ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مثل تمام جمعه های این چند ماه امروز هم سر کار بودم .
می آیم خانه . مانی شروع می کند به ورجه و وورجه کردن
نیما دست و پایش را تند تند تکان می دهد و مهربان هم لبخند می زند .
خسته نباشید می گوید و من هم پیشانی اش را می بوسم .
مهربان می گوید : صورتت بوی آهن میده.
می روم و آبی به دست و صورتم می زنم
دستها را با دقت با مایع دستشویی می شورم . با اینکه قبل خروج از کارگاه یکبار دستم را شسته ام آب سیاه رنگی راه می افتد توی روشویی . بعد مچ دستها را تا آرنج مایع می زنم و بعد حسابی کف می کنند و بعد هم دوباره آب می گیرم و روشویی یکهو سیاه می شود . صورتم را حسابی خیس می کنم و بعد با صابون کفی می کنم و آب می کشم و سر و گردنم را هم حسابی می شورم . مهربان راست می گفت . بوی آهن می دهم . بوی قطعات آهنی و قطرات آب صابون صنعتی که طی دوازده ساعت کار به سر و صورت و دستهایم رسوخ کرده است .
نمی دانم مهربان قصد تعریف داشت یا گلایه اما برای یک مرد چه تعریفی از این بهتر می تواند باشد که بوی آهن گرفته باشد ؟
خدا قوت... :)
ارادت
خسته نباشیـد
ممنون
سلام
تنتون سلامت آقا بابک
خدا همه تون رو واس هم حفظ کنه
کم پیدایید و معلومه حسابی درگیر کار و زندگی
موفق باشید توی کارهاتون و زندگیتون
ارادتمندیم از قدیم تا امروز
بله مشغله زیاده . ممنون از لطفت
خداقوت آقای اسحاقی
مرسی عزیز
چطوری مرد آهنی؟؟؟
خدا قوت
خوبه نگفتی آدم آهنی
خدا قوت
مرسی
سلام؛
خسته نباشی مرد...
ارادت
خدا قوت مرد خونواده ، من که هم رشته ای شما هستم و هیچ مشکلی با بوی تراشه و آب صابون ماشین ندارم ، اصن بوی کارگاه بوی زندگیه ، معلومه دلسوز کاری که خودت پای دستگاه وایمیسی ، خدا نیرو بهت بده رفیق
ممنون آهو جان
والا این تعریف قدیمی بود که میگفتن رو شونه مرد که بزنی باید خاک بلند شه....آخه مگه همه مردا با خاک سرو کار دارن؟
تعریف؟؟؟؟مگه بوی آهن خوبه
بچه که بودم بوی بابام رو میگفتم بوی شوری حالا نمیدونم چرا.... بعد شده بوی آفتاب بعد شد بوی کار
به هر حال خسته نباشید بوی تلاش برای خانواده بهتر باشه
مرسی
حموم میکردید خب!
چشم
چی بهتر از اینکه خسته از تلاش برای نون حلال بیای خونه و بوی آهن و کار و زحمت بدی؟ تنت سالم
ممنون سمیرا جان
خدا قوت آقای اسحاقی عزیز
قربان شما
خدا قوت مهندس ...
سلام
ممنون محمد مهدی جان
عزیزززم ایشالا همیشه تنت سالم باشه برادر
قربانت آباجی
نخسته و خداقوت بابک عزیزم....مرد آهنی وبلاگستان

ارادت سهیلا خانوم
به نظرم تعریف بود. مثل اینکه میگن مرد رو که میزنی روی شونه اش باید خاک بلند بشه. حتما استعاره از اینه که باید کلی کار کنه. به شددددددت خسته نباشی و امیدوارم همیشششششه کار و کاسبی خوب باشه و مشغولِ زندگی کردن...
بعدشممممم چشم ما روشننننننن
ایشالا همیشه چنین موضوعات دلنشینی به ذهنت برسه و برای ما بنویسی
چشم تلاشم رو میکنم
اعالی گفتی، ینی واقعا چه تعریفی بهتر از این
ممنونم دوستم
خدا قوت!
سپاس
خدا قوت
ممنون
ای جان الهی که همیشه تنتون سالم باشه پدر عزیز


ممنون نورا جان
خدا قوت
ولی چرا حموم نرفتیدددد
خودم و میذارم جای مهربان شوهرم با همچین وضعی نره حموم سکته می کنم!!! ای ول مهربان41698
ممنون
خسته نباشید :گل
سپاس
امروز بعد مدت ها با دیدن آقایی که چهره شون شبیه شما بود یاد وبلاگ شما افتادم
تبریک عرض میکنم ورود نیمای عزیز رو به جمع خانواده ی دوست داشتنیتون
انشالله همیشه شاد و تندرست باشید
ممنون دوست خوبم
بابک جان خسته نباشی
قربانت
مرد باس بو آهن بده، اصلا مردی که بو آهن نده مرد نیست
خسته نباشید
ممنون
سلام
بقول ندا جون ،حموم میکردین خوب...
ولی خداییش خوب توصیف کردین که چه آب سیاهی راه انداختین توی روشویی.
بوسه ی روی پیشونی مهربان بانو رو هم نوش جون تون.
از قلم تون خوشم می یاد. چند روزیه میخونم تون.
راستی داشتم آهنگی از کامکارها رو توی گوگل سرچ میکردم که هولم داد اینجا و خوشحالم از این تصادف.
سایه تون بالا سر جمع خوشبخت خونواده تون،مستدام و روزهای شاد و شیرین همراه همیشگی لحظه های باهم بودن تون...
ممنون شادی عزیز . منم خوشحالم از آشناییتون و اون اهنگ کامکار ها هم احتمالا وره یارم بوده . آهنگ مورد علاقه منه
قصدش تعریف بوده. حتما
همینطوری الکی گفتم بروم یک سری به خانهء بابک بزنم. چقدر خوشحالم که اینکار رو کردم.
تنت سالم. کانون خانوادهء قشنگت گرم گرم گرم
ممنون پروین خانوم عزیز
خدا قوت
ان شاالله تنتون سالم باشه همیشه
مرسی
چه اسطوره ای... آهنین.... مممممم
خدا قوت . خوبی داداش بابک؟
سپاس رها بانوی جان
آهن عیب نداره بو حلبی نگیرین ی موقع
هررر
با خوندن پستت همان عطر از مشامم گذشت که چند سال پیش موقع خواندن یک پست دیگرت .?آن موقع هنوز پدر نشده بودی . قبل از رفتن به مهمانی مهربان دستانش را گذاشته بود روی صورتت و گفته بود عطر افتر شیوت را دوست دارد و شما دانسته بودی که بعد از این اگر بگوید صورتت را اصلاح کنی جور دیگری حرفش به دلت خواهد نشست .
سلام و خسته نباشید آقای پدر
ممنون تی تی جان