فقط خواستم تو این صفحه اول بشم همین

اااااااااا نشد ؟
چرا نشد پس ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا من نشدم اول تو نهمین صفحه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

چجوری میشه وارد صفحه نهم شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الان من دق میکنما

من باید تو صفحه نهم اول بشم

من میخوام تو صفحه نهم اول بشمممممممممممم

کمممممممممممممممممممممک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد