جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

شغل هایی که دوستشان ندارم

  

همه ما در طول دوران زندگی مان شغل هایی را تجربه می کنیم . 

بعضی ها شغلشان را دوست دارند  

و برخی نه 

همه ما در بچگی یا در بزرگسالی آرزوی شغل هایی را داریم  

اما تا حالا به شغل هایی فکر کردید که از اونا بدتون میاد ؟ 

فکر کردید چه شغل هایی تو دنیا هست  

که تصور یک لحظه تو اون شغل بودن هم برای شما سخته ؟

  

 

 

 

 

 

۱- پزشکی و شاخه هایش : 

 

بچه که بودیم وقتی از ما می پرسیدند می خواهید چه کاره بشید می گفتیم: دکتر 

اما خداییش این دکتر بودن خیلی کار سختیه 

 

فکرش رو بکنید توی بیمارستان یا مطب نشستید که یکهو یه مریض براتون میارن که شکمش پاره شده و دل و روده اش ریخته بیرون  

یا یه بچه دو ساله که انگشتش مونده لای در و داره عربده میزنه   

خداییش خیلی دل دارن این دکترها ...  

با عرض معذرت از دندانپزشک فهیم فکر کنید دندونپزشک هستین 

یارو با دندونای کبره بسته و بوی گند سیر و سیگار دهنش رو اندازه ... جلوی شما باز میکنه 

و باید یه آمپول اندازه شاخ گاو بکنید تو لثه اش 

تازه هر ۵ دقیقه اون دیمبول مکنده رو باید تو دهنش بچرخونید تا تف و خون رو هورت بکشه  

 

خدا ایشالا به همشون عمر با عزت بده و پولی که در میارن نوش جونشون 

من یک ثانیه نمی تونم خودم رو تو همچین شغلی تصور کنم  

هر چند پوشیدن اون روپوش سفید و به گردن انداختن اون گوشی ها 

و اینکه آدمو آقای دکتر صدا کنن خیلی حس خوبیه ...  

 


۲- جناب مرده شور : 

 

بالاخره یکروزی همه ما گذرمان پیش ایشان می افتد  

اما انصافا کار سختی داره این جناب مرده شور 

فکرش را بکنید یک آدم مرده 

یک آدمی که جان ندارد توی تنش  

لخت و عور افتاده روی یک تکه سنگ و قرار است شما زحمت شستنش را بکشید 

قرار است همه تنش را دست بکشید و تر و تمیز کنید و ایشان هم هیچ همکاری نمی کند 

تازه این مشتری خوب شماست  

فکر کنید باقی مانده یک آدم تصادفی را که له و لورده شده است  

می آورند پیش شما که کفنش کنید 

یا یک جنازه که تنش سوخته  

یا یک نوزاد که جان داده است . 

اینها شوخی نیست به خدا 

یک عده آدم توی همین قبرستان های خودمان هر روز دارند این کارها را می کنند . 

خدا خیرشان بدهد 

خیلی کارشان سخت است ... 

 

 


۳- خبر مرگ بده : 

 

والا من نمی دونم اسم این شغل چیه ولی بالاخره این هم یک شغل است دیگر 

مثلا زمان جنگ وقتی یک جوانی شهید می شده 

یکنفر باید می رفته و این خبر را به خانواده این شهید می داده است بالاخره 

فکرش را بکنید در خانه را می زنید و یک مادر با هزار شوق و ذوق در را باز می کند 

شما را که می بیند با خوشحالی می پرسد : از بچه جانم نامه آوردید ؟ 

و بعد شما باید به او خبر شهید شدن بچه جانش را بدهید . 

خیلی دل می خواهد انصافا ... 

 


۴- داور فوتبال : 

 

خدایی آدم  جلوی صد هزار نفر توی استادیوم و صدها هزار نفر که از تلوزیون نگاهت می کنند با شورت بدود و سوت بزند و حتی یک شوت به توپ نزند ؟ 

تا یک خطا می گیری خواهر و مادرت را بیاورند جلوی چشمت همچی همگی یکصدا  

و از اول بازی تا آخرش داد بزنند : شیر سماور - اونجای داور 

خب برادر من این هم شد شغل قربون شکلت ؟ 

حالا اگر دوزار پول میذاشتن کف دستت  

که به این همه فحش ناموسی و اعصاب خوردی بیارزد یه چیزی 

همه اینها واسه چندرغاز ؟ 

خدا به شما انصافا صبر که نه 

عقل بدهد با این شغل شریف ...   

 قابل توجه دنیز  

 


۵- اعتراف گیر :    

بنده خدا را چشم بسته می آورند و مثل گونی سیب زمینی پرتش می کنند جلوی پای تو 

همین که چشم بند را بر می دارد یک کشیده می زنی بیخ گوشش 

حرف بزن  

چی بگم آقا ؟ منو اشتباه گرفتین 

حرف بزن. حرف مفت نزن 

بعد هم احتمالا دو سه تا کشیده نر و ماده و سه چار تا فیلیپینی و بعد هم میریم سراغ منوی شکنجه مون که با ناخون کشیدن و آویزون کردن برعکس و بستن وزنه به اونجای بدبخت و غرق مصنوعی و ... 

 

البته خدا خیرشون بده  

دارن یه جورایی برای این مملکت زحمت می کشن پدر آمرزیده ها 

ولی آخه مرد مومن تو روت میشه آخر ماه بری حقوق بگیری و با اون پول برای زن و بچه ات نون بخری ؟حالا به فرضم که روت شد اون دنیا چطور می خوای جواب بدی ؟ 

 


۶- تخلیه چاه : 

 

خدایی کار پر زحمتیه ولی من اصلا نمی تونم تصور کنم که نون زن و بچه ام رو باید از تو چاه توالت مردم در بیارم . 

 یعنی شب به شب بشینم رو به ماه و ستاره ها دست به دعا بردارم که : 

خدایا ! یه کاری کن امشب چاه توالت عباس آقا اینا بگیره و این چیز میز قشنگا گیر کنه تو چاه تا من فردا برم سر کار و چار تا تلمبه بزنم و کله پمپ رو فرو کنم اون وسط تا یه قرون دو زار گیرم بیاد .  

خدا خیرشون بده ولی من از همچین کاری متنفرم .

 


۷- قوادی : 

 

بنده خدا خانومه رفته جون کنده زحمت کشیده و به هزار دلیل خودش رو فروخته به یه آدم کثافت تا یه قرون پول بذارن کف دستش 

بعد تو مردک سیبیلوی کثافت میای ازش کمیسیون می گیری ؟ 

خاک بر اون سرت کنن 

اسم تو رو میشه گذاشت مرد ؟ 

به تو میشه گفت انسان ؟ 

حیوون  

خداییش این شغله که تو داری ؟ 

زور و زحمت و درد و اذیتش رو کسی دیگه کشیده پولش رو  تو بگیری آخه ؟  

خاک تو سر ...ا کش

 


 ۸- گریه درآر : 

 

طرف میره ضجه می زنه و گریه مردم رو در میاره بعد اسم خودش رو میذاره مداح 

خب چه عیبی داره ؟

تو یه عقیده ای داری  

یه عشقی داری 

و عقیده شما هم قابل احترامه 

اما تو داری از این راه پول در میاری 

اینجا قضیه بودار میشه 

وقتی شبی چند میلیون بگیری واسه اینکه گریه آدما رو در بیاری 

وقتی دیگه از چهره و قیافه ات معلومه به این شعرایی که می خونی اعتقاد نداری 

دیگه این اسمش مداحی نیست داداش 

گریه درآریه 

این نوندونیه توئه 

این شغله توئه 

نه عشق تو 

تو داری از عشق و اعتقادات یک عده آدم استفاده می کنی که واسه خودت خونه و ماشین بخری 

  

تصور اینکه برای درآوردن گریه آدمها چند میلیون پول بگیرم  

وحشتناکه برام ... 

 


 ۹- آزمایشگاه تشخیص  اعتیاد : 

 

فکر کن هر روز با یه مشت آدم روبرو هستی که خیلی خندان و خوشحال زحمت می کشند و با یک لیوان ..اش تشریف می آورند خدمت شما و شما هم زحمت می کشید همه این لیوانها را میچینید توی سینی همچی با نظم و ترتیب و بعد چار تا طعم دهنده میریزین تو لیوانها و قشنگ هم میزنید .

اگر قرمز شد یارو عمل دارد اگر نشد یارو  عمل ندارد . 

اینها البته من باب شوخی بود و کسی منکر زحمت این عزیزان نیست 

اما تصور اینکه این شغل من باشد هم عذاب آور است و هم چندش آور بیشتر ... 

 


 ۱۰- پلیس راهنمایی رانندگی :  

 

به خدا قسم هر کدام را اشتباه کرده باشم این یکی را دیگر مطمئنم .  

چون دو سال توی خیابانهای کرج قبض به دست از خجالت امت شهید پرور درآمده ام

صبح تا شب توی خیابان توی این دود و دم بدون استراحت بدون تعطیلی بدون مرخصی 

فحش خواهر مادر جریمه شونده و نشونده 

احتمال کشته شدن توسط موافقین و مخالفین نظام 

راضی کردن دو نفر که تصادف کرده اند  

چه طرف را ۱۰۰۰ تومن جریمه کنی چه ۱۰۰۰۰۰ تومن ته دلش تو و جد و آبادت را لعنت می کند  

توی سرمای زمستان و برف و باران 

توی گرمای تابستان و آفتاب داغ 

این بندگان خدا باید راست راست توی خیابان بچرخند .

زندگی نداری 

آرامش نداری 

به همه بدبینی 

خلاف می بینی دیوانه می شوی 

دوست داری سبزی فروش محله تان را هم جریمه کنی ...

 

پلیسهای راهنمایی و رانندگی خیلی بدبختند به خدا 

مخصوصا سرباز های وظیفه 

تو را به خدا فحششان ندهید ... 

خیلی کار سختی دارند . 

 


 پی کرگدن نوشت :   

امروز( یکشنبه ۱۱/۱۰/۸۹ ) بعد از چند سال
اولین روزی بود که وختی از شرکت رسیدم خونه
کامپیوترو روشن نکردم ! ...
باورت میشه ؟
رفتم گرفتم خوابیدم ...
الان یهو از خواب پریدم
مث این معتادایی که وخت تزریقشون رسیده باشه ...
یا رمانتیک ترش مث مادرایی که نصفه شب
به هوای شیر دادن نوزادشون از خواب میپپرن ...  

 

نظرات 127 + ارسال نظر
مامانگار دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 12:12

...وکیل های دادگستری (رشته حقوق)...مگه کارشون خوبه ؟؟...
فکرکن مجبور باشی از یه قاتل و جانی !..که سر زن اش رو بیخ تا بیخ بریده گذاشته لب باغچه !!... دفاع کنی و برای تبرئه اش سگ دو بزنی....

بنظر من ویژگی انسان...همین قدرت انطباق اشه...با همه چیز نهایتا کنار میاد...و براش عادی میشه...

قبول دارم
با همه شغل ها آدم کنار میاد
کلا آدمی موجود انعطاف پذیریه
اون وکیل هم اگه پرونده ای رو دوست داشته باشه انتخاب می کنه
زوری که نیست مادر
احتمالا قاتله خوب پول میداده

. دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 12:14

چرا کامنت منو پیچوندی جوجو؟

جان ؟
با منی ؟
احتمالا دون ریختی جوجو خورده
ما کامنت نمیپیچونیم والا

عاطی دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 12:31 http://parvaze67.blogfa.com

هرکاری جنبه خوبم زیاد داره مهم اینه کدوم جنبه اشو نگاه کنی . البته غیر ۷ و ۸ .
خیلی خوب نوشتی . ولی بقول مهربان بازیش میکردی قشنگتر و هیجان انگیزتر بود .
درضمن پزشکی شغل قشنگیه هرجور فکر کنی .

هرجور فکر می کنم دوست ندارم پزشکی رو
شایدم بازیش کردیم
خدا رو چه دیدی ؟

فلوت زن دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 12:31 http://flutezan.blogfa.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام.
اوه اوه ! از چه شغلایی گفتی !!! دقیقاً همینطوره !
جاسوسی هم واقعاً شغل سخت و تلخ و بدیه ! اینکه مدام کارت تجسس در زندگی مخفیانه دیگران باشه و ازین راه نون دربیاری ! فاجعست !

کرگدن جان کاش می ماندی !!!!

راست میگی حنانه
جاسوسی هم سخته انصافا

نینا دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 12:45 http://taleghani.persianblog.ir/

آقا در مورد حسابداری هم مینوشتی
آدم به غلط کردن میوفته

حسابداری که شغل خوبیه
حالا تو فکرت پیش گاو و گوسفندهاست
چرا کللهم شغل رو می بری زیر سوال ؟

somam دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 12:51 http://somam.blogfa.com

جالب بید .یه شغل کم دردسر دیگه هم هست اونم امامزادست .

اتفاقا شغل خوبیه
ولی به در دنیا نمیخوره
بعد مردن آدم هم که فایده نداره

پونه دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 13:23 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
آخه یکی نیست بگه این بنده خداها چطور باید شیکم زن و بچه هاشون رو سیر کنن .؟؟اونم تو این گرونی؟؟
آخه اون موقع که کسی نبود یارانه بده تا همه تو آرامش بشینن و پا رو پا بزارن و از این کار های قشنگ نکنن.
از این به بعد دیگه هیشکی سراغ این کار ها نره چون " همه چی آرومه "

ساعت 1:23

والا ما جسارت به این مشاغل نکردیم
تازه تشکر هم کردیم
عرض کردیم که خودمون بدمون میاد از این شغل ها

پونه دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 13:23 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

نمیدونم نفر چندمم. اما همون عددم

شما عددی نیستی
شما تاج سری

پونه دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 13:25 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

سلام به همه .
هوا سرده یادتون نره لباس گرم بپوشین!!
ستاد اطلاع رسانی پونه

شما یه ستاد برف روبی هم بزن

کورش تمدن دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 13:31 http://www.kelkele.blogsky.com

الکی نیست که رفیقمی
چه تفاهمی
به هرکی بگم از پزشکی بدم میاد فکر میکنه کلاس میزارم
یه استاد آب وفاضلاب داشتیم تو دانشگاه میگفت نون تو فاضلابه
قوادی مگه شغله؟
راستی محلل یادت رفت بگی
خبر مرگ بده هم باحال بود

اصلا ما به خاطر همین تفاهماتمون با هم رفیق شدیم
اصلا اگه مملکت اسلامی نبود شاید با هم ازدواج هم می کردیم
خوب میشد نه ؟
نه اونوقت مهربان و هلیا بی شوهر می موندن

وا لله منم آرزوی معماری دارم ولی برق میخونم... آخ چه بده آدم به چیزی علاقه نداشته باشه وووو هی دنبال علاقه بگرده....

وای برق خیلی رشته سختیه
بده که آدم نره سراغ علایقش
ولی گاهی اوقات چاره ای نیست

دافی نگار دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 13:53 http://www.dufinegar.blogfa.com

خیلی جالب بود کیامهر.....

مرسی خانوم فرهمند

منیژه دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 14:07 http://nasimayeman.persianblog.ir

خیلی بامزه بود...من با هر کدومش کلی خندیدم...مثل همیشه دست مریزاد...اما من اکثراً به چیزایی که دوست ندارم فکر می کنم...مثل همین شغل هایی که تو گفتی...تا قدر چیزایی رو که دارم بدونم...

چه حیف
ادم باید قدر داشته هاش رو هم بدونه

منیژه دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 14:13 http://nasimayeman.persianblog.ir

پی کرگدن نوشت:
وااااااای فکرشو بکن بعد از این همه سال بخوای یه هویی یه چیزی رو کنار بذاری...به نظر من وبلاگ آدم جزئی از وجودشه (تازه واسه من تازه کار...خدا به داد محسن برسه)...احساس اش رو کاملاً درک میکنم...

درست میشه ایشالا

سیمین دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 14:19 http://rosoobha.blogsky.com

خصوصی منو دیدی؟
نظرت برام خیلی مهمه!
منتظرم

الان میرم می بینم

مهام دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 14:32 http://elham-91.blogfa.com

سلام !

از شنبه مثل سابق نت نمیام و وبلاگای بچه ها رو نمی خونم ... امروز که وبلاگتون رو باز کردم اول پستای قبلی رو خوندم .. کرگدن رفت ! رفتم وبلاگش و پستشو کامنتای بچه ها رو خوندم .. چقدر تلخ ... یه بغضی تو گلومه ... ساعت ۳ باید سر کلاس باشم ... الان ۲:۳۰ ..هنوز حاضر نشدم .. بغضم نمی ترکه .. :(((((((((

این پستتون رو خوندم ... هرچند کوتاه ولی لبخندی روی لبام نشست .. مرسی از شما .. مرسی از پستتون ... مرسی ....

خدا رو شکر که حالت رو بهتر کرد این پست

آرمین دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 14:46

آقا به نظر من آخوندی هم شغل سختیه ؟ ؟؟؟


چون همش فوش می خورن>؟؟؟؟؟؟

سخته ولی عوضش درآمدش خوبه

آرمین دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 14:47 http://www.musicarmin.blogfa.com

کیامهر ، این مردشور ه ؛ا اون روز یکی اورده بودشون تو برنامه خانواده ی درآمد توپیییی دارند که نگو ولی واقعا سخته!!!!!11

ایشالا هرچی در میارن نوش جونشون
خدا کنه خوب بشورن مرده ها رو

ماهی تنگ بلور دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 14:53 http://hichooopoooch1.persianblog.ir/

وبلاگ خوندن شغله؟آدم یه جاش صاف میشه انقد میشینه پا سیستم

منظورتون دهن بود دیگه؟

والا فکر نمی کنم شغل باشه

رها بانو دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:01 http://raha-banoo.persianblog.ir/

سلااااااااااااااام کیامهر جان

با مورد پلیس راهنمایی رانندگی صد در صد موافقم !
علیرضای من سربازه راهنمایی رانندگیه و دارم می بینم که چه زجری میکشه ... بدبخترین سربازها همین راهنمایی رانندگی هایی هستن که تهران خدمت می کنن ... توی اون روزهای آلودگی هوا دمار از روزگارشون در اومد ... کاش زودتر تموم شه ...
خلاصه داغ دلمو تازه کردی کیامهر !

شرمنده ام به خدا
ایشالا که زود خدمتش تموم میشه و بر می گرده
غصه نخور

بهروز(مخاطب خاموش) دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:07 http://sukamario.blogfa.com

می خوام باهات رفیق بشم....
مطالبتو بخونم...
اگه قبول کنی...این دوستی رو بخاطر کرگدن که باعث هزارتا دوستی دیگه شد...عزیز می دونم....

قربونت برم بهروز جان
شما تاج سر مایی
رفیق مایی
عزیز مایی
قدمتون روی چشم

مارکوپلو دم کشیده دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:11 http://www.58e.blogfa.com

در راستای اینکه به احتمال زیاد خودمان را قرار است تا چند ماه دیگر سر چهار راه رویت کنیم ممنونیم از اینکه از همین الان به فکر ما هستید!


امیدوارم نری سر چهار راه
ایشالا که اداری میشی

فرزانه دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:24 http://www.boloure-roya.blogfa.com

کلا که به شغل های خیلی سخت اشاره کردید ولی منم فکر می کنم بعضی از شغل ها رو اصلا تحمل نکنم و نتونم انجامشون بدم:
1- پزشکی (مخصوصا تو بیمارستان) حتی اگه الان علم پزشکی بهم وحی هم بشه نمی تونم کار کنم.
2- کارمند واحد کارگزینی
3- راننده اتوبوس
4- درس دادن به بچه های کلاس اول دبستان (خودم میدونم که کار تدریس کار قشنگی هست ولی خوب من معلم خوبی نیستم)

با مورد یک و سه موافقم
و با مورد ۴ مخالف
اما کارمند کارگزینی رو نفهمیدم چرا بدت میاد

یکی دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:36

چجالب
خسته نباشید
یاحق...

حق یارت
دست شما درد نکنه

A ز R ه H ر A اZ دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:38 http://www.zafa.blogsky.com

عالی بود واقعاً

ممنون

نازنین مریم دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:41 http://morgheasir.persianblog.ir

الان بیشتر ادما ششغلشون رو دوست ندارن فقط چون شغله و درامد داره باهاش کنار میان.. انشالله یه روزی همه به شغلایی که دلشون میخواد برسن..من از تدریس بیزارم بیزاااااااااااار..در هر سطحی چه مدرسه چه دانشگاه..ولی عاشق پزشکی ورشته های مرتط باهاش هستم..

خب اختلاف سلیقه داریم پس
چون من واقعا تدریس رو دوست دارم

A ز R ه H ر A اZ دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:41 http://www.zafa.blogsky.com

درضمن هر چی می خواهد دل تنگت بگو!
اسم ÷ستمه
دوست داشتین بیاین!

به روی چشم

گوجه سبز دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:45

با همه موارد موافقم
البته چندوقتی بود به دکتر پوستم حسودیم میشد. واسه خودش نشسته تو مطب و هر 2 دقیقه یکبار یکی رو ویزیت می کنه (ویزیت 14 تومنی) و بدون اینکه حتی دقیق به آدم نگاه کنه پنج شیش قلم کرم و صابون شیک واسه آدم می نویسه که بابتش حداقل 200 تومن باید پیاده شی. البته این یه قسمت قضیه بود، یعنی تا جایی که من همه‌ی مریضا رو - حمل بر خودستایی نباشه- مثل خودم ترگل ورگل می دیدم که واسه این که خدای نکرده یه وقت پای چشمشون چین نیفته میان دکتر. تا اینکه این دفعه یه خانوم زیگیلویی تو مطبش نشست بغل دستم، یعنی کل بدنش زیگیل داشت. الان از تصورشم حالم بد میشه. اینجا بود که فهمیدم کارش اینقدرا هم آسون نیست.
با پلیس سر چاراه هم موافقم مخصوصاً الان که هوا آلوده است خیلی دلم براشون می‌سوزه.
در ضمن من از شغل‌هایی که باید توش با ارباب رجوع یا هرکی سروکله زد بدم میاد. از شغل‌هایی هم که حد لباس و حجاب و اینا رو تعیین می‌ کنن بدم میاد. از حراستیا و پاچه گیرها تو هر محلی بدم میاد. نگهبانی پارک و سرایداری و اینام خیلی بده. کار تو صدا و سیما هم مزخرفه.

حمل بر خود ستایی نباشه ولی من اگه جای اون دکتر شما بودم به اون خانوم زیگیلوئه هم نگاه نمی کردم به جای ۱۴ تومن هم ۲۰ تومن می گرفتم ازش
اصلا زیگیلی ۱۰۰۰ باهاش حسالب می کردم تا دیگه نیاد مطبم

حراستی رو همخوب اومدی
ولی صدا و سیما اگه شبکه معارف و واحد مرکزی خبر و برنامه های مناسبتی و بخش خبری بیست و سی رو بذاری کنار
همچین بد شغلی نیستا

سیمین دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 15:47 http://rosoobha.blogsky.com

دیگه مهم نیست.منم رفتم

ای بابا چرا ؟

سارا دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 16:50 http://gahneveshthayeman.blogfa.com/

سلام آقا کیامهر!
واااای الان که فکرش رو می کنم منم دوس نداشتم هیچ کدوم از این شغلا رو داشته باشم!
خداییش سر و کله زددن با غذا ها و میکروبا و اینا خیلی بهتره!
از همین جا ممنونم که یادم آوردید که چه شغل های سخت و پر دردسری هم وجود داره! البته خیلی بامزه نوشته بودید!
آخی نازی! کرگدن نوشت چه قدر غم انگیز ناک بود...

الان من اینطور برداشت کردم که شما شغلتون در ارتباط با غذاها و میکروبهاست
شما تو قوه غذائیه کارنمی کنی احتمالا ؟

نینا دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 17:11 http://taleghani.persianblog.ir/

کامنت خوندنم شغله؟؟؟

آره
ولی حسابداری بهتره

سیمین دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 17:32 http://rosoobha.blogsky.com

سلام کیامهر.بخار شما نیست که!فک کردی من اینقد بچه ام که قهر کنم و برم؟من از انتخابات به بعد خسته شده بودم.از حرف و حدیث ها٬از رفتن ها و از همه چیزایی که خودت بهتر می دونی.بلاگستان اونطوری که انتظار داشتم نبود.اون کامنت رو هم بیخیال شو
هر روز اینجا میام به جون خودم! اینجا خیلی امنه٬خیلی دوسش دارم این خونه رو

من که نمی تونم مجبورت کنم خواهرم
هر جور که راحتی
ولی حیفه
شما خوب می نویسی
ایشالا دوباره بیشتر و بهتر می نویسی
اینجا هم خونه خودتونه
قدمتون رو چشم

کرگدن دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 17:50

راجع بهش فک نکرده بودم ...
راستش تو متخصص نوشتن موضوعاتی هستی که بقیه کمتر بهش فک می کنن ... و این خوبه ... یعنی لازمه و قابل تقدیر ... ضمن اینکه شما جیگر مایی با رسم شکل و نمودار !


تی غصه آخر منو کوشه محسن

عاطی دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:09 http://parvaze67.blogfa.com

سلام .
رانندگی هم کار سختیه .
یه سر بهم بزن ، یه پست برا کرگدن گذاشتم .

خوندم عاطی جان
عصری خوندم ولی کامنت نگذاشتم
دست شما درد نکنه

مینا دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:14 http://www.harfebihesaab.blogfa.com

یکی از شغل هایی که من همیشه ازش بیزارم اپیلاسیون کار بودنه. خیلی کار چیپیه! دلم واسه اپیلاسیون کارا میسوزه!


من زیاد از جزئیاتش خبر ندارم
ولی مهربان هم دیشب دقیقا همینو گفت

گل گیسو دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:14

سلام
از همه ی این مشاغلی که گفتین بدم میاد
اما تا چند سال قبل از معلمی هم بدم میومد!!!!
نمیدونم چی شد معلم شدم
شاید بخندین اما دلم میخواست آتشنشان بشم به خاطر هیجانش
اما علاوه بر مشاغلی که گفتین از : ناظمی بعنوان یک شغل سخت بدم میاد!

معلمی شغل خیلی خوبیه
تبریک میگم
منم خیلی دوستش دارم

هاله دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:14 http://www.zistab.blogfa.com

سلام.بله خوب اینا همشون شغلن .همشون هم خسته نباشن.بالاخره یکی باید این کارا رو انجام بده...کلن خسته نباشن.ولی بعضی از این کارا واقعا سخته...یعنی از عهده هر کسی بر نمیاد...
اون پزشکها هم که واقعا پولشون نوش جونشون .چون ای درامد دارن...
شغل وبلاگ نویسی هم خوبه ها.یا وبلاگ خونی...
فقط درامد نداره. یعنی فی سبیل ا... و برای دل خود ادمه...

راس میگی
اگه پول هم توش داشت حرف نداشت

گل گیسو دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:15

به جناب کرگدن سلام برسونید
جاشون واقعا خالیه

به روی چشم
در ضمن ما منتظر رونمایی از وبلاگ شما هستیم ها

رها دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:36 http://pastils.blogfa.com

ای بابا .....
حالا ما که هیچ کدوم از اینا نشدیم چی؟!!!خوبه؟!
البته هنوز نشدیم....!!!

ولی جدا ایشالا هیچ کدوم از اینا نشیم! واقعا کارای سختین بعضیاشون ...
مثلا همین پزشکی و مرده شوری...!خیلی دل میخواد....ایشالا خدا هرچی میخوان بهشون بده!

ایشالا شما شغل خوب پیدا کنی خواهر جان

گودول دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:37 http://godool2.wordpress.com

روز بخیر کرگدن
بهترین شغل رئیس دولت ایران بودنه، هر چه دروغ بگی کاری بهت ندارن، تازه نورانی هم میشی:)

آی قربون دهنت عمو گودول جان
البته من کرگدن نیستم

آناهیتا دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:43 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

مورد مورده شور واقعا چندش آوره
ولی بقیه مخصوصا پزشکی اصلا براشون مهم نیست.اینقدر بی خیالن
مثل منو شما به موضوع فکر نمی کنن
من با مامانگار موافقم
خیلی سخته کسی رو حساب شغلش اه اه بشنوه.اونم شغل هایی که اگه نباشه ملت کاسه ی چه کنم دست می گیرن.
پی نوشت شهریار عالی بود این نشون میده که رهامون نمی کنن.

منم موافقم
هر شغلی هر چقدر هم سخت
بعد از یه مدت عادی میشه و طرف مثل آب خوردن اون کار به ظاهر سخت رو انجام میده
در مورد املای لغت مرده شور هم بابا محمود فرمودند که ۱۹ شدید
امشب ۱۰۰ بار بنویسید مرده شور مرده شور مرده شور

یه شغل که دلم نمی خوا انجامش بدم مربی آموزش رانندگی به نظرم خیلی حرص درمیاره این شغل...
اینم میگم شما میگی بهم دیوونه ولی من دلم می خواد یه بار غسالی رو تجربه کنم ولی به گمونم نرسیده به غسالخونه جون بدم از ترس...
یه شغل دیگه که نمی تونم تصور کنم انجام دادنش رو قصابی وحشتناک .خیلی ..

شغل های جالبی رو گفتی
اون مربی رانندگی خداییش خیلی کار سختیه
حق داری متنفر باشی
ایشالا خدا به همه مربی های رانندگی صبر جزیل عطا کنه

بابا محمود دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:55 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام پسرم
چرا آنا مرده شور رو اینطوری نوشته؟!؟
با این پستت محیط رو شاد کردی
دستت درد نکنه
به جا بیان کردی
خیلی از شغل ها اسمو رسم نداره اما مفیده.مثل همون مرده شور.
من از قاضی بودن بیزارم.
بین اینایی که گفتی از گریه درآر واقعا بدم میاد.خدا خیرشون نده که اشک ملتو در میارن.

دست شما درد نکنه بابا محمود
اگه وقت بشه امشب می خوام در مورد شغلهای مورد علاقه ام بنویسم
اگه شد البته
یکی از شغل های مورد علاقه من دوبلوریه
فکر کنم راست کار خودتون باشم
وقت دارید بیام یه تست صدا بدم ؟

پونه دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 19:14 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

سلام به همه .
ساعت 7:14 . عصر همگی بخیر
هوا هنوز سرده لباس گرم بپوشین

شما کارشناس هواشناسی هستی ؟

ما(ریحانه) دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 19:23 http://ghavespreso.persianblog.ir




ok؟

اوکی

عاطفه دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 20:09 http://hayatedustan.blogfa.com/

سلام کیامهر..

سلام علیکم عاطفه بانو

جزیره دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 20:14

سلام
من از پزشکی و متعلقاتش بیزاااااااااااااااااااااارم اصلا فکرش هم ازارم میده.ولی متخصص قلب و مغز باید به نطرم شغل باکلاسی باشه

ولی من اعتراف به گیر بودنو دوس دارم به خصوص اوت تیکش که لامپ و با دست تکون میدن
تخلیه چاه چندشه
اون مورد 7 که صحنه داره و تازه غیراخلاقی هم هست.رو من عمرن حساب نکنین من خدا پیغمبر حالیمه.تازشم اسمشو تازه شنیدم.من عجب پاستوریزه ایماااااااااااااااااا

حب با اون معتاده هم حال نمیکنم .پلیس رو هم که اصلا کلاس نداره
در ضمن مهندسی از همه شغلا باکلاس تره البت نه هر مهندسی مثه مکانیک. ولی اگه معماری باشه خیلی باحاله.البت اگه به حلال حرومی مشاغل فکر کنیم خیلی کارا حروم میشه.مثلا من همیشه برام سواله که ادم 4تا خط میکشه به عنوان نما (اون هم نه با فکر بلکه کپی از رو کارای قبلی) بعد همچین گنده پول میگیرن حلاله یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خالا درسته میگن پول سواشو میگیره ولی اخه چقدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

قربونت برم اگه فکر می کنی واسه دو تا نقشه بهت پول گنده میدن سخت در اشتباهی
این شایعه است
هرکی همچین حرفی زده بهت اوسکلت کرده
شاید اون موقع ها که با سیکل کارمند میشدند ملت همچین خبرایی بود
ولی الان همچین خبرایی نیست
پس سریعا برو سراغ یه رشته خوب و آبرومند مثل مهندسی مکانیک

نیما دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 20:32 http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

آقا کیامهر به مورد هفت بستر سازان هم میگن !


از پزشکی متنفرم ! احتمال اینکه پزشکی بخونم خیلی زیاد بود اما همین کثیف بازی هاش منصرفم کرد !

مرده شوری که ته خوفناک بازی و نامردیه ! حالمونو بد نکن دیگه !

یه بار مجبور شدم خبر فوت یکی از دوستان رو به کسی اعلام کنم ! جونم بالا امد !

یعنی داوری که خیلی بدبختیه ! پولی هم نداره که بدتر میکنه قضیه رو !

اعتراف گیر هم فقط یاد انبردست میندازم !

تخلیه چاه ! نظرم کاملا منفیه در موردش ! اما خدا حفظشون کنه !

مورد هفت رو که گفتم بهش میگن بستر سازان !

مورد هشت نفرت انگیزند واسم !

چرا اینقدر به مدفوعیجات گیر میدی کیاخان ؟

مورد 10 هم که چشم بهشون فحش نمیدیم !

به خاطر محبت و همدردی و همفکری و هم ...
همین
متشکرم

دندانپزشک فهیم دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 21:15 http://ddsfahim.blogsky.com

سلام
من می خواستم برم پزشکی بخونم که دیدم زیاد نمی تونم با بیمارها سر و کله بزنم اگه یه بیمار سرطانی ببینم خودم میشینم باهاش گریه می کنم.همین شد که گفتم میرم دندونپزشکی که هم خدمت صادقانه کنم و ضمنا پولش هم خیلی وسوسم کرد.
اما یه نکته توی کامنت ها خیلی ها گفته که باهات درباره پزشکی موافقن ولی مطئنم همشون توی بچگی ارزو داشتن دکتر شن.
یه چیز دیگه نم دونی چه حالی داره وقتی بهت می گن دکتر

خدایی خیلی حال میده ادم رو دکتر صدا کنن
ولی من هنوز سر حرفم هستم
خیلی دل می خواد
که من ندارم

دندانپزشک فهیم دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 21:26 http://ddsfahim.blogsky.com

به نظر من اشکال اساسی پزشکی اینه که ۷سال میری زحمت میکشی و درس می خونی کسی داخل ادم حسابت نمی کنه و بعد میگن باید بری تخصص بگیری.وقتی به خودت میای که۳۵سالته و تازه تخصص گرفتی و هیچی هم نداری و باید بری منطقه محروم.
به خاطر دلایل بالا بود که رفتم دندونپزشکی.
اوایلش خیلی از این کارم پشیمون بودم اما به لطف وبلاگم روز به روز بیشتر از رشتم خوشم میاد.

خدا رو شکر
فقط یه زحمت بکش درسات رو زود بخون من اوضاع دندونام ردیف نیست
پول هم ندارم
به جای پول لینک قبول می کنی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد