جوگیریات

بابک اسحاقی

جوگیریات

بابک اسحاقی
نظرات 14 + ارسال نظر
میم مثل من دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 09:20 http://mona166.blogfa.com

اولم ینی !!!؟؟؟ ...

عمرش درازا باد

بابک اسحاقی دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 09:31

همینجا بگم که من به شخصه فیلم های کیمیایی رو نمی پسندم و کلا سبک کارش رو دوست ندارم . به نظرم فوق العاده شخصیت هاش شعار میدن و غلو میکنن . همشون مثل هم فکر میکنن و مثل هم حرف میزنن و مشخصه که یک مرد دیالوگهاشون رو نوشته . حتی زن های فیلمهاش هم مثل خود کیمیایی حرف میزنن .
قیصر و گوزن ها و اعتراض رو ولی دوست دارم .
و برای خود کیمیایی به عنوان یک انسان بزرگ و یک سینماگر صاحب سبک خیلی ارزش قائلم .
کیمیایی از اون آدمهاییه بدردنخورترین فیلمهاش هم لازمه که ساخته بشن .
امیدوارم عمرش دراز باشعه و سال های سال فیلم بسازه

فرشته دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 09:37

چه جالب پریشب داشتم دوباره فیلم های کیمیایی رو زیر و رو می کردم و فیلم مرسدس رو دوباره دیدم ..من سبک فیلم های کیمیایی رو دوست دارم ...گوزن ها -قیصر .حکم - اعتراض رو بیشتر دوست داشتم .توی هر کدوم از فیلم هاش یه دیالوگ ها و حرف های خاص و قشنگی هست که آدم رو به فکر وا می داره ...یکی از اون کارگردانی هایی که به نظر من همیشه حرف برای گفتن داره .
عمرش دراز باد.

اتفاقا خیلی ها معتقدند که حرفی برای گفتن نداره و هرچی می خواسته بگه قبلا گفته و حالا داره تکرارش می کنه
در اینکه استاد بزرگی هستند شکی نیست
حتی کارهای ضعیفش هم برای سینمای بیمار ما غنیمته

نیمه جدی دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 10:03

وقتی این پست را دیدم طبق رسالت خطیر کامنت گذاری که این روزها بر دوشم گذاشته شده انگار آمدم بگویم که راستش خیلی با فیلمهای ایشان ارتباط برقرار نمی کنم . بعدکه به عقبه کامنت گذاری خودم نگاه کردم دیدم همیشه و در همه حال به دلیل عادت کردن به رفتار گوسفند طور و بز منشانه ، تایید حرف نویسنده توی کامنتدانی برایم از اوجب واجبات بوده و فوقش اگر موافق نبودم و هیچ رقمه جا نداشت تا حرف طرف را تایید کنم از خیر کامنت گذاری می گذشتم . در واقع یک جور ویروس خود سرپوش گذاری اینها در و جود من نهادینه شده !
اما تا کامنتدانی را باز کردم و دیدم که نویسنده ی محترم هم یک جورایی نظرشان به نظرم شبیه است با خوشحالی! شروع کردم به نوشتن این چیزها.
البته خداییش جوگیریات جزو معدود وبلاگهایی است که نویسنده اش با سعه صدر تمام پذیرای همه جور نظری هست اما مشکل من دخلی به این چیزها ندارد کار من ازین حرفها گذشته یعنی فقط یاد گرفته ام تایید کنم و اگر هم مخالفتی دارم ساکت باشم و دم نزنم بهتر است!
به گمانم از عوارض کارمندی است یا زن بودن یا هر چیز دیگری خیلی جرات مخالف خوانی و اعتراض و انتقاد ندارم!
بگذریم ! بروم سراغ موضوع این پست. چند روز پیش رفتم سراغ فیلم جرم آقای کیمیایی . خداسر شاهده نتوانستم یک ربع بیشتر تماشایش کنم بس که جمله های لوطی منشانه ی تهران قدیم تویش تکرار می شد و آدمها به شکل غلو شده ای سیاه بودند و سفید !
اما خب این هم برای خودش یک سبکی است دیگر که به گمانم آقای کیمیایی استاد این سبکند . حالا می خواهد من خوشم بیاید یا نیاید!
عمرت دراز بادا خالق و محیی ( احیا کن) دیالوگ های سر مشق زندگی ساز!

نیمه جدی جان !
شما عزیز مایی
شما تایید که هیچ
تکذیب و تفحیش و تقبیح هم که بفرمایی بالای سر ما جا دارین
بی تعارف

گلدونه دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 10:23 http://tondokhond.persianblog.ir/

هلاک دسته بندیت شدم بابک خان. دمت گرم
تا حالا دقت نکرده بودم به این دسته بندی. حتی پریروزها که عکس خانم غانم رو گذاشتین! آیکون یه گلدونه شرمنده

قربون شما همشهری

درررااااز باد ایشا الله

سپیده دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 11:17 http://setaresepideashk.persianblog.ir/

اغلب کارهاشو میپسندم ... دنیایی رو به تصویر میکشه که میشه مدتها در اون زندگی کرد دقیقا وارد چالشهای جامعه میشه و عام سازی ِ ... خصوصا آثا موفق گذشته اش .

عمرشون طولانی

مامانگار دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 12:05

...ای بابا...هنوز که خیلی زوده این پست برااین بنده خدا..
باز برا من مینوشتی بیشتر میخورد...

فرشته دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 12:10

می دونید اینکه می گم حرف برای گفتن داره ...منظورم اینکه می تونه جایی توی سینمای ما داشته باشه ...
خلاصه ترش خط آخر جواب کامنت شما که گفتید:
"حتی کارهای ضعیفش هم برای سینمای بیمار ما غنیمته "

جعفری نژاد دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 13:10

خب فکر کنم کیمیاییه امروز رو باس با مهرجوئیه امروز و کیارستمیه امروز مقایسه کرد.

قیصر رو باید با توجه به امکانات و فضای فرهنگی و سینمایی ِ 40 سال پیش نگاه کرد

در این که کیمیایی با قیصر توی سینمای 5 دهه پیش ایران راه سازی کرد شکی نیست حتی اگه قیصر توی داستان پردازیش لنگ بزنه

شاید مشکل کیمیای نباشه. شاید مشکل اینجاست که سینمای ایران با تمام محدودیت هاش و با نگاه بسته ای که بهش می شه و تو 8 سال اخیر به وضوووووح تشدید شده فضای چندانی واسه خلاقیت و بروز زاویه های جدید افکار کارگردان های قدیمیش نذاشته. خیلیاشون عملا خونه نشین شده ان، اونایی هم که کار می کنن بیشتر خودشون رو به شکل کسالت آوری تکرار می کنن. اگر بخوان نگاه جدیدی رو هم تجربه کنن اونقدر دست و بالشون بسته اس که نتیجه اش میشه یه چیزی تو مایه های "چه خوبه که برگشتی"

نگاه آخر دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 15:00 http://attheend.blogfa.com

آذرنوش دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 18:05 http://azar-noosh.blogsky.com

حکم و ضیافتشو دوس داشتم..
عمرش دراز باد...

تیراژه دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 23:35 http://tirajehnote.blogfa.com

به عنوان یک کارگردان مولف دوستش دارم و برایم بی نهایت قابل احترام است.

به خاطر صفای خانه های قدیمی..لوتی های با مرام..به خاطر تا پای مرگ سر عهد ماندن...به خاطر رفاقت...به خاطر قیصر و داش آکل و سلطان..
بخش عظیمی از شالوده ی رفتار و گفتار و کردار های نجیبانه و در عین حال مقتدرانه ی مردانه ای که در جماعت کوچه و بازار مانده ولو به ژست و ظاهر هم اگر باشد وامدار این آقا و سینمایش است..
به عنوان یک کارگردان مولف دوستش دارم، به عنوان کسی که در همه ی فیلمهایش مرام و معرفت و غیرت به صورت ویژه به نمایش در آمده.
عمرش طولانی که باز هم با این قامت رنجور و با این صدای گرفته فیلم بسازد و بسازد..گرچه متوسط و حتی ضعیف که سایه ی فیلم های ضعیف هم از سر سینمای این روزهای ما زیاد است
و یاد استاد "علی حاتمی" نازنین گرامی. و روح "محمد علی فردین" شاد.

تیراژه دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 23:38 http://tirajehnote.blogfa.com

* فیلم های ضعیف= فیلم های ضعیفش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد