ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
روزها به سرعت برق و باد می گذرند و نیمای کوچولوی ما دارد بزرگتر می شود
در بدو تولد قد و وزنش خیلی کمتر از زمان تولد مانی بود برای همین فکر می کردیم خیلی لاغر است
اما به مراتب زرنگ تر از مانیست و کارها و حرکاتی از او سر می زند که مانی مثلا در یک ماهگی انجام می داد
شک ندارم یکروز قد و هیکلش از مانی هم بزرگتر می شود
مانی کم کم به حضور نیما در خانه عادت می کند
هنوز هم با او ارتباط برقرار نکرده ولی فهمیده که باید حوزه اقتدارش را با او تقسیم کند ولی هنوز نسبت به توجه زیاد مهربان به نیما عکس العمل منفی نشان می دهد . توی همین هشت روز چهره نیما بسیار تغییر کرده است .
چند روز اول صورت و بدنش زرد بود و دکتر گفت که باید بستری بشود . یکی از این دستگاه های فتوتراپی از بیمارستان گرفتم و دو شب زیر نور خوابید و دیروز زردی ش به 10 رسید و امیدوارم که دوباره بالا نرود .
کار در کارگاه مدام سخت تر می شود و هر روز حتی روزهای تعطیل هم مجبورم تا دیروقت سر کار باشم .
خدا را شکر هم مامان و آبجی ها و هم خواهر های مهربان خیلی این چند وقت کمک مهربان بودند و الحمدالله مهربان هم دارد اوضاعش عادی می شود .
اما خبر جدید این که جعفری نژاد هم روز جمعه بابا شد .
نیلا خانم ساعت یک بعد از ظهر به دنیا آمد و تعداد بچه های ساختمان هفتگ به چهار رسید .
حالا ما کاری نداریم . محمد رفیق ماست .
اما اینکه بیایند اسم دخترشان را که یک هفته بعد از نیمای ما به دنیا آمده بگذارند نیلا معنیش چیست ؟
آیا دارند علامتی برای پسر ما می فرستند ؟
اینکه اسامی نیما و نیلا خیلی با هم ست هستند درست اما آیا خود این بچه ها نباید با هم تفاهم داشته باشند ؟
اصلا شاید ما بخواهیم برای پسرمان یک دختر دیگر انتخاب کنیم آیا اینکار درست است ؟چرا آخر آدم را توی رفاقت در منگنه قرار می دهید ؟
اینکه آقای نیمای شما خیلی ناز و من خیلی دوسشدارم سرجاش، اما در باب حمایت از جماعت نسوان باید عرض کنم خیلی پیاز داغش رو زیاد نکنین نیلا خ زوتر از این حرفا عروس میشن
از جعفری بعید نیستا
ای جانمممممممم بازم تبریک میگم وروده ناردونه ی عزیز رو به شما هم بابت تولد عروس گلتون تبریک میگم
به نظر من تشابه اسم در امر خیرازدواج بسیار امر مهم و حیاتییه و خیلی هم برای کارت عروسی خوبه همچین شیک و مجلسی
مرسییییی

بعد اصلا تفاهم مهم نیست بابک خان همین که اسماشون بهم میاد خودش عالیه حالا مگه همه با هم تفاهم دارن واللا
اومده بودم حالتونو بپرسم بگم که خسته نباشین با مشغله ها و کارهای کارگاه و این که ایام به کام انشآلله که دیدم یه همچین خبر دسته اول و خوبی دارین
ای جانمممممم مانی ای جانمممممم نیما ای جانمممممم نیلا چقدر نی نی خوبه خدااااا
ای خداااای من
مبارک باشه.. چقد خوبه که همش خبرای خوب خوب میشنویم و میخوونیم
خدا رو هزار بار شکر
.
باز هم دم عمو جانش گرم که دنیا اومدنش رو اعلام کرد..وبلاگ پدر جان که خبری نیس
خدا رو شکر که هم مهربان و هم نیما بهترند..
)
.
"هنوز هم با او ارتباط برقرار نکرده ولی فهمیده که باید حوزه اقتدارش را با او تقسیم کند" .. قربون نیمای وروجک بشم که وارد حوزه استحفاظی مانی جان ما شده :)))
..
الهی که زیر سایه تون هر دوشون قد بکشن و موفقیتاشون رو ببینین(برای ما هم تعریف کنین
خوبه که زردیش برطرف شد
2 تا اردیبهشتی ! خیلی هم خوبه ه ه ه
یعنی چی باید حوزه اقتدارش را با او تقسیم کند ! برادر بزرگ همیشه بزرگه ه ه ه ه !
خب چیه مگه ! از الان مهربان می تونه عروسش رو اونطور که می خواد درست کنه !
مبارکه !
تا چشم به هم بزنی مانی شده پسر بزرگه و قد کشیده و نیما هم از آب و گل درومده و دست همو میگیرن و میرن مدرسه...خدا حفظشون کنه براتون....قدم نیلا خانوم هم مبارک من فکر کنم به هم میان مخصوصا باباهاشون
آخ آخ آخ از همین الان نشونه ها داره ارسال میشه.
چه کیفی بکنیم ما با این فسقلی هاااااااا
همشون تندرست و شاد باشن الهی همیشه
الهی من قربون جفتشون برم دلم لک زده براتون همیشه تنتون سالم و سایه تون بالای سرشون باشه
پدر و مادر نیلا خیلی آینده نگر هستند... آفرین... و اما خوش به حال نیماااا که از الان خواهان داره
الهی چه بامزه... به فال نیک بگیرین..
قدم هر دوشون مبارک باشه الهی که به ناز مامان و باباهاشوم بزرگ شن