جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

سال 92 سال رفتن باباهاست

بابایم امروز ظهر به مقصد آسمان پرواز کرد ...




تولد : دی ماه 29    وفات : دی ماه 92




نظرات 282 + ارسال نظر
سرو سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:04

جدا بهتون تسلیت میگم
خدا رحمتشون کنه انشالله
و بشما و بستگان صبر بده
واقعا دی ماه رفتن پدران مثکه
پدربزرگ منم دی آمد و دی رفت

بابک جان تسلیت میگم..... خیلییی خیلی ناراحت شدم روحشون شاد باشه.....

آسمان سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:10 http://talkhoshirineyekzan.blogsky.com/

خداوند روحشون رو قرین رحمت کنه! خیلی دلگیر شدم از نبودن یه بابای مرد دیگه! ای وای!

آسمان سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:11 http://talkhoshirineyekzan.blogsky.com/

خداوند روحشون رو قرین رحمت کنه! خیلی دلگیر شدم از نبودن یه بابای مرد دیگه! ای وای!

قاصدک سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:15

ووااای خدای من :(((
روحشون قرین رحمت :(((
تسلیت بابک جان ;((((

ف رزانه سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:26

من با این فاصله... با اینکه حتی یکبار هم ایشون یا حتی خودتونو از نزدیک ندیدم از لحظه ای که این خبرو دیدم اصلا آروم و قرار ندارم... انقد گریه کردم که واسه خیلی از نزدیکان از دست رفته ی خودمون اینکارو نکردم...
بخدا دلم از غصه داره میترکه نمیدونم چرا باید اینطور میشد...
کاش لااقل تهران بودیم میتونستیم تو مراسمشون باشیم
غم بزرگیه... خدا بهتون صبر بده
ما رو شریک بدونین توی این غم بزرگ

آبینه سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:34 http://minoo1382.blogfa.com

خدارحمتش کنه وبه شماصبربده...

آذرنوش سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:36 http://azar-noosh.blogsky.com

هی میام این پستو میخونم...پست دلی ومیخونم ..پست ف ب جناب باقرلو رو میخونم اصلااااا باورم نمیشه...خیلی هضمش سخته برای مایی که حتی ایشونو ندیدیم چه برسه به شما...الهی دلتون آروم باشه...از خدا فقط براتون صبر آرزو میکنم...فقط صبر...

مائده سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:38

سلام آقای اسحاقی
خبر شوکه کننده ای بود ... واقعا یه لحظه فکر کردم شوخیه.
با دیدن عکس پدرتون فقط یه آه سرد کشیدم.
خدا رحمتشون کنه و به شما و خانوادتون صبر بده.

عطیه سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:40

تسلیت می گم آقای اسحاقی عزیز، واقعا از دیدن این خبر شوکه شدم! خدا به شما و خانواده تون صبر بده... درسته که غم بسیار بزرگی هست، ولی هوای مادرتون رو خیلی داشته باشید... باز هم تسلیت...

علی سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:44

واقعا شوکه شدم اصلا نمی دونم چی بگم خدا بحتون صبر بده ، بنده یک سال و نیم خواننده خاموش وبلگتون بودم ، تسلیت می گم بابک جان

آقای دنتیست سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:46

نمیدونم چی بگم...مصیبت سنگینیه ، خدا بهتون صبر بده

فاطمه.م سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:47

ای وای ... خدا رحمتشون کنه... خدا ب شما و خونوادتون صبر بده

مریم - خاموش سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:50

صفحه رو که باز کردم ...اول عکس رو دیدم فکر کردم دوباره یه خاطره شیرین یا دورهمی چیزی از پدر بزرگوارتون نوشتید که عنوان رو دیدم ... جا خوردم ... مات شدم
بغض کردم ... به خدا نمی دونم چی باید بگم ...
هزار بار تسلیت ...

.. سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:55

انا لله و انا الیه راجعون
با کمال تاسف با خبر شدیم که آقای اسحاقی ، ابوی محترم جناب آقای بابک اسحاقی ، به رحمت خدا رفت .این ضایعه بزرگ را به خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می نمائیم و از خداوند متعال برای ایشان طلب مغفرت کرده و برای خانواده محترمشان صبر جمیل مسئلت می نمائیم .



مدیونید فکر کنید از " آلن ایر " کپی کردم !!!!!!

http://fararu.com/fa/news/174160/%D8%AA%D8%B3%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%D9%84%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81

علیرضا سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 22:58

تسلیت میگم ...

بهانه گیر سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 23:02

سلام

فقط یک مطلب ازشون خونده بودم, اونم خاطره زیبایی که روز تولدشون براشون ساختین...
همین برام کافی بود که تا حدی درد شما رو در این غم بزرگ حس کنم... ان شاء الله که روحشون قرین رحمت حق باشد.

تسلیت عرض می کنم خدمت شما و خانواده ی عزیزتون

التماس دعا

ته تغاری سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 23:19 http://ssmall.blogsky.com/

وای باورم نمیشه اقای اسحاقی...
من رو در غم خودتون شریک بدونین ...تسلیت میگم و روحشون غرین رحمت الهی...

لژیونلا سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 23:21

تسلیت میگم جناب اسحاقی
درد بزرگی است. از خدا برایتان توان تحملش را میخواهم

عسل سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 23:23 http://shab-neviss.blogfa.com

خدا بهتون صبر بده ..خدا رحمتش کنه

خدیجه زائر سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 23:34 http://http:/480209.persianblog.ir

می شد امشب را بیخیال بگذرانم و به بهانه امتحان توی کتاب در سی ام غرق شوم........اما انگار غم مدتهاست دنبالم می آید و مثل بچه ای لجوج مرا کشان کشان بسوی درد و داغ می برد.....بغض خفه ام می کند.....چشمانم میسوزد.........باورم نمیشود ..........نه باورم نمیشود....قهرمان بابک عزیزم پر کشیده باشد....انگار دنیا خیلی تنگ و حقیرتر از آن شده که حضور بزرگان رو تاب بیاره........فقط از خدا می خوام خودش به همتون صبر بده...

مجید سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 23:35

وای خدای من ...
بابک جان الان فهمیدم...
شوکه شدم نمی دونم چی بگم ...
خدایا...
خدا رحمتشون کنه ....

رها سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 23:42 http://gahemehrbani.blogsky.com/

روحشون شاد
تسلیت میگم غم سنگینیه. خدا صبر بده به همه شما

mona سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 23:53

تسلیت میگم.خدا رحمتشون کنه.جای باباها خیلی خالیه...

فاطمه چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:00

خدا رحمتشون کنه و به شما و خانواده ی محترمتون صبر بده...ما رو در غم خودتون شریک بدونین...

زهـــــرا چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:02

شوک بزرگی بود
روحشون شاد
خدا صبرتون بده
.

کودک فهیم چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:04 http://the-nox.blogfa.com

آخ...
بابک...
بابک.......
بابک.......
من چی باید بگم..................
:(

خاموش پیگیر جوگیریات چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:17

....
اصن نمیدونم چی بگم...
خدا روحشان را غرق رحمتش کند..
صبور باشید .. خدا صبر میدهد...

پگاه چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:28 http://www.bamdadepaiizi.blogfa.com/

تسلیت میگم
خدا بهتون صبر بده...

کودک فهیم چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:42 http://the-nox.blogfa.com

اصلا باورم نمیشه...

habib چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:43

سلام

تسلیت میگم
خدا رحمتشون کنه
روحشون شاد

کودک فهیم چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:54 http://the-nox.blogfa.com

بابک جان،دوست مجازی مهربان و خوش قلب من...
عشق تو به بابا همیشه توی ذهن من پر رنگ بود و همچنان هست...انقدر که تو عاشقانه پدر رو توصیف می کردی و احترام بهشون در نوشته هات موج می زد که با اینکه ندیده بودمشون اما دوستشون داشتم...و چقدر کمند آدم هایی که ندیده دوستشون داری...
می دونستی که تا وقتی یاد کسی توی دل زنده ست چیزی به اسم مرگ وجود نداره؟می دونستی که هیچ چیز تفاوت پیدا نکرده جز نحوه ی ارتباطتون؟
من آدم خیلی مذهبی نیستم اما برای بابا صلوات نذر می کنم...از همه ی کسانی که کامنتم رو می خونند هم خواهش می کنم اینکار رو انجام بدند...
از خدا براشون آرامش می خوام...
بابا زنده ست بابک...

کوهستان چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 00:59 http://koohestaan.blogsky.com

ای داد
خدا بیامرزدشون و به شما صبر بده
خبر رو تو یکی از سایتای خبری دیدم بعد آمدم اینجا و دیدم متاسفانه حقیقت داره
بسیار ناراحت شدم
شریک غمتونیم

مجید چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 01:06 http://charoo.blogfa.com

درود .
تسلیت . سکوت .
بدرود .

صدیقه (ایران دخت) چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 01:07 http://dokhteiran.blogsky.com

وای اسحاقی عزیزما غمگینه... یه بابای دوست داشتنی کم شد...
بابک جان ای کاش کاری بیشتر از این تسلیت از دستم بر میومد.... خیلی خیلی متاسفم.... تمام لطف و رحمت خداوند به پدر بزرگوارت سرازیر شود.

گلابتون بانو چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 01:14 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

وای شوکه شدم خبرو دیدم. تازه پست تولدشونو گذاشته بودین...
از صمیم قلب تسلیت میگم. خدا بهتون صبر بده. روحشون شاد.

شیما چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 01:19

سلام.
باورم نمیشه...
چندسال خواننده خاموشم با این خبر خیلی شوکه شدم...
خدا بهتون صبر بده واقعا
مواظب مامانتون باشید.
:(

. چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 01:28

http://www.isna.ir/fa/news/92102414395/%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA

فاطمه چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 01:40 http://shahrah-88.blogfa.com

خدا رحمتشون کنه، روحشون شاد. تسلیت میگم

ﺑﺸﺮا چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 02:27 http://biparvaa.blogsky.com

ﺑﺎﺑﻚ ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ...ﺗﺴﻠﻴﺖ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﭙﺬﻳﺮ...
ﺧﻴﻠﻲ ﻧﺎﺭاﺣﺖ ﺷﺪﻡ...ﺧﻴﻠﻲ...
ﺭﻭﺣﺸﻮﻥ ﺷﺎﺩ.

هدیه چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 02:49

از صمیم قلب تسلیت میگم. خدا رحمتشون کنه.

محمد چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 02:59

چجوری میشه باور کرد آدمی که همیشه بود و بودنش همیشه آبروی یک خانواده بود،در عرض چند دقیقه دیگه نیست؟
دبشب به آقای فرجی و بابا هم پیشنهاد کردم که شعر اعلامیه دایی را این انتخاب کنند.من که از این به بعد هر وقت یاد دایی میافتم این شعر بهارو خواهم خوند.
از ملک ادب ، حکم گذاران همه رفتند
شو بار سفربند که یاران همه رفتند
آن گرد شتابنده که بر دامن صحراست
گوید چه نشینی که سواران همه رفتند
داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو
کز باغ جهان ، لاله عذاران همه رفتند
گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست
کز کاخ هنر نادره کاران همه رفتند
افسوس که افسانه سرایان همه خفتند
اندوه که اندوه گساران همه رفتند
فریاد که گنجینه طرازان معانی
گنجینه نهادند به ماران همه رفتند
باد ایمنی ارزانی شیران شکاری
کز شومی ما شیر شکاران همه رفتند
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند
خون بار «بهار» از مژه در فرقت احباب
کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند

سلام
خدا رحمتشون کنه ...
و به دل شما و سایر بازماندگان هم صبر عنایت کنه ...

پروین چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 05:32

بابک جان ... دوست خوبم
زبانم نمی‌چرخد بهت تسلیت بگویم :(
لینکی را که دوست بینامی اینجا گذاشته دیدم و دردم ده چندان شد. دلم آتش گرفت از رفتن نابهنگام پدر عزیزت که همه‌مان دوستش داشتیم. بس‌که تو دوستش داشتی. و بس‌که برایمان از خوبی‌شان نوشته بودی. انگار پدر خوب همهء ما بود. قهرمان همهء ما
اندوهت اندوه همهء ماست. سرت سلامت رفیق غمگین :(

یک عمر عاشقانه و آزاده زیستم
چون سرو سرفراز ولی ساده زیستم
هرگز خیال روز سفر از دلم نرفت
مثل مسافری وسط جاده زیستم

و وسط جاده هم رفت. می‌دانست؟

پیرامید چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 06:56 http://lifeformyself.persianblog.ir

خدا رحمتشون کنه.... تسلیت می گم....

مینا چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 07:54

وای چه خبر بدی -من تازه پستی رو خونده بودم که همه فامیل رفته بودین تو مراسم شعر خوانی بابات --کادوی غافلگیری جشن تولدش - چقدر ناراحت شدم - چه خبر بدی. هنوز تو شوکم .

پرنده گولو چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 07:58 http://thegooloobird.blogsky.com/

تسلیت میگم و امیدوارم خونه ی جدیدشون در بهشت امن و زیبا باشه .

عارفه چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 08:08

از دیشب که فهمیدم شوکه شدم همه پست هایی که در مورد پدرتون می نوشتین یادم میاد..
از خدا میخوام بهتون صبر بده..

مریم نگار (مامانگار چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 08:10

اای ی ی ی واااای بابک !!...باورم نمیشه...الان اومدم خوندم....اصلا باورم نمیشه...حالشون که خوب بود بابک جان...
واقعا شوکه ام...همین چندوقت پیش رفتیم و تولدشون رو تبریک گفتیم...
بابک جان بغض واشک امون نمیده...از صمیم قلب تسلیت میگم بهت..
شرمنده که نمیتونیم کنارتون باشیم...خدا صبر بده به تو و خونواده نازنینت...
روح آقای اسحاقی بزرگ شاد...
روحشون قرین رحمت الهی...

سیمین چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 08:11 http://ariakhan.persianblog.ir

سلام وای باورم نمیشه تازه بهشون انس پیدا کرده بودم . ازهمین چند پستی که در موردشون نوشته بودی.
خدا رحمتشون کنه
براشون فاتحه می خونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد