جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

اول اینکه : 

دیشب انقدر خواب مزخرف دیدم که وقتی از خواب بلند شدم نیاز به استراحت داشتم  

یعنی انقدر چرت و پرت و چرند و مزخرف که من توی خواب دیدم که نشان از ذهن مشوش و درب و داغان اینروزها دارد اگر توی سر هر جانور زنده دیگری می ریختید اگر سیستم عاملش منهدم  

نمی شد حکما هاردش هنگ می کرد . از خواب کورش تمدن وسط صحرای کربلا گرفته تا شلیک به شورشی های زرد پوست ویت کنگ در ویتنام داشتیم تا یک معاشقه از نوع خفن با یک خانم سیاهپوست آمریکایی وسط حرم عبدالعظیم و الخ ... 

خواب آخری که قبل از بیدار شدن دیدم بیشتر از همه به یادم مانده ... 

توی بالکن حیاط خانه قدیمی مان با مامان و مریم نشسته بودیم و داشتیم زیر برف هندوانه  

می خوردیم . دم غروب بود و من می دانستم که تاریخ مال قدیم هاست و قرار بود همینکه اذان مغرب گفتند همه چیز برگردد به زمان حال . 

به مریم می گفتم حیف نیست این منظره قشنگ و این ساختمان های ویلایی و این درختان پر از میوه در آنی تبدیل بشود به یک جنگل آهنی و بتنی بی روح و بی درخت ؟ 

در همین حال یکهو از دیوار همسایه مان یک جن خیلی سنتی در حالیکه سمندون روی دوشش بود پرید توی حیاط و شروع کرد به دویدن ... مامان و مریم جیغ زدند و من که انگاری می دانستم همه اینها خواب و خیال است طرف آنها هندوانه پرت می کردم و بلند بلند داد می زدم : 

آهای ! آقا جنه ؟ مامانتم جنه ؟ 

یارو جنه وقتی خشمگین به طرفم آمد از خواب بیدار شدم ... 

خدایا به خیر کن آخر و عاقبت ما را ... 

 

دوم اینکه: 

از دیروز که پست بابا بزرگ را نوشتم ماشالا عروس سالمند داریم که از در و دیوار دارد برای ما  

می ریزد . هی پیشنهاد پشت پیشنهاد ... 

این شد که تصمیم گرفتیم از این موقعیت به نحو احسن استفاده کرده و امشب طی یک پست 

بطور رسمی برای حاجی عبدالله خواستگاری کنیم . 

علاقه مندان می توانند پیشنهادات خودشان را بطور رسمی تا ساعت ۲۱ امشب به دبیرخانه ستاد می خوام آقاجونمو داماد کنم وبلاگ جوگیریات ارسال نموده و در این امر خیر سهیم باشند و از اثرات مادی و معنوی این وصلت مبارک بهره بگیرند . 

به پیشنهادات بعد از ساعت ۲۱ ترتیب اثر داده نخواهد شد . گفتیم که اگر مامان بزرگهایتان موندند روی دستتان ترشیدند از چشم بنده نبینید ... 

جدا از شوخی به گمانم پست بامزه ای از آب در بیاید ... 

 

سوم اینکه : 

امروز روز تولد سمیرا خانوم مامان دل آرام است . 

قاعدتا این قضیه به شما نباید ربط داشته باشد ولی به بنده ربط دارد خیلی هم دارد ...  

اولا اینکه بنده افتخار زیارت ایشان را یکبار داشته ام پس با هم آشنا هستیم . 

ثانیا سمیرا خانوم وبلاگ بنده را می خوانند و همیشه به من و جوگیریات لطف داشته و دارند و با کامنتهایشان شرمنده و دلگرمم می کنند . 

ثالثا مامان بزرگ دل آرام هم جزء کاندیداهای پیشنهادی برای ازدواج با بابا بزرگ بنده هستند 

این یعنی امکان دارد ما چند وقت دیگه با سمیرا خانوم فامیل بشویم ... 

 

سمیرا خانوم ! مامان دل آرام ! خواهر خوبم ! 

قشنگ ترین و بهترین آرزوها را برای شما دارم  

تولدتون مبارک ...  

 

 

 

 + برای فرشته ای که بالهاش توی قلبشه

   

 

 

نظرات 98 + ارسال نظر
جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:00

میخوانییییییییییییییم

بابک پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:03

بخون بهتر از شکلک در آوردنه جزیره جان
اقلکا یه چیزی یاد می گیری

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:06

شکلک در اوردن نه و شکلک گذاشتن
بعدشم مثلا از این پست گهربارت میتونم " یک معاشقه از نوع خفن با یک خانم سیاهپوست آمریکایی وسط حرم عبدالعظیم" رو یاد بگیرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:09



با این خواب دیدنات. تو با مامان جن چیکار داری
بی تَربی یوت(همون بی تربیت)
منم دوتا مامان بزرگ دارمالبت پیرنا. من کماکان میگم یکم جوونترشو واسه بابابزرگت بگیر

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:10

اخییییییییییییییییییییییییییییییی تولدشون مبارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررک

بابک پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:11

پیشنهادات باید به صورت رسمی ارائه بشه جزیره
اینطوری قبول نیست
قشنگ بیا اسم و مشخصات بده
تازشم بهرین نکته اون خواب همون وسط حرمش بود

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:16


مشخصات یعنی چی؟
قد،وزن،شماره ی چشم، و اینکه قندش چندتاست؟پربیش چندتاست؟خلاصه انواع مریضیا
اینجور چیزا میخای دیگه

بابک پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:18

آره سابقه همه مریضی ها
اخلاق ... اخلاق خیلی مهمه ...
چند سالشه ؟
اینا دیگه
توضیحات کامل

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:18

حالا نیگا چه طاقچه بالایی هم میزاره"به صورت رسمی" انگار مامان بزرگ از اونه. پدر بزرگ از توه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ

باران پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:22 http://yesterday-tlkhyh90.blogfa.com/

هه چه خوبه پس سعی کن دقت کنی در انخاب زن دوم
که مثه بابابزرگ من پشیمون نشین

چرا پشیمون ؟

تیراژه پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:22 http://tirajehnote.blogfa.com/

بابک خان میگم کلا شما همش نسکافه و قهوه نوش جان کنی که کلا نخوابی چطوره؟...
والا با این خواب هایی که شما دیدی اگه من بودم که سکته رو زده بودم و الان از آسمون هفتم داشتم واست بابای میکردم و کامنت های نامرئی میذاشتم!
والا چه شود عروسی حاج عبدلله خان با این خوابهایی که نوه ی گرامیشان برای خودش و احیانا دیگران میبیند!..به گمانم اینطور که از سلیقه تان پیداست یکی از همان بانوان مکرمه ی آفریقایی را برای پدربزرگتان تیار کنید بهتر باشد..دست از سر مادربزرگ ها و نوامیس ما بر دارید که غیرتمان دارد به جوش می اید همی!!.
به مهربان بانو بگویید شب ها یک فنجان گل گاو زبان برایتان دم کنند..بلکه خوابهایتان کمتر آشفته باشد و ما را کمتر مشوش نمایید..باشد که همگی رستگار گردیم!!ارواح عمه هایمان!!

تازه من خیلی هاشو تعریف نکردم
خواب دیدم یه تبلت دارم به چه خوشگلی
بعد همون جا تو خواب داشتم فکر می کردم یه پست بنویسم و تو پی نوشتش با کنایه به دوستانی که تعبیر خواب رو قبول دارم بگم برن تعبیر خواب حضرت یوسف و امام صادق رو بخونن ببینن تعبیر تبلت چی میشه

گفتم تبلت تو این شب عزیز خدا روح پر فتوح عمو استیو جابز رو قرین رحمت و آرامش کنه

الهام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:30 http://sampad82.blogfa.com

ای وای! تیراجه!!(ب قول کیامهر خان!)من الانشم دارم سکته میزنم!
مامان سمیرایی دلیم توو وب خودش میتبریکیم!
اما ب مقوله ی اصلی این پست نزدیک میشیم!
مامان بزرگ من خیلی پولداره! هم خودش کارمند بوده هم شوهر خدابیامرضش! هم اینکه تازگیا ب ما عیدی کم میده! پس ینی عیدی شب عید دو سه سالم رفته روی اون پولا!
تازگیا ی یخچالم خریده گذاشته تو اتاقش را کم بره!(اینا علائم پولداریشه ها!)بعدم ی گردنبند طلا خریده آه! ۲ کیلو وزنشه!! حالا خود دانی!

ببین اگه این وصلت صورت بگیره امسال عید بابا بزرگم کوفتم بهتون نمیده
گفته باشم فردا نیای بگی ما طالاقونیا خسیسیم
خودم میگم
ما طالاقونیا خسیسیم

تیراژه پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:42 http://tirajehnote.blogfa.com/

الهام؟!!!! شوهر خدا بیامرض؟!!!!منظورت "بیامرز" بود دیگه؟!
..خدایی تو داری تیزهوشان درس میخونی دختر؟!!
نکنه تیزهوشانتون ......! لا اله الا الله!!

عارفه پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:43 http://inrozha.blogsky.com/

سلام ...
مگه چند ساعت خوابیدن شده سریال 90شبی ؟
خدا رحمت کند مادربزگتان را و نگه دارد پدر بزرگتان را خوب موضوع میدهند برای پست هاتون .
جسارتا به جز حاج عبدالله یه اقا ولی هم داشتید واقعا درسته میگن هیشکی پسر خود آدم نمی شود داماد هم داماد های قدیم مهربان بانو حالشان خوب است؟

ایشالا پروژه بعدی آقا ولیه
عجله نکن
چشت گرفته ؟

تیراژه پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:48 http://tirajehnote.blogfa.com/

اوه..یادم نبود...حالا دیگه دانشجویی شدی واسه خودت (بر وزن "خانومی شدی واسه خودت" خونده شود لطفا !)..اون موقع ها که تازه شناخته بودمت دانش آموز بودی..یادش به خیر...چه روزایی بود!

الهام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:52 http://sampad82.blogfa.com

:)))) تیراجه جان! همان خدا بیامرز!!:)) اگه نمیگفتی صدم درصدی فک نمیکردم ک املاش غلطه!!
نه اون موقه ها تازه دانشجو شده بودم!

صالی پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:03 http://afsonkhanomi.blogfa.com

دیشب شرایط رو عرض کردم
گفتم که خونه باید به نام مامان بزرگم بشه
اگه موافقین تا با مامان بزرگم صحبت کنیم

شرایط شما خیلی سخته صالی جان
دنیز به این خوشگلی و جوونی هیچ شرطی نذاشت
شما مثل اینکه از رقابتی که وجود داره خبر نداری ها

صالی پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:10 http://afsonkhanomi.blogfa.com

خدا بده برکت هفت تا عمه دارم شما هم که عمه زیاد داری
این ازدواج فرخنده صورت بگیره چه شود از تعداد عمه ها!

یا علی عباس
هفت تا ؟
ماشالا
منم ۴ تا دارم
میتونیم یه تیم فوتبال بدیم
البته هیکل عمه های من بیشتر به وزنه برداری و کشتی میخوره
ولی یه کاریش می کنیم

مامانگار پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:15

خیلی پست قشنگی بود بابک عزیز...
...شما به مادر اون جنه چکارداشتی راستی...؟؟

اون مادر جنه یعنی ببخشید مادر اون جنه با ما کار داشت
خدای منو ببخش

مبارزگر پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:18 http://www.stargirl1391.blogfa.com

اخییییییییییییییی
شما هم که خواباتون مثل مامان من فیلم سینماییه!
ماشالا!!!!!!
تولدهههههههههههههههه
مبارکه!!!!!تو وب دلی جون حسابی به انواع واقسام زبان ها میتبریکیم!!!!!!!
شاد باشید وارامش ذهنی داشته باشید ایشالا......
که دیگه از این خوابا نبینیدو مهربان بانو ومارا سکته ندهید!!!!

سلام نضال
چطوری

فرشته پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:29 http://surusha.blogfa.com

ما یه پولی میدیم به تو اصلا نخواب...هیچ جام نه وسط امامزاده...!! شبا چی میخوری میخوابی؟؟

تولدشون مبارک..

این آهنگ وبلاگت برای من کلی خاطره خوب و بد داره که جدیدنا فقط بد هاش به خاطرم میاد...مجبورم با اسپیکر خاموش بیام اینجا...

والا من چیزی نخوردم
احتمالا از اثرات تبلیغات اینترنتی باید باشه
ایشالا خاطره های خوب خواهر

مامانگار پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:29

...به سمیرا بانوی عزیز ...و دلارام نازنین هم تبریک فراووون میگم..با کلی آرزوهای قشنگ..

داود(خورشید نامه) پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:47

چی میشه این بازی رو جدی بگیریم
واقعا چه اتفاقی میوفته

کدوم بازی رو ؟
دوماد شدن حاجی عبدالله ؟

سیمین پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:48

۱-زیر برف بستنی خورده بودم ولی هندونه دیگه آخرش بود
۲ـمامان بزرگ که ندارم ولی چند تا مریض دارم که میتونم معرفی کنم.البته مشکلات حاد ندارن ها! فقط در حد قند و چربی و اینا...راستی دندون مصنوعی داشته باشن ایرادی نداره؟
۳ـتولدشون مبارک

میگم سیمین جان همچین بگیر نگیر داریا خواهر
یه وقتایی کللهم نیستی
یه وقتایی همچین هستی آدم نمیرسه جواب کامنتات رو بده
راستی شما کی شله زرد می پزین امسال بیایم بگیریم ؟

داود(خورشید نامه) پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:49

بابک روسری ابی رو دیدی
رخشان بنی اعتماد
عزت خان انتظامی
فاطمه معتمد اریا

وای داود
خداست این فیلم

روسری آبی !
کاش نمیومدی
کاش زودتر میومدی
عاشق این دیالوگم

سیمین پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:50

به داوود:
اینجا معمولا هیچی جدی نیست واسه همینم خوبه

الهام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 14:09 http://sampad82.blogfa.com

واااااااااااای مامااااااااااااان سیمییییییییین:***
دلم واست ی ذره شده کجایی تووووووووووو؟

دل آرام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 14:25 http://delaramam.blogsky.com/

واااااااااااااااااااااااااااااای ای جااااااااااااااااااااانم
مرسیییییییییییییییی مرسییییییییییییییییییییی برای این تبریک قشنگت
به خدا خیلی ذوق زده ام الااااااااااااااااان دمت گرررررررررم


مرسی از همه برای تبرییییییییک

مرسی دلی
والا ما راضی به زحمت نبودیم
با این تایپ کردنت فکر نکنم کیبوردت زیاد دووم بیاره ها
داری در مصرف حروف اسراف می کنی

در ضمن به جای کامنت بازی بشین درستو بخون کوالا عمو پور دیپورتت نکنن
مثلا نماینده ما ایرانی های تیزهوشی ها

سیمین پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 14:28

دلی جونممممممم
دل منم تنگ شده بووووووووووود

دل آرام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 14:29 http://delaramam.blogsky.com/

خیر باشه ایشالا خوابت
مامانبزرگ من هست ، بی هیچ شرطی

از مامان بزرگ من بهتر گیر نمیاری بابک ، میاین خواستگاری یا خودم پاشم بیام ؟

ایشالا پشت قباله شون هم یه سفر زیارتی مالزی می زنیم برن دو تایی حالشو ببرن
اونجا هم که فامیل داریم دختر خاله

سیمین به الهام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 14:30

ببخشید بجای الی نوشتم دلی

دل آرام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 14:46 http://delaramam.blogsky.com/

منو بگو ... گفتم سیمین دلش واسه من تنگ شده ها
ولی سیمییییییین خیلی خوشحالم که برگشتی اینجا

صالی پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 14:46 http://afsonkhanomi.blogfa.com

به حرف های دل آرام جون گوش نده
اول می گه هیچ شرط و شروطی نداریم و... ولی همین که پدر بزرگت عاشق مامان بزرگش شد هزار شرط و شروط می ذارن

نه خداییش از صداقتت خوشم اومد
همین اول کاری میختون رو محکم کوفتید
ولی فکر نکنم با شما فامیل بشیم صالی جان
مامانبزرگ تو فکر کنم از اونایی باشه که فردای عروسی میره مهریه اش رو میذاره اجرا
من طاقت ندارم حاجی رو پشت میله ها ببینم تو این سن و سال
بعدش هم که برگرده میره خلافکار میشه
شما فامیل بشو نیستی خواهر من

دل آرام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 14:53 http://delaramam.blogsky.com/

صالی جون عزیزم بذار جوش بدیم بره ... اختلال ایجاد نکن عزیزم

حالا ساعت 21 مشخص میشه

آقا من این ستاد آقاجون رو کجا پیدا کنم آخه ؟! خلاصه این مامان بزرگ ما از لیست عقب نمونه ؟!

رها پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 15:10 http://gahemehrbani.blogsky.com/

تبریک به سمیرا خانم و دلارام جان و به شما

مرسی رها جان

رها پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 15:27 http://gahemehrbani.blogsky.com/

میگم بابک خان خوب متوجه شد که به کی بگه این بابا بزرگ جان شما
چه تلاشی هم میکنه... ستاد راه انداخته ... مامان بزرگ دلارام یکی از گزینه هاست
یاد نیش زنبور افتادم
بگو این بابابزرگ چند سالشونه تا مامان شوهر آبجی بزرگه رو بهت معرفی کنم
خصوصیاتشو یواشکی میام به خودت میگم ماهه ماه

بزنم به تخته ۹۱ سالشه

الهام پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 15:52 http://sampad82.blogfa.com

ولی دلی من پیسسسسسسسسسسسسم خالی شد! گفتم پس چرا ب من نگفت!

سیمین به دلی پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 16:09

دلی جون تو یاهو که در خدمتت هستم عزیییییزم.
منم خوشحالم که دوباره دور همیم
دوستت دارم هوار تااااااا

سیمین پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 16:12

من امروز تعطیلم.هی میام اینجا اینجا شلوغ میکنم.آخه خیلی کیف داره.بعد از مدتها برگشتم.صابخونه هم دعوام نمیکنه.هر کار بلدم میکنم

دعوا دوست داری خانوم دکتر ؟
راستی یادم باشه یه سوال تخصصی در مورد یه دوایی بپرسم ازت

آوا پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 16:15

در مورد خواب ها : انشاله که خیر است..
و دومادی پدر بزرگ پس انشاله همین
امشب فردا شب بله برونه..ماهم
دعوتیما.از الان بگم..ماکلامجلس
گرم کن های خوبی هستیم و
.....! ما گل میاریم دسته به
دسته..ما رسممونه دوماد
برقصه پس بیزحمت
تمارین رقص فراموش
نشود..باید مجلس با
آبرو برگزار شود!!!!
هووووووووووووور
تولدیکی ازبهترین
مامان های دنیا
هم مبارک....
یاحق...

ماشالا چه عجله ای داری
امشب خواستگاری
فردا بله بروون
لابد پس فردا هم ختنه سورون عمو کوچولوی ما
اوا جان میخوای برقصی برو برقص چیکا به ما داری
بذار با طمانینه کارمون رو بکنیم

سیندرلا پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 16:24 http://zozooooo.blogfa.com/

اوووووووووف عجب خوابی.
سمندون همون مدلی بود که تو سریالشم بود؟دوسش داشتم.
من یه مامان بزرگ ناتنی دارم خیلی قد بلنده هاااااااااا.
بابا بزرگت ببینه رو هوا میزنتش.
تولد سمیرا خانوم هم مبارک باشه.

اتفاقا بابا بزرگ من قدش کوتاهه
دوست ندارم بعد از ظهرا که میرن پارک قدم بزنن مردم بهشون بخندن بگن عروس به داماد سره
میگم از این مامان بزرگا یه شماره کوچیکترشو ندارید ؟
رنگ دیگه چطور ؟

صالی پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 16:34 http://afsonkhanomi.blogfa.com

امشب دارم می رم عروسی دختر عمه ام
ایشالا خدا بخواد پدر بزرگتون راضی می شه و دختر عمه و مامان بزرگ رو هر دو با هم می فرستیم خونه بخت

ایشالا
اتفاقا من کوچیک بودم بابا بزرگم همیشه به شوخی می گفت
دو تا خواهر خوب می گیریم با هم باجناق میشیم
بعدش مامانبزرگ خدا بیامرزم بهش چش غره می رفت

دختری از یک شهر دور پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 16:59 http://denizlove.blogsky.com/

اول اینکه:به به عجب خواااااااابی!!! شب غذا کمتر بخور خوب!!!
دوم اینکه: اخه شما توو جواب نسرین نوشته بودی مادربزرگ پیدا کردیم چشم رنگی!!منم کلی ذوق کردم!!! یعنی من نیستم؟؟ الان باید دوباره پیشنهاد رسمی بفرستم؟؟؟؟
سوم اینکه:تولـــــــــــــــــــــــــــــــــدشون مبارک!!!

دنیز جان
اتفاقا منظورم تو بودی
ولی خداییش تو واسه بابا بزرگ من حیفی
من که میدونم تو واسه خاطر اینکه میخوای با ما فامیل بشی این حرفو می زنی
یه چند سال صبر کن کیامهر و رادین بزرگ بشن میایم خواستگاریت
اون موقع من میشم دایی شوهرت اجازه میدم دایی بابک صدام کنی

دختری از یک شهر دور پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 17:10 http://denizlove.blogsky.com/

آهنگووووووووووووووو!!! من این آهنگو خیلی دوسسسسسس دارم اخه!!! خیلی قشنگه!!!!

گابل یوخدی

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 17:22

سلام
چرا هی از اهنگ وبا تعریف میکنین؟پیش خودتون نمیگین یه جوونی شاید باشه که اهنگ براش پخش نشه بعد هی حسرت بخوره، هی بگه :هیییییییییییییییییییییییی یعنی این اهنگه چی میتونه باشه که همه دارن گوش میدن و لذت میبرن؟کی میخونه خب ؟

آقا ما چقدر پول بدیم شما یه اسپیکر بخری؟
باور کن بعضی وقتا بدرد میخوره

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 17:24

ااااااااااااااااااااااااَ قدرتی خدا رو ببین،علم چقدر پیشرفت کرده، اون پایین خودش تمام اطلاعات لازمو داده در مورد اهنگ تازه میشه دانلودش هم کرد.ااااااااااااااااااااااااااااااااااااَ

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 17:27

آخی این اهنگه ست که.
شنیده بودمش.
حالم گرفته شد.خیلی خیلی خیلی. ما کم حالمون بدِ تو هم هی بدترش کن
یه حسی تو دلم میگه تو نزدیکی به این خونه

یه حسی تو دلم میگه
تو نزدیکی به این خونه
دعا کن جزیره

مریم پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 17:47 http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام بابک!
من تازه واردم و خواننده خاموش و همیشگی وبلاگت هستم باور کن بخدا دروغ نمیگم
در ضمن منم یه مامان بزرگ دارم که خیلی هم پولدار و در عین حال مهربونه همیشه نگران بچه هاشو نوه هاشه اما باین تفاسیر فکر کنم با وجود مامان بزرگ دلآرام دیگه این برنامه باید کنسل بشه ها نیست؟؟؟
به هر حال مامان بزرگ منم که اسمش نارنج هستش رو تو لیست قرار بدین

سلام مریم
خیلی خوش اومدی
ماشالا چه اسم باکلاسی هم داره مامانبزرگت
نازک نارنجی که نیست ؟
بابا بزرگ من یخورده بد خلقه ها
قهر نکنه هر روز ما بریم دنبالش ؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 17:55

خصوصی
نه مامان بزرگم خیلی آسه ویژگیهاشو خصوصی گفتم

جزیره پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 17:58

باااااااااااااااااااااااااااااابک واسه لب تاپ اسپیکر بخرم؟؟؟؟
شما نمیخای پولی بدی یه لطفی کن و یه لینک برام بزار که بشه باش یه چیزی نصب کرد رو لب تاپ که اهنگ وبا برام پخش شه.فلش پلیر دارم ولی نمیدونم چرا نمیخونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد