جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

شغل هایی که دوستشان ندارم

  

همه ما در طول دوران زندگی مان شغل هایی را تجربه می کنیم . 

بعضی ها شغلشان را دوست دارند  

و برخی نه 

همه ما در بچگی یا در بزرگسالی آرزوی شغل هایی را داریم  

اما تا حالا به شغل هایی فکر کردید که از اونا بدتون میاد ؟ 

فکر کردید چه شغل هایی تو دنیا هست  

که تصور یک لحظه تو اون شغل بودن هم برای شما سخته ؟

  

 

 

 

 

 

۱- پزشکی و شاخه هایش : 

 

بچه که بودیم وقتی از ما می پرسیدند می خواهید چه کاره بشید می گفتیم: دکتر 

اما خداییش این دکتر بودن خیلی کار سختیه 

 

فکرش رو بکنید توی بیمارستان یا مطب نشستید که یکهو یه مریض براتون میارن که شکمش پاره شده و دل و روده اش ریخته بیرون  

یا یه بچه دو ساله که انگشتش مونده لای در و داره عربده میزنه   

خداییش خیلی دل دارن این دکترها ...  

با عرض معذرت از دندانپزشک فهیم فکر کنید دندونپزشک هستین 

یارو با دندونای کبره بسته و بوی گند سیر و سیگار دهنش رو اندازه ... جلوی شما باز میکنه 

و باید یه آمپول اندازه شاخ گاو بکنید تو لثه اش 

تازه هر ۵ دقیقه اون دیمبول مکنده رو باید تو دهنش بچرخونید تا تف و خون رو هورت بکشه  

 

خدا ایشالا به همشون عمر با عزت بده و پولی که در میارن نوش جونشون 

من یک ثانیه نمی تونم خودم رو تو همچین شغلی تصور کنم  

هر چند پوشیدن اون روپوش سفید و به گردن انداختن اون گوشی ها 

و اینکه آدمو آقای دکتر صدا کنن خیلی حس خوبیه ...  

 


۲- جناب مرده شور : 

 

بالاخره یکروزی همه ما گذرمان پیش ایشان می افتد  

اما انصافا کار سختی داره این جناب مرده شور 

فکرش را بکنید یک آدم مرده 

یک آدمی که جان ندارد توی تنش  

لخت و عور افتاده روی یک تکه سنگ و قرار است شما زحمت شستنش را بکشید 

قرار است همه تنش را دست بکشید و تر و تمیز کنید و ایشان هم هیچ همکاری نمی کند 

تازه این مشتری خوب شماست  

فکر کنید باقی مانده یک آدم تصادفی را که له و لورده شده است  

می آورند پیش شما که کفنش کنید 

یا یک جنازه که تنش سوخته  

یا یک نوزاد که جان داده است . 

اینها شوخی نیست به خدا 

یک عده آدم توی همین قبرستان های خودمان هر روز دارند این کارها را می کنند . 

خدا خیرشان بدهد 

خیلی کارشان سخت است ... 

 

 


۳- خبر مرگ بده : 

 

والا من نمی دونم اسم این شغل چیه ولی بالاخره این هم یک شغل است دیگر 

مثلا زمان جنگ وقتی یک جوانی شهید می شده 

یکنفر باید می رفته و این خبر را به خانواده این شهید می داده است بالاخره 

فکرش را بکنید در خانه را می زنید و یک مادر با هزار شوق و ذوق در را باز می کند 

شما را که می بیند با خوشحالی می پرسد : از بچه جانم نامه آوردید ؟ 

و بعد شما باید به او خبر شهید شدن بچه جانش را بدهید . 

خیلی دل می خواهد انصافا ... 

 


۴- داور فوتبال : 

 

خدایی آدم  جلوی صد هزار نفر توی استادیوم و صدها هزار نفر که از تلوزیون نگاهت می کنند با شورت بدود و سوت بزند و حتی یک شوت به توپ نزند ؟ 

تا یک خطا می گیری خواهر و مادرت را بیاورند جلوی چشمت همچی همگی یکصدا  

و از اول بازی تا آخرش داد بزنند : شیر سماور - اونجای داور 

خب برادر من این هم شد شغل قربون شکلت ؟ 

حالا اگر دوزار پول میذاشتن کف دستت  

که به این همه فحش ناموسی و اعصاب خوردی بیارزد یه چیزی 

همه اینها واسه چندرغاز ؟ 

خدا به شما انصافا صبر که نه 

عقل بدهد با این شغل شریف ...   

 قابل توجه دنیز  

 


۵- اعتراف گیر :    

بنده خدا را چشم بسته می آورند و مثل گونی سیب زمینی پرتش می کنند جلوی پای تو 

همین که چشم بند را بر می دارد یک کشیده می زنی بیخ گوشش 

حرف بزن  

چی بگم آقا ؟ منو اشتباه گرفتین 

حرف بزن. حرف مفت نزن 

بعد هم احتمالا دو سه تا کشیده نر و ماده و سه چار تا فیلیپینی و بعد هم میریم سراغ منوی شکنجه مون که با ناخون کشیدن و آویزون کردن برعکس و بستن وزنه به اونجای بدبخت و غرق مصنوعی و ... 

 

البته خدا خیرشون بده  

دارن یه جورایی برای این مملکت زحمت می کشن پدر آمرزیده ها 

ولی آخه مرد مومن تو روت میشه آخر ماه بری حقوق بگیری و با اون پول برای زن و بچه ات نون بخری ؟حالا به فرضم که روت شد اون دنیا چطور می خوای جواب بدی ؟ 

 


۶- تخلیه چاه : 

 

خدایی کار پر زحمتیه ولی من اصلا نمی تونم تصور کنم که نون زن و بچه ام رو باید از تو چاه توالت مردم در بیارم . 

 یعنی شب به شب بشینم رو به ماه و ستاره ها دست به دعا بردارم که : 

خدایا ! یه کاری کن امشب چاه توالت عباس آقا اینا بگیره و این چیز میز قشنگا گیر کنه تو چاه تا من فردا برم سر کار و چار تا تلمبه بزنم و کله پمپ رو فرو کنم اون وسط تا یه قرون دو زار گیرم بیاد .  

خدا خیرشون بده ولی من از همچین کاری متنفرم .

 


۷- قوادی : 

 

بنده خدا خانومه رفته جون کنده زحمت کشیده و به هزار دلیل خودش رو فروخته به یه آدم کثافت تا یه قرون پول بذارن کف دستش 

بعد تو مردک سیبیلوی کثافت میای ازش کمیسیون می گیری ؟ 

خاک بر اون سرت کنن 

اسم تو رو میشه گذاشت مرد ؟ 

به تو میشه گفت انسان ؟ 

حیوون  

خداییش این شغله که تو داری ؟ 

زور و زحمت و درد و اذیتش رو کسی دیگه کشیده پولش رو  تو بگیری آخه ؟  

خاک تو سر ...ا کش

 


 ۸- گریه درآر : 

 

طرف میره ضجه می زنه و گریه مردم رو در میاره بعد اسم خودش رو میذاره مداح 

خب چه عیبی داره ؟

تو یه عقیده ای داری  

یه عشقی داری 

و عقیده شما هم قابل احترامه 

اما تو داری از این راه پول در میاری 

اینجا قضیه بودار میشه 

وقتی شبی چند میلیون بگیری واسه اینکه گریه آدما رو در بیاری 

وقتی دیگه از چهره و قیافه ات معلومه به این شعرایی که می خونی اعتقاد نداری 

دیگه این اسمش مداحی نیست داداش 

گریه درآریه 

این نوندونیه توئه 

این شغله توئه 

نه عشق تو 

تو داری از عشق و اعتقادات یک عده آدم استفاده می کنی که واسه خودت خونه و ماشین بخری 

  

تصور اینکه برای درآوردن گریه آدمها چند میلیون پول بگیرم  

وحشتناکه برام ... 

 


 ۹- آزمایشگاه تشخیص  اعتیاد : 

 

فکر کن هر روز با یه مشت آدم روبرو هستی که خیلی خندان و خوشحال زحمت می کشند و با یک لیوان ..اش تشریف می آورند خدمت شما و شما هم زحمت می کشید همه این لیوانها را میچینید توی سینی همچی با نظم و ترتیب و بعد چار تا طعم دهنده میریزین تو لیوانها و قشنگ هم میزنید .

اگر قرمز شد یارو عمل دارد اگر نشد یارو  عمل ندارد . 

اینها البته من باب شوخی بود و کسی منکر زحمت این عزیزان نیست 

اما تصور اینکه این شغل من باشد هم عذاب آور است و هم چندش آور بیشتر ... 

 


 ۱۰- پلیس راهنمایی رانندگی :  

 

به خدا قسم هر کدام را اشتباه کرده باشم این یکی را دیگر مطمئنم .  

چون دو سال توی خیابانهای کرج قبض به دست از خجالت امت شهید پرور درآمده ام

صبح تا شب توی خیابان توی این دود و دم بدون استراحت بدون تعطیلی بدون مرخصی 

فحش خواهر مادر جریمه شونده و نشونده 

احتمال کشته شدن توسط موافقین و مخالفین نظام 

راضی کردن دو نفر که تصادف کرده اند  

چه طرف را ۱۰۰۰ تومن جریمه کنی چه ۱۰۰۰۰۰ تومن ته دلش تو و جد و آبادت را لعنت می کند  

توی سرمای زمستان و برف و باران 

توی گرمای تابستان و آفتاب داغ 

این بندگان خدا باید راست راست توی خیابان بچرخند .

زندگی نداری 

آرامش نداری 

به همه بدبینی 

خلاف می بینی دیوانه می شوی 

دوست داری سبزی فروش محله تان را هم جریمه کنی ...

 

پلیسهای راهنمایی و رانندگی خیلی بدبختند به خدا 

مخصوصا سرباز های وظیفه 

تو را به خدا فحششان ندهید ... 

خیلی کار سختی دارند . 

 


 پی کرگدن نوشت :   

امروز( یکشنبه ۱۱/۱۰/۸۹ ) بعد از چند سال
اولین روزی بود که وختی از شرکت رسیدم خونه
کامپیوترو روشن نکردم ! ...
باورت میشه ؟
رفتم گرفتم خوابیدم ...
الان یهو از خواب پریدم
مث این معتادایی که وخت تزریقشون رسیده باشه ...
یا رمانتیک ترش مث مادرایی که نصفه شب
به هوای شیر دادن نوزادشون از خواب میپپرن ...  

 

نظرات 127 + ارسال نظر
محبوب دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 22:24

تو کلا همیشه جدیدی ... اینجا همیشه یه چیزی داره که با بقیه جاها فرق داره .... خلاصه اینکه ممنون ، بابت خنده ای که رو لبام نشست .... تو این روزا خنده غنیمته ...

دمت گرم و سرت خوش داداش !

مرسی محبوب
دلم خیلی تنگ شده واست
کی میای پس
بیا یه کم این محسن رو نصیحت کن

حبیب دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 22:25 http://artooni.blogsky.com/

کجایی بابا بدو بیا

اومدم باقالی

امیرحسین... دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 22:40 http://afrand.blogfa.com

چه جالبه! جواب دادن کامنتها از ته شروع میشه!

بابا حواس جمع

فری دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 22:58 http://fernevis.blogfa.com

مورد شماره ۵!!!! کارش عالیه.. تخصصی و فوق تخصصی در ایران ...

سین دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 23:26 http://hourglass.blogfa.com

اخی ...چه پی کرگدن نوشت غمگینی بود

و ایضا جیگر درار

میکائیل دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 23:52 http://sizdahname.wordpress.com

من میگم... به علت و سعی تلاش خاصت .. در جهت جواب دادن کامنت ها .. از در عقبی ...
یه شب مهربان بانو رو شام ببری بیرون ... ثواب داره به خدا !!!


چشم

مریم سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 00:01 http://mazhomoozh.blogfa.com

این ها که گفتی یه طرف وصلت کردن با این جور آدم ها از طرف دیگر. صبر جمیلشان بدهد.

راست میگی مریم
هم جمیل هم جزیل

روشنک سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 00:20 http://hasti727.blogfa.com

اگهی استخدام

به یک نفر ادم خوش تیپ(خانم و اقاش فرقی نمیکنه)خوش سر و زبون و حاضر جواب (این مورد مصاحبه داره)با تحصیلات عالیه(در حد تایپ جملات فارسی) از دانشگاه معتبر (قصد ثبت نام در دوره های کوتاه مدت موسسات معمولی هم قبوله) قد بلند (همین که چشماش مانیتور رو ببینه کفایت میکنه) با حقوق مکفی و مزایای چشم کور کن! با سابقه کار مفید(حداقل ۱ سال وبلاگ داری) برای کاری بس مفرح و شاد (پاسخ دادن به کامنت های جوگیریات) نیازمندیم (لامصب یه کامنت دو کامنت نیست که) (بریز اون اسپند رو تو اتیش بچچه)


رزومه کاری فقط به زبون انگولایی پذیرفته میشه!

خانوم خانوم
ما رو استخدام کنین
به خدا مانیتور رو میبینیم

تحصیلاتمون هم عالیه به خدا

دختر ایرونی سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 00:30 http://iranian-girl22.blogfa.com

نه جاااااااااااان من بیا این شغلا رو دوست داشته باش!
آخه چطور دلت میاد این شغلای شریفو دوست نداشته باشی؟
مخصوصاااا تخیله ی چاهو
ولی در مورد دندون پشکی کاملااااااااا باهات موافقم واقعا حال بهم زنه
امیدوارم این حرفم به جامعه ی دندون پزشکان برنخوره

منم امیدوارم فردا کفن نپوشن بیان راهپیمایی

فلوت زن سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 00:31 http://flutezan.blogfa.com

فقط آمدیم سلاااااااااااااااااااااااااااااامی عرض کنیم !
اینم همینجوری برای اینکه فضا عوض شه !

دست شما درد نکنه
لطف کردید

روشنک سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 00:32 http://hasti727.blogfa.com

رزومه ات که انگولایی نیست بچچه
برو با بزرگترت بیا

بزرگترمون آنگولایی بود چیکار کنیم؟

روشنک سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 00:39 http://hasti727.blogfa.com

اثرات وبلاگ کرگدن خوندن تغییر املای بچه به بچچه است
شما به بزرگواری خودت ببخش

والا ملت از ما جوگیرترند به خدا

سرو سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 00:44 http://yeksarv.persianblog.ir

شغل پزشکیو که چی بگم....هه هه
ولی به نظرم پلیس های راهنمایی خیلی گناهی اند.

خداییش خیلی هم گناهی هستند

پونه سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 01:12 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

کیامهر جان فقط اومدم یه خسته نباشید جانانه بهت بگم .که زحمتت با نبود کرگدن دوبرابر شده وپاسخ دادن به کامنت های بچه ها.

از پونه به همه ی بچه های کامنت گذار .
همه با هم یک صدا...

: ای ول ای ول داش کیا رو ای ول :



ساعت 1:13 صبح
و هوا همچنان سرد .
راستی کیا مهر جان برف رو کجای دلم جا بدم که واسش ستاد بزنم .؟؟ بارون دیدی سلام منو برسون چه برسه به برف؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دست شما درد نکنه
حالا که زمستون بخاری ازش در نمیاد من مجبور شدم خودم آستین هام رو بالا بزنم

مهدی سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 01:13 http://www.persian-gym.com

آقا خیلی باحالی

دمت گرم

ما چاکریم آقا

پرند سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 05:35 http://ghalamesabz2.wordpress.com

والا فعلاً که شغل شریف بی‌کاری!!
ما راضی به همکار شدن با شما نیستیم برادر!

خیلی هم دلت بخواد

سحر سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 11:22 http://dayzad.blogsky.com/

خیلی باحال بود کیامهر
ببخشید اگه دیر اومدم
اما ی حقیقتی رو میخوام بهت بگم : هرچه بیشتر میگذره از رایی که بهت دادم بیشتر خوشحال میشم. پست هات روز به روز قشنگتر میشن.
راستی از چندتا از این پستها منم متنفرم اما...
بعضیهاشون آدمو به فکر میبرد مثل غسالها و قوادی

سلام سحر جان
ممنون خواهر
شرمنده می فرمایید به خدا
البته غسالی و قوادی رو نمیشه با هم مقایسه کرد
یکیشون خیلی شریف و یکیون خیلی پسته

لژیونلا سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 12:11 http://legionella.blogfa.com

سلام. من پزشک هستم. اولین شغل منفور در لیست شما -
خدا رو شکر که کسانی هستند که سختی شغل ما رو درک کنن و فقط از درآمد بالای بعضیهامون!! نگن.
اگه تونستین به من هم سر بزنین. خوشحال میشم.

یک وقت سوء برداشت نشه قربان
قصد جسارت نداشتیم والله
حتما خدمت می رسیم

لژیونلا سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 12:15

دنیز؟ داوره؟

نه ولی داورها رو دوست داره

سیفتال سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 14:50 http://www.ashkanrad.blogfa.com

منظورتان از قوادی شغل شریف بستر سازان است آقای باستانی ؟
از اعتراف گیر ولی فکر کنم شغل بهتری باشه.
خلاصه هر شغلی معایب و مزایای خودشو داره.

قبول دارم
از اعتراف گیری بهتره

سحر سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 19:44 http://dayzad.blogsky.com/

دقیقا به همون دلیل گفتم کیامهرجان!!!

قلاچ سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 23:01 http://gholach.blogfa.com

سلام کیامهر جان
خوبی خوشی
سلامتی
با نوشته ات حال کردم و در خلالی که این پنجره نظرات لامصصب لود میشد
یک تا!! پست دیگه ات رو هم خوندم اونیکه راجع به کرگدن نوشته بودی آفرین برتو که هر روز میری تو وبلاگش عرض اندام میکنی! کره خری که تی تاپ بهش داده باشن رو تا حالا از نزدیک ندیدم پس هروقت دیدم میفهمم تویی

جدن هم آدم بعضی از شغلهارو دوست نداره ولی وقتی عشق اون کار باشی حال میکنی
مثلن اونیکه عاشق دل و روده دوختن یا اونیکه عاشق دوخت و دوز لثه است. خوب عاشقه هرچی هم عشقش اخه تففه باشه عشقه دیگه عشق که این چیزا حالیش نیست و .....کف کردم بسه دیگه

سلام آبجی جان
دل ما هم تنگ شده بود واسه شما
مرسی که سر زدید
قبول دارم بدترین شغل ها هم عادت میشه بعد یه مدت

بهنام چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 21:36 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

سلام...
ایول خیلی باحال بود. البته یه جاهاییش واقعآ حالم داشت به هم میخورد از تعریف اون شغل. حالا چه برسه بخوام اون شغل رو قبول کنم!!!!!!

مهتاب پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 03:39 http://tabemaah.wordpress.com

من چقدر مزخرف شدم انقدر جا می مونم ازت !
.
.
.
گفتی مرده شور یاد یه برنامه ی رادیویی افتادم که سالها پیش دقیقا همین ساعت ها پخش می شد ( خیابان نقره ای شب ) ... یه بار توی اون برنامه یه گزارشی کار کردن و با جوون های مرده شور مصاحبه کردن ... هنوز صداشون تو گوشمه ...
پسری که نامزدش رو بخاطر شغلش از دست داده بود , پسری که می گفت هر بار خواستگاری می ره دروغ می گه , پسری که مثل یه فیلسوف حرف می زد اما جامعه طردش کرده بود ...

مهتاب پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 03:47 http://tabemaah.wordpress.com

بازجو ...
چطور می تونه به بچه ش بگه از چه راهی پول در میاره ؟

اینو حتما دیدی ...
عاشقشم ...
http://www.up.iranblog.com/images/b5g52ilk8pq4po9cxch1.jpg

مهتاب پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 03:50 http://tabemaah.wordpress.com

مادرایی که نصفه شب به هوای شیردادن نوزادشون از خواب می پرن ...
وای کیامهر ...
...

می بینی این محسن چیکار می کنه با دل آدم مهتاب جان ؟

پویا سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 11:34

من واقعا از ویزیتوری متنفرم چون خیلی ها وقتی میری جنسی رو بهشون معرفی کنی مثل گدا نگات می کنن البته فکر کنم تو ایران اینجوری باشه . نظر شما چیه؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد