جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

می خوام سالاد درست کنم

 

 

 

 

نزدیک  سمینار مهربان است و سمینارهای مهربان عین ماراتن می مانند و مسلما کیلومترهای آخر یک ماراتن نفسگیر تر و دشوار است . 

خودخواهی محض است حالا که مهربان تا دیروقت سرکار می ماند و قرار است یک هفته ای هم برود ماموریت ٬ من به جای نوشتن از دلتنگی و تنهایی و عشقولانگی به فکر شکمم باشم .  اینطور نیست ؟ 

اما چه راه چاره ؟ آدم بدون زن نمی میرد ولی بدون غذا قطعا سقط می شود . 

بنده خودم ۲۸ سال بی همسری را چشیده ام ولی بدون غذا یحتمل ۲۸ ساعت هم نمی کشم . 

 

یکسال تمام ظهرها٬ غذای شرکت را می خوردم و معده ام رسما شهید شد . یک مقدار آرسنیک برنجشان زیادی بود و هر روز بلا استثناء دل و روده ام می آمد توی دهنم . 

مهربان بزرگوارانه مسئولیت پختن ناهار را قبول کرد . خب برای یک خانم خانه دار این امری طبیعی است اما برای یک خانم شاغل انصافا کار سختیست . این را وقتی بهتر متوجه می شوید که خودتان عین جنازه٬ دراز به دراز افتاده باشید پای تلوزیون و همسرتان که از شما دیرتر به خانه برگشته و محتملا خسته تر هم هست توی آشپزخانه مشغول آشپزی باشد .  

به هر حال انصافا دم مهربان گرم که روی قولش ایستاد و طی دو سال گذشته بنده هر روز موقع ناهار غذای سالم و خانگی تناول کردم .

دیشب که مهربان دیرتر از معمول به خانه برگشت و جای شما خالی داشتیم شام میل می کردیم یکجور که انگار شرمنده باشد گفت که یک فکری برای غذای این دو هفته بکن چون واقعا وقت و توان غذا پختن ندارم . من هم نشستم و فکر کردم که چکار باید بکنم . 

اول از همه گفتم جهنم و ضرر . دو هفته غذای شرکت به جایی مان بر نمی خورد . اما همینکه یاد برنج هندی و روغن اشباع نباتی روی غذاها افتادم احساس کردم که دل و روده به سمت حلقم خیز برداشتند و یاد درد و اذیتش که افتادم پشیمان شدم . 

فکر اینکه از بیرون غذا بگیرم هم به ذهنم خطور کرد ولی یاد آن مسمویت غذایی پارسال افتادم که یکروز ظهر که ناهارم را جا گذاشته بودم و مجبور شدم ساندویچ بیرون بخورم دچارش شدم و دور از جانتان تا در دورازه جهنم رفتیم و برگشتیم .  

حتی به این فکر افتادم که این چند وقت که مهربان نیست یک خانم خوش بر و رو که دستپخت خوبی هم دارد تشریف بیاورد منزل ما و برایمان آشپزی کند ( فقط آشپزی ها ) ولی نمی دانم چرا مهربان قبول نکرد . به هر حال فقط یک راه باقی مانده بود و آن هم این بود که خودمان آستین را بالا بزنیم و دست به کار شویم و غذا بپزیم . 

اینطوری هم ناهار فردایمان ردیف می شد و هم مهربان که از کار بر می گردد شاد می شود . 

اینها را به مهربان گفتیم و او هم حسابی استقبال کرد . تازه پیشنهاد داد که هر شب عکس غذای مربوطه را هم بگیریم و بگذاریم توی وبلاگ تا جهانیان هم مستفیض شوند .

آن موقع ما داغ بودیم و جوگیر و حالیمان نبود چی داریم می گوییم .  آخه آدمی که اوج هنر آشپزیش املت با رب است دو هفته تمام چه غلطی می خواهد بکند انصافا ؟  

سرتان را درد نیاورم ٬ از صبح تا حالا فکرم مشغول اینست که شب که به خانه می روم چی بخرم و چی بپزم خواهر ؟ انصافا کار این خانم های شاغل خیلی سخت است ها ...  

اما بعد با خودم گفتم توانایی ما مردها سقف و انتها ندارد  و اگر لازم باشد می توانیم خوشمزه ترین غذاها رو بپزیم . تازه اینترنت هم هست و دوستان هم کمک می کنند . پس برو که رفتیم ...

عجالتا تصمیم گرفتیم امشب را سالاد الویه درست کنیم که آسان است .  

عکسش را هم می گذاریم ببینید یکوقت فکر نکنید خالی می بندم .  

شما هم اگر غذای ساده ای سراغ دارید که بشود سریع پخت و یک آشپز مبتدی از پس پختنش بر می آید پیشنهاد بفرمایید تا ما بپزیم . 

 

 

+ نام پست از یک تبلیغ تلوزیونی قدیمی سس مایونز اقتباس شده است . 

 

نظرات 139 + ارسال نظر
رضوان یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 18:01 http://zs5664.blogsky.com/

راستی هدرت عالیییییییییه!!!
یه سوال : تو ماهی دوس نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ممنون
نه زیاد

فرشته یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 18:08 http://www.houdsa.blogfa.com

ماهی دوست نداری بابک؟ چی میگه کوروش؟
من میخواستم چند تا دستور ماهی بدم...!!

یه پیشنهادم من دارم...بیا هر شب در خونه ما غذا ببر...(آیکون قیصر بازی و تیریپ مرام!!!)...به جون خودم...

دوست دارم
ولی اون ماهی که کمورش برای ما پخت ماهی نبود
یک ظرف تیغ بود که وسطش یک چند تا چیز سفید گذاشته بود شبیه ماهی
من از تیغ بدم میاد

محمد مهدی یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 18:09 http://mmbazari.blogfa.com






نام و نان تان برقرار باد ...

ممنان

آذرنوش یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 18:12 http://azar-noosh.blogsky.com

موفففففففففق باشیییییید
من به آشپزی آقایون بسیار ایمان دارم کافیه شروع کنید اگه تا آخرش با علاقه پیش برید دیگه بعد از دوهفته هم نیازی نیس مهربان جان زحمت طبخ غذا رو بکشن

خداییش امیدوارم اخرش انقدر بد تموم نشه

آذرنوش یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 18:15 http://azar-noosh.blogsky.com

هدر عالیه

فیلسوف یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 18:16 http://05.blogfa.com

تصویر دوییم
جناب اسحاقی در حال کندن پوست سیب زمینی آب پز

بولوت یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 18:56

استانبولی پلو هم راحته. عدسی و خوراک لوبیا هم خوبن.

مرسی بولوت جان

نرگس اسحاقی یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 19:04 http://mrjimwife.blogsky.com/

ای بابا مردم واسه دادشون زن می گیرم ما هم زن گرفتیم (آیکون خواهر شوهر عصبی)
خوب دادا ش جان هنر نکرده که واست دو سال غذا گذاشته تازه اومدی اندر باب نا هار گذاشتنش پست هم نوشتی واقعا که ...
حالا یه چند روز هم بیا پیش ما ٬پیش مامان ناهید ٬ آبجی مریم و... دو هفته تموم میشه ٬ اونوقت من میدونم واین مهربان بانو ...

نرگس یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 19:09 http://mrjimwife.blogsky.com/

ای بابا مردم هم واسه داداشون زن می گیرن ما هم زن گرفتیم (آیکون خواهر شوهر عصبی)
داداش جان هنر نکرده واست غذا گذاشته که نو هم اومدی اندر بابا غذا گذاشتنش پست نوشتی ...
چند روز بیا خونه ما٬ چند روز خونه مامان ناهید ٬چند روز آبجی مریم دو هفته تموم شده اونوقت من میدونم و این مهربان بانو

خدا از دهنت بشنفه خواهر
خیالتون واس داداشتون زن گرفتید ؟
نه عزیزم شوهرش دادید

نرگس یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 19:11 http://mrjimwife.blogsky.com/

اولین کامنتم نمی دونم چی شد دوباره نوشتم یهو دو تاش اومد .

دل آرام یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:04 http://delaramam.blogsky.com

واااااااااااای مننننننننننن
بابک آشپز میشود ... دیری دیدین

با تشکر از مهربان عزیزم که در خانمی هیچی کم نذاشته .
حالا میگم کی مزاحم بشیم ؟؟؟ برای صرف دستپخت عرض میکنم

تشریف بیارید
ولی برگشتنتون با خداستا
البته اگه رژیم داشته باشید خطر نداره

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:11

بابک جان من حاضرم شخصا به خاطر این پاراگراف بیام بُکُشمت
حتی به این فکر افتادم که این چند وقت که مهربان نیست یک خانم خوش بر و رو که دستپخت خوبی هم دارد تشریف بیاورد منزل ما و برایمان آشپزی کند

خب حالا برم ادامه پست رو بخونم

جزیره این که چیزی نیست
من حاضرم به شخصه بدون هیچ دلیلی تو رو بکشم

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:14

اما بعد با خودم گفتم توانایی ما مردها سقف و انتها ندارد و اگر لازم باشد می توانیم خوشمزه ترین غذاها رو بپزیم
هه هه هه.تو که راس میگیییییییییییییییییییییییییییی. ببینیم این سقف تواناییهاتون این دوهفته چیکارتون میکنه

بابک یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:18

حیف که دستم بنده و غذام رو گاز
و گرنه ز خجالت تک تک کامنتهای شما در میومدم
شرمنده من برم به کرام برسم الانه که مهربان سر برسه من هنوز هیچ کار نکردم

رعنا یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:19 http://rahna.blogsky.com

منتظریم عکس الویه امشب رو بزارید
موفق باشید در پناه مقام معظم رهـ ب ری :دی !

خیلی ممنون که متبرک فرمودید این کامنت رو

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:20

غذای ساده هم که زیاده بابا .
یه روز دیگه سالاد ماکارونی بخور،یه روزکباب تابه ای بخور، یه روز کتلت بخور، یه روز کوکو مرغ بخور که خیلی هم خوشمزه ست. پیتزا هم میتونی بخوری. کوکو سبزی،کوکو سیب زمینی.ماهی.
سیب زمینی و تن ماهی. دیگهههههههههه ...خوراک مرغ. اینا درست کردنش هم کاری نداره دیگه
البته از این یه روزا منظورم شبه ها
فقط میمونه ناهار....
اووووووووووووووم بعید میدونم قابلیت درست کردنه ناهار داشته باشی. استامبلی بلدی؟نچ.به قیافه ت نمیخوره
همین حاضری ها رو واسه ناهار هم بخور.خوبه؟

آشپزی شما رو هم خواهیم دید شپل جان

رعنا یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:22 http://rahna.blogsky.com

بابک خان شعله رو کم کنید بیاید یه کم غیت کنیم : ))))

خالی بستم رعنا
الویه که شعله نداره

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:23

راستی راستی امشب مهربان هست که میخای الویه درست کنی؟ اخه میخام ببینم کسی هست برسونتت بیمارستان به خاطر مسمومیت

مهربان جان شما از اون الویه نخوریاااااااااااااا،عزیزم به معده ی سالم نیاز داری شما برای موفقیت تو کنفرانس
مهربان جان ایشالله با موفقیت کنفرانستو ارائه بدی عزیزم.

همچین میگه معده سالم انگار قراره کنسرت بده
شما نگران نباش
مهربان جان معده اش قویه

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:24

ببینی بابک دستاتو بشوریا میخای بزنی به مواد غذایی

فیلسوف یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:25 http://05.blogfa.com/

بچچه از دست رفتاااااا

ناجووووووووووووووور

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:31

میگم بابک پس این کوروش تمدن که هی تعریفشو میکردی کو؟رفیق باید همین روزا بیاد و به درد بخوره دیگه.

اتفاقا زنگ زدم بهش
داشت سرامیکای کف خونشون رو دسمال می کشید دستش بند بود

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:37

بابک بابک، سیب زمینی ها رو با پوست رنده نزنی.
تخم مرغ هم پوست داره مواظب باش

هر سوالی داشتی بپرس من در خدمتم

سوال :
این مشماهای دور کالباس رو چجوری بکنم ؟
ایراد نداره تو غذا باشه ؟

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:43

خیلی وقت بود یه پست درست درمون نزاشته بودی که سربه سرت بزاریم. دستت درد نکنه.مرسی که دو هفته سوژه خنده داریم
راستی ببین موضوع بندی عکس غذاهاتو بزار "طنز". اره.


خدایا دارم شوخی میکنم یهو نخوای برا تلافی مارو دوروز دیگه که کنفرانس داریم بکنی سوژه خنده هم کلاسیهای عزیز. خدایا تو دخالت نکن تو شوخی دو نفر


بابک جان ما که داریم برا موفقیت مهربان تو کنفرانسش دعا میکنیم،برا تو هم دعا میکنیم برادر جان. اصلا غصه نخور. ولی من میگم اگه تو خودت غذا درست نکنی و بری خونه ی اقوام و البته دوستان، دیگه مهربان هم دلواپست نیستااااااااااااااااا.باور کن

جزیره این سمینار ربطی به کنفرانس یا دفاعیه نداره
ولی به هر حال من حسابی موقع کنفرانس شما در خدمت هستم
حتی احتمال داره بیام بین جمعیت با لباس مخصوص تشویقت کنم

بابک یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:49

جزیره من تو یکی رو خفه می کنم

دل آرام یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:10 http://delaramam.blogsky.com

احتمالا غذا به جاهای امیدوار کننده رسیده که میخوای اقدام به خفه کردن جزیره بینوا کنی

تیراژه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:14 http://tirajehnote.blogfa.com/

قربان الویه تان درست شد؟
الان میل کردین؟
خوب هستین؟
الان روحتون داره کامنت میذاره یا خودتون؟
حالاشما رو بیخیال..
مهربان جانم چطوره؟ سالمه؟ سلامته؟

بله گذاشتمش تو یخچال
تا مهربان بیاد

هاله یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:16 http://assman.blogsky.com

تصویر سوم :
مهربان بانو در حال ریش ریش کردن جناب اسحاقی !

هاله یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:17

با عرض معذرت از فیلسوف عزیز
ببحشیدا من پا برهنه پریدم وسط تصویراتوون

تیراژه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:18 http://tirajehnote.blogfa.com/

تصویر چهارم:
بابک خان در حال تفکر
که با گوشت ما بلاگی های بدبخت چی میشه طبخ کرد!
(آیکون..یک عدد آدمخوار جدا مانده از قبیله!)

بلاگر جماعت ممکنه گوشت همو بخورن ولی استخونشو تف می کنن

هاله یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:21

نه تیرااااژه خیالت راخت فک نکنم غذای گوشتی بلد باشن !! سالاد و این جور چیزا می پزن بیشتر !

تیراژه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:22 http://tirajehnote.blogfa.com/

سالاد الویه با گوشت انسان
فکر کنم تو کتاب آشپزی ادمخوار ها باشه دستورش!

جعفری نژاد یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:27

آقا پس چی شد این عکس ، چشمامون خشک شد به این صفحه ی جوگیریات ، جان ممد حسین بذار این عکسو یه دل سیر بخندیم بعد از مدت ها ، این تن بمیره دریغ نکن این اسباب خنده رو از این جماعت در حسرت

راستی یه ابهام کوچیکی برام پیش اومده که خواستم اینجا مطرحش کنم ، بابک احیانن تو از اون دست آشپزهایی نیستی که موقع درست کردن سالاد الویه 60 بار دستشون رو تا مچ می کنن تو حلقشون و انگشتهاشون رو می لیسن ؟ جان من بگو که تو از اونا نیستی ؟ بابک تو رو خدا یه چیزی بگو

ممد حسین جان شما برو بخواب عزیزم فردا صب بیا عکسا رو ببین
اون روش طبخ هم که فرمودید باشه تا یک وقت که تشریف اورید منزل ما

تیراژه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:30 http://tirajehnote.blogfa.com/

جناب جعفری نژاد
کاش دستشونو بکنن تو حلقشون !
والا کیبرد کامپیوتر از هر حلقی کثیف تره!
من دارم مدام این شکلی میشم وقتی تجسم میکنم با اون دست های مبارکشون هم غذا درست میکنن هم کامنت میذارن
الهی بمیرم برای مهربان جانم

اگر مثل انسان هوای رفیقتان را داشتید و کامنت تحریک امیز نمی گذاشتید انگش ما به کیبورد آلوده نمی شد
هیهات بر بلاگری که بر آلودگی کیبورد وقعی نهد

گلابتون بانو یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:30 http://golabatoonbanoo.blogsky.com

این کته پختن که کاری نداره هی میگین بابک خلان نمی تونه! یک پیمونه برنج رو بشورین و یه بند انگشت روش آب بریزین. با یه قاشق مربا خوری نمک یه کم روغن بذارین بپزه. چند بار هم بزنین. جوش اومد زیرش رو کم کنین.

اصلا همین شب اولی بپزین بذارین که به همه ثابت بشه می تونین!!!

موفق باشین!

ممنون گلابتون
برنج آبکشی رو هم بگو

جناب اسحاقی انقدر به شما خندیدم و خندیدم و خندیدم که خودم امشب یه پست با مزمون پست شما میزارم

لطف دارید
خنده هایتان مستدام

م . ح . م . د یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:42

کیامهر باستانی ، پاشو دو هفته بیا اراک قربونت برم ، خودم میبرمت سرا تا ملک ، پره از سیخ جیگر !! سیر میشی

تو سیخاتو وردار بیار اینجا هم جیگر فراوونه جیگر

کودک فهیم یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:44 http://the-nox.blogfa.com

ببین بابک.
فکر می کنی سخته.اگر همین دستورهای آشپزی رو بخونی و یا از کسی دستور آشپزی بگیری می بینی واقعا اونقدرها هم سخت نیست.فقط بیشتر بر میگرده به همون مهارتی که باید داشته باشی تا غذا رو جا بندازی و در این زمینه باید صبر و حوصله داشته باشی و وقت بگذاری.(مثلا همین کشک بادمجون رو در نظر بگیر.همه فکر می کنند که چقدر سخته اما واقعا کاری نداره برمیگرده به وقتی که طرف میگذاره تا غذا کامل جا بیافته و نسبت ها رو رعایت می کنه)حتی اگر یک بار هم خراب کردی نباید نا امید بشی و دیگه انجامش ندی! باید برای غذایی که می پزی وقت و علاقه بگذاری.سر سری نباید انجامش بدی که فقط یک چیزی درست کنی که بخوری چون اینجوری اصلا نتیجه خوب نمیشه.قبلش هم تمام مواد مورد نیاز رو آماده کن که دیگه معطلش نشی.

منصوره جان عرایضتان صحیح
شاید برای شما که خانه ابوی نشسته اید و منتظر شاهزاده سوار بر اسب سفید هستید خطا جایز باشه
ولی برای بنده با سی و دو سال سن
که هر شب قراره از غذام اکران عمومی بشه خطا جایز نیست
لااقل از لحاظ شکل و قیافه
خوشبختانه مزه و طعمش هر چی بشه شده

عارفه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:48 http://inrozha.blogsky.com/

چی شد این عکس سالاد الویه؟
ما منتظریم جناب سرآشپز

فکر کنم دیر وقت بشه عارفه
شما برو لالا کن
گنجیش لالا
سنجاب لالا

عارفه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:50 http://inrozha.blogsky.com/

الان احتمالا آقا کیامهر یا تماس گرفتند واسشون یه پرس چلوکباب بیارند یا دربه در دنبال شماره فست و فودی هستند دوستانی رستوران خوب سراغ دارید دریغ نکنید از این بنده خدا

یه نفر هوای ما رو داشت اونم تو زرد از آب دراومد

تیراژه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:52 http://tirajehnote.blogfa.com/

نگاه چطوری 200 نفر انگشت به دهن یه سالاد الویه ی نچندان پاستوریزه ی بابک خانی موندن!
والا با این سالاد الویه هاتون!
ضمنا بنده الان هوس سالاد الویه کردم..البته از نوع پاستوریزه اش!..کی رو باید ببینم؟

پاستوریزه حالیم نیست
همینه که هست

هاله یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:54

سالاد الویه واسه شام بود یا صبونه ؟؟

خدایا عجب شکری خوردم
خوب شد شما ها زن نگرفتید وگرنه بدبخت می شد زنتون

عارفه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:00 http://inrozha.blogsky.com/

بچه ها لینک عکس سالاد الویه بدین به اقا کیامهر جهت ابرو داری

تیراژه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:02 http://tirajehnote.blogfa.com/

من امشب خورشت کدو درست کردم
لینکش قبوله؟

بفرست من فردا شب استفاده می کنم

دل آرام یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:04 http://delaramam.blogsky.com

از ساعت 1:45 قصد درست کردن سالاد کردی ، ساعت ده شد ! پس سالاد چی شد بابک ؟؟؟

تو هنوز با اختلاف زمانی ایران و مالزی کنار نیومدی دلی ؟
ساعت تازه ۱۰:۲۵ شده

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:06

اقا عکسِ این الویه کو؟
اقا سالمی؟
اقا صدای منو میشنوی؟
بابک....
بابک....
حرفی بزن چیزی بگو
بمیرم الهی. بلاگر خوبی بود.

برو آخر شب بیا
هنوز آقامون از سر کار نیومده
بیاد ببینه من اینجا پای نت نشستم سیاهو کبودم می کنه

عارفه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:16 http://inrozha.blogsky.com/

موخوام سالاد درست کنم 1
اما نمدونم چطور
بین بین کمک کنن
ابروی مو رو حفظ کنن
حالا بگن2 چکار کنممممممممممم3
1(ک با ضمه)
2( ب و گ باکسره)
3(ک با ضمه)

جزیره یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:21

جان من این جوابو نیگا یچه ها:
ممنون گلابتون
برنج آبکشی رو هم بگو

بابک جان کاغد خودکار بیا بنویس.
قابلمه رو میگیر،قابلمه که میدونی چیه؟ این لینکش:
ملت به این میگن قابلمه:دی
http://www.tehrankala.com/---c-20_33.html
بعد اب رو میریزی تو قابلمه . اب و که میدونی چیه؟ لینکشو بدم؟اب و میریزی تو قابلمه و میزاری جوش بیاد
بعد قابلمه رو میزاری رو گاز. بعد گاز و روشن میکنی که برای اینکار باید بدونی کبریت چیه ، بعد برنج و که از قبل تو اب گذاشته بودی و اتفاقا نمک هم گذاشته بودی روشو میریزی تو قابلمه.
بعد بابک نوبت میرسه به اینکه برنج بپزه. خب چون دیگه از اینجا به بعدشو نمیتونی انجام بدی و قابلیتشو نداری که تشخیص بدی کی زمان برداشتنه برنجه پس دیگه من هم توضیح نمیدم

هاله بانو یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:23 http://halehsaadeghi.blogsky.com/

مهربان جون
الهی فدات بشم عطای شام امشب و شبهای دیگه رو به لقاش ببخش و مهمون رستوران و پیتزا فروشی محل باش ...
خوب اونا هم باید نون بخورن دیگه ... نه؟؟؟؟
جان هاله بی خیال دستپخت آقای اسحاقی شو

جعفری نژاد یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:26

توجه توجه

این واحد صنفی به دلیل تهیه ی سالاد الویه به روشی کاملا غیر بهداشتی تا اطلاع ثانوی تعطیل و نگارنده ی آن تحت تعقیب می باشد . امید است عاقبت ایشان آینه ی عبرتی باشد برای تمام آن هایی که نا دانسته و بدون فکر قدم در مهلکه های این چنینی می گذارند .

مومو یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 22:32

دو هفته جشنواره غذای تاپ تولو آشپز!!! راه مینداختین مهندس... خیال خودتونو مهربان بانو رو راحت می کردین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد