جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

وختی خیاط توی کوزه می افتد (قسمت اول )

 - 

---

 سلام و عرض ارادت و اینا ...  بنده کرگدن هستم که همچنان در وبلاگ کیامهر عزیز کنگر و لنگر را به ترتیب خورده و انداخته ام ! ... بنظر من هر کاری چه ساده باشد چه پیچیده یک اصول و آداب و پرفشنالیته ای دارد حتی مثلن همین مصاحبه کردن ... یعنی نتیجهء هر کاری وختی بهترین خروجی ممکن را خواهد داشت که یک حرفه ای سکان هدایتش را بر عهده بگیرد ... لذا بهتر است اسم این کاری که من الان می خواهم بکنم را مصاحبه نگذاریم ... یکجور گپ خودمانی با یک دوست ... حین نوشیدن چای و گیراندن یک نخ سیگار مثلن ... در این گپ خودمانی بنا را بر این گذاشتم که سوالها تا جایی که عقل ناقصم قد می دهد با سوالهای رایج اینجور گفتگوها تفاوت داشته باشد ... راحت و تا حدی بی پروا باشد ... و البته با محوریت وبلاگ و وبلاگ نویسی که نقطه اشتراک همه ماهاست ... راستش قرار نبود تعداد سوالها انقدر زیاد باشد ولی خب شد ! ... شد چون سوال شونده فی الحال یکی از اعاظم و مشایخ دنیای بلاگستان است و آدم هی دوست دارد بداند توی هزار توی مخ و مخچهء چنین نازنینی چه می گذرد که انقدر خوب نبض بلاگستان و بچچه ها را می شناسد و استاد پیدا کردن ایده های ناب و خلاقانه و شور و ولوله انداختن در رخوت این مجازستان است با هر چرخش قلمش ... استاد نشاندن لبخند بر لبهای عبوس ... استاد دور هم جمع کردن اهالی این محلهء مجازی به صرف یک لقمه شادی و یک جرعه آرامش ... که از این بابت همه ما مدیونش هستیم و ممنونش ... خلاصه که امیدوارم کیامهر عزیزم را خسته نکرده باشم و شمایی که می خوانید هم خسته نشوید ... قسمت اول مصاحبه را امشب می خوانید و الباقی اش را هم اگر عمری بود فردا شب ... فدای همگی ...  

1- سلام کیامهر عزیز 

سلام علیکم ... وا اینم سوال حساب کردی ؟ 

 

2- کیا پیش پای خوندن این سوالا داشتی چیکار می کردی ؟ 

راستش حمل بر زن ذلیلی نشه ولی داشتم کادوی ولنتاین مهربان رو بهش می دادم . 

 

۳-شام چی خوردی و دوست داشتی چی می خوردی ؟! 

والا الان که ساعت ۷:۳۳ بعد از ظهره و هنوز شام نخوردم ولی راستش هوس پیتزا کردم . 

 

4-کیا با عدد و رقم غیر اعشاری بگو مهربانو چن تا دوس داری و وبلاگتو چن تا ؟! 

وبلاگم رو خیلی دوس دارم و مهربان را خیلی خیلی 

 

5-از اولین روز وبلاگ نویسیت دقیقن چن روز میگذره و چن تا پست نوشتی ؟  

دقیقا ۶۲۶ روز از اولین پستی که نوشتم میگذره و حدودا ۲۵۰ تا پست نوشتم فقط تو جوگیریات 

 

۶-چن جا توضیح دادی که وبلاگ نویسی رو از کی و چجوری و با چه هدفی شروو کردی ، حالا بگو از کی سبک و سیاق وبلاگت این شکلی شد که الان هست ؟  

خب من از خرداد ۸۸ شروع کردم به نوشتن و اوایل ماهی چند تا پست بیشتر نمی نوشتم . 

اکثرا سیاسی بودند و طنز . چند ماهی هم خیلی کم می نوشتم  

ماهی یه دونه پست . 

عید امسال تصمیم گرفتم بیشتر وقت بذارم و حداقل هفته ای یه پست بنویسم اونم تازه مطمئن نبودم که میتونم یا نه چون خیلی روی پست هام حساس بودم . 

اصلا فکر نمی کردم یه روزی بیاد که هر روز بنویسم و گاهی روزی دو یا سه تا پست  

البته این پستها با اون پستها قابل مقایسه نیستند ابدا  

سبک و سیاق اینطوری نوشتنم فکر می کنم دقیقا بر می گرده به زمان آشنایی با تو 

یعنی حدودا از تابستون امسال 

 

7-روراست چقد فکرشو می کردی که وبلاگت یه روز انقدر پر رفت و آمد باشه ؟ 

اصلا فکرش رو نمی کردم  

در ضمن پررفت و آمد با پر طرفدار خیلی فرق می کنه 

دوست داشتم یه بلاگر پر طرفدار باشم 

کسی که مطالبش ارزش خوندن داشته باشه 

 

8-فقط و فقط یک پستت رو اسم ببر به عنوان آس هر چی که تا حالا نوشتی ؟ 

خیلی سوال سختیه 

من خیلی از پستهام رو واقعا دوست دارم 

اما اگر قرار باشه فقط یکی از پست هام رو انتخاب کنم  این رو انتخاب می کنم .   

9-پنج تا وبلاگی که قطعن هر روز روی اسم و لینکشون کلیک می کنی ؟ 

به جز جوگیریات تنها وبلاگی که حتما روزی یکبار بازش می کنم وبلاگ خودته  کرگدن

حتی وبلاگ مهربان رو هم هر روز باز نمی کنم .

بقیه وبلاگها رو دوست دارم و می خونم ولی نه هر روز  

 

۱۰-پنج تا وبلاگی که دوستشون نداری ولی برای نویسنده هاشون احترام قائلی ؟  

خیلی سوال سختیه  

بعضی از وبلاگهایی که تو لینکهام هستند اصلا نمی خونم  

ولی واقعا نویسنده هاشون رو دوست دارم . 

به این سوالت جواب نمیدم چون نمی خوام کسی دلخور بشه  

 

11- به نظر تو وبلاگ رسانه محسوب میشه ؟ و یه بلاگر رسالتی داره ؟  

اگه آره چه رسالتی ؟ 

مسلما یه رسانه است ...  

یه وبلاگ مطمئنا یه رسانه است ولی در عین حال میتونه هیچ رسالتی نداشته باشه 

نویسنده یه وبلاگ ممکنه فقط دلش بخواد درد دل کنه 

ممکنه فقط بخواد خودش رو تخلیه روانی کنه 

یا ممکنه هزار تا هدف درست و غلط داشت داشته باشه 

اما لزوما قرار نیست  رسالتی داشته باشه 

حتی یه وبلاگ بدون هدف هم رسانه محسوب میشه 

هرچقدر هم ساده و بی مخاطب باشه  

 

12- اگه نویسنده جوگیریات نبودی دوس داشتی کدوم وبلاگ مال تو بود ؟ 

همین حالا که نویسنده جوگیریات هستم دوست دارم صاحب خیلی از وبلاگها بودم 

مثلا توکای مقدس  


13- شده توو خلوت خودت به تعداد کامنتا و بازدیدات غرره بشی ؟! 

آره خب ... بعضی وقتها که یه پستی مورد توجه قرار می گیره جدا لذت می برم . 

 

14- تو یک ماه گذشته میانگین روزی چن ساعت از شبانه روزت رو صرف وبلاگ کردی ؟ 

بطور میانگین شش تا هفت ساعت در روز شاید هم بیشتر  

 

۱۵- از اینکه بعضی از روابط دنیای مجازی ت رو به دنیای واقعی کشوندی راضی ای ؟ 

کاملا راضیم . البته گاهی وقتها مسائلی پیش میاد که آدم دوست داره برگرده تو لاک تنهایی و ناشناخته بودن اما بی اغراق میگم از این راه دوستانی پیدا کردم که غیر ممکن بود به طریق  

دیگه ای پیداشون کنم . 

 

16- دور از جونت اگه بفهمی داری می میری پسووردتو به کسی می دی که بعد از تو جوگیریات رو بنویسه ؟ 

همین الان هم یه نفر دیگه پسورد جوگیریات رو داره  

به نظرم باید یه نفر داشته باشه تا اگر یه روز اتفاقی افتاد همه با خبر بشن  

اما مهم اونه که اون یه نفر کی باشه ؟ به قول خودت هوووووووووووووم ؟ 

 

۱۷- بازم دور از جونت دلت می خواد روی سنگ قبرت چیزی از بلاگر بودنت بنویسن ؟! چی مثلن ؟! 

تا حالا بهش فکر نکرده بودم  

آره  چرا که نه  

مثلا بنویسند : 

انسانی که زیر این سنگ سرد خفته است دیگر به هیچ کامنتی پاسخ نخواهد داد .


۱۸-میانگین روزی چن تا کامنت خصوصی داری ؟ چن درصد از اناث و چقد از ذکور ؟! 

دو سه تا  

اکثرا خانوما  

ولی خداییش تا به حال کامنت ناجور خصوصی نداشتم 

کامنتهاشون هم از جنسی که ذهن منحرف تو فکر می کنه نبوده الحمدالله 

 

19- توو کامنتای خصوصی ت تا حالا پیشنهاد بی شرمانه ام داشتی ؟! 

آره  

یکبار یه بلاگر کچل گامبو به من پیشنهاد داده بود شب جمعه مهمونی برم خونه اونا و شب پیشش بخوابم 

البته من هم با کمال میل قبول کردم   

اینم مدرکش

 

20- تا حالا با یه اسم دیگه یا بی نام جایی کامنت گذاشتی ؟ 

آره . یه مدت تو وبلاگ خودت با اسم آقای کا به شوخی کامنت میذاشتم  

چون هنوز با هم صمیمی نبودیم و دوست نداشتم عکس العمل منفی نشون بدی 

ولی آی پی منو پیدا کردی و آبروم رفت  

 

21- دوس داشتی کدوم هنرپیشه یا خواننده زن خارجی خواننده ثابت وبلاگت بود ؟! ایرانیا رم بگو ! 

فقط هنرپیشه ها رو میگم 

از خارجی ها مریل استریپ و جسیکا آلبا و مرحومه مغفوره مریلین مونرو   

ایرانی ها هم  گلشیفته فراهانی و ترانه علیدوستی 

البته من آدم قانعی هستم و اگر وبلاگم رو نخونن و همین که ماهی یکی دو دفه باهم اینور اونور بریم یا تلفنی حرف بزنیم هم راضیم به خدا 


22- و جهنم و ضرر کدوم هنرپیشه یا خواننده مرد خارجی ؟! ایضن ایرانیا ؟ 

خارجی ها جرج کلونی و همفری بوگارت و از ایرانی ها استاد انتظامی و شهاب حسینی 

 

23- اگه یه روز بفهمی پدرت قبل از تو وبلاگ داشته و رو نکرده بوده چه حالی میشی ؟ 

خنده ام می گیره احتمالا 

 

24- راست و حسینی بگو این سبک وبلاگ نویسی افراطی چه تاثیراتی روی زندگی مشترکت داشته ؟ 

اگه منظورت تاثیرات منفی باشه باعث شده کمتر با مهربان وقت بگذرونم 

و بعضی وقتها هم دلخورشده 

کمتر با خانواده ام در ارتباط باشم و همیشه فکر و ذکرم رسیدن به خونه و نوشتن پست باشه 

باعث شده برای باقی تفریحات زندگی کمتر وقت بذارم و کمتر تمرکز داشته باشم . 

  

25- اگه برگردی به گذشته بازم جوگیریات رو می سازی ؟ 

صد در صد 

گاهی وسوسه میشم یه روزی اینجا رو ببندم و با اسم واقعی خودم تو یه وبلاگ دیگه مطلب بنویسم اما بعدش که فکر می کنم می بینم اصلا فلسفه نوشتن اینه که آدم دیده بشه و مطالبش خونده بشه . دوست ندارم از صفر شروع کنم دوباره ... 

 

26- شده تا حالا با خوندن یکی از کامنتای وبلاگ مهربان غیرتی بشی ؟! و برعکسش چطور ؟!! 

تا حالا نشده به خاطر کامنتی تو وبلاگ مهربان غیرتی شده باشم 

ولی احتمالا مهربان شده ولی به روم نیاورده 

 

27- اگه مهربان اندازه تو برای وبلاگ نویسی وخت میذاشت چیکار می کردی ؟ 

احتمالا طلاق می گرفتم ازش ومهریه ام رو میذاشتم اجرا  

 

28- چن تا پست بچچه ها رو اسم ببر که بعد خوندنش گفتی کاش من اینو نوشته بودم ؟ 

راستش رو بخوای حضور ذهن ندارم  

جدیدا این پست سپهر رو که خوندم انصافا حسودیم شد به قلمش ... 

 

29- از بین بلاگرایی که ندیدیشون کدوما رو دوس داری ببینی ؟ 

ببین محسن من خودم اگه باشم و ببینم اسم کسی برده شده و اسم خودم نه راستش دلخور میشم بنابراین اسمی از کسی نمی برم . 

همه دوستان وبلاگی و حتی غیر وبلاگی رو دوست دارم  

خیلی هاشون رو دیدم و دوست دارم همشون رو ببینم . 

 

30- صادقانه بگو جوگیریات رو توی یه مزایدهء راس راسکی چن بخرن می فروشی ؟ 

۱۰ میلیون اگه اجازه داشته باشم یه وبلاگ با یه اسم دیگه بنویسم 

۱۰۰ میلیون اگه اجازه نداشته باشم 

با اون ۱۰۰ میلیون هم احتمالا میریم با آقای چنگیزی شریکی یه سایت وبلاگ نویسی  

می سازیم  اسمشم میذاریم جوبلاگ  

 

31- اگه قرار باشه یه آهنگ بذاری روو وبلاگت که برای همیشه بمونه روش ، چه آهنگیه ؟ 

تو از قبیله لیلی ... من از قبیله مجنون ... 

تو از قبیله دریا ... من از نژاد کویرم  

 

۳۲- تا حالا شده که به یکی از مخاطبای مونث وبلاگت احساس علاقهء یه کمی خاص بکنی ؟! 

آره ... 

 

33- اگه بلحاظ جمیع جهات نمره یه وبلاگ عالی 100 باشه به جوگیریات چه نمره ای می دی ؟ 

۶۵ فکر کنم نمره مناسبی باشه 

 

۳۴-اگه بلاگستان هفت طبقه داشته باشه جایگاه جوگیریات طبقه چندمشه ؟  

نزدیک در طبقه پنجم تو صف وایساده که بره طبقه شیشم ولی آسانسور خرابه 

 

35- تا حالا به تعطیل کردن و بستن وبلاگت فک کردی ؟ 

آره  

نمی دونم چرا هر روز بیشتر و بیشتر فکر می کنم بهش 

مطمئنا تو این دهه اینکار رو نمی کنم 

ایشالا دهه بعد ... 

 


نظرات 233 + ارسال نظر
عبدالکوروش دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 02:25 http://www.potk.blogfa.com

بابا این کرگدن واسه خودش یه پا "لری کینگ" بود و ما خبر نداشتیم ها!
آدم حس میکنه هر لحظه دلش بخواد میتونه یه سوال بپرسه خفت کنه آدمو...
کیامهر حقته این سؤالا
یادته چیا ازم پرسیدی تو مصاحبه
این آشیه که خودت پختی حالا خودت افتادی توش
الکی هم اسمشو گذاشتی کوزه که رد گم کنی
من از کرگدن خواهش می کنم ولتاژ سؤالها رو بالا تر ببرن!
ما منتظر بوی سوختگی الکتریکی هستیم

عبدالکوروش دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 02:27 http://www.potk.blogfa.com

کیامهر جان یه کم به سؤالها جزئی تر جواب بده
بذار پی به جزئیات ببریم ما خواننده های فضول!

نازنین مریم دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 03:11 http://morgheasir.persianblog.ir

سلام..پست خیلی خوبی بود خیلی لذت بردم ..وقتی پست دستان پیرمرد روز مبادا رو خوندم همینجور اشک میریختم..یاد مادربزرگم افتادم..راست میگی این نسل همیشه با خدا آشتی بودن..خیلی قشنگ بود..نمیدونم دیگه چی بگم

دختری از یک شهر دور دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 04:18 http://denizlove.blogsky.com/

آق از خودت عکس نذار دیگه من هر وقت میبینمت شوکه میشم به خدا!!!عادت ندارم شما اینجوری باشی!!
شما برا من شبیه کامپیوتری!!!
مصاحبه هم خوببودبا اینکه نصف سوالها جواب نداشت داداش محسن هم دستش درد نکه!!

سمیرا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 08:04 http://nahavand.persianblog.ir

خیلی قشنگ بود محسن...دارم شک میکنم نکنه توی اون دانشکده تو سرکلاسهای مصاحبه و گزارش هم می نشستی و ما خبر نداشتیم یا شایدم زیادی با بچه های ارتباطات می پریدی اخوی؟! سوالای قشنگی بود و همچنین جوابهای زیبایی..دستتون درد نکنه...اما.........نمیشه یکی با من مصاحبه کنه؟ خیلی دلم میخواد...........

مکتوب دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 08:27 http://maktooob.blogsky.com

همون کیامهری که انتظارشوداشتم .
شریف و اصیل و صمیمی و خوش ذوق .

دوست دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:11 http://asme1982.blogfa.com

سلام کیامهر عزیز....
جالب بود....
یکم مختصر شناختمون پر رنگ تر شد ازت....
پاینده باشی

افروز دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:17 http://apoji.persianblog.ir

سلام برادر خسته نباشی من واقعا لذت بردم از خوندن این پست و تنها چیزی که می تونم بگم اینه که برو خدا را به خاطر وجود کسی مثل مهربان در کنارت شکر کن روزی 6-7 ساعت وقت می دونی یعنی چی؟شرط می بندم اکثر این ساعتها هم ساعتهایی است که خونه هستی این یعنی مهربان داره از حقش می گذره مرسی مهربان.
حرف بعد اینکه وبلاگ تو یک وبلاگ پر رفت و آمد نیست یه وبلاگ پر طرفدار هم نیست مثل خونه خود آدم می مونه که هر روز وقتی خسته از کار برمیگردی توش بوی غذاش به اشتهات میاره و آرامشش خستگی را از تنت بیرون میکنه .
و حرف بعدتر هم این که امیدوارم صد سال زنده باشی و هر سال روی کیک تولدت یه صفر یا چند تا صفر به اون صد شمع قبلی اضافه کنی. ممنون که با جوابهای منطقیت نخواستی دل کسی را بشکنی.

کرگدن دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:47

وصل شد نتمون
فرستادم بقیه شو ...

هیشکی! دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:51 http://hishkii.blogsky.com

سلام عزیز..
دست گل جفتتون درد نکنه .پیرشین الهی..
سوال ۱۷ دلمو لرزوند..دور از جونت..الهی سایه شما سالهای سال مستدام باشه..

پاتینا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:56 http://patina.ir

سلام
واقعا مصاحبه ی متفاوتی بود
جوابای شمام اگر چه کوتاه بودن ولی خیلی عالی بودن
یه جورایی مفید و مختصر
منتظر ادامه ش هستم

فرزانه دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:57 http://www.boloure-roya.blogfa.com

سلام
مصاحبه مختصر و مفیدی بود. یعنی حوصله آدم از خوندنش سر نمی رفت. شاید بعضی ها جواب های مفصل تر رو میپسندن ولی به نظرم اینجوری بهتر بود. منتظر قسمت دوم هستیم. دست شما و کرگدن درد نکنه.

زن ذلیل دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:58 http://1zanzalil.persianblog.ir

زنده باشید...شما دوتا محشرید

سرپیاز دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:00

جالب بود منتظر ادامش هستم

منیژه دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:01 http://nasimayeman.persianblog.ir

سلام...اول ولنتاینتون مبارک...ایشالا که عشقتون همیشگی باشه...دست محسن درد نکنه خیلی سوالای خوبی پرسیده بود و البته جوابای خوبتری تو داده بودی...رک و راست...کیامهر بی اغراق تو عین یه چشمه زلال و صافی...
جواب سوال 17 رو که خوندم...بغض کردم...ایشالا که صد سال زنده باشی در کنار مهربان عزیزت...و با این قلم جاودئی ات برامون بنویسی...
یه چیز دیگه بگم و برم...کیامهر روزی 6-7 ساعت میدونی یعنی چی؟؟؟؟؟؟ این یعنی داری از زندگی ات...از استراحت ات...از تفریح ات...از کارت...از عشق ات میزنی برای ماها...خدائیش راضی نیستیم...
راستی یه چیز دیگه: از شروع وبلاگ نویسی ات که نوشته بودی...یاد پست های اول ات افتادم...خدائیش از همون اول خوب می نوشتی...هرچند من اون موقع از خواننده های خاموش ات بودم...اما همیشه منظر آپ شدنت بودم...شاید بعضی از پست ها رو چند باره می خوندم...

شلغم دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:05 http://1shalgham.wordpress.com

روزی 7 هشت ساعت برای بلاگ وقت میگذاری؟

بابا پشتکار بابا اراده
من اگه روزی 2 ساعت پای اینترنت بشیم
باید خدا رو شکر کنم
البته وقتش رو ندارم
بهت حسودیم شد

میلاد دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:10

سلام کیامهر عزیز و دوست داشتنی
صبح عالی بخیر البته دیگه الان نزدیکای ظهر

اقا خیلی مشعوف شدیم از این گپ دوستانه و آگاهانه

واقعا از بعضی سوالات و جواب ها لذت بردم
مثلا جواب سوال 17 خیلی تاثیرگذار بود

سوالات 24 و 26 و 32 هم واقعا برام جالب بود
مخصوصا جواب 32

بیشتر این نکته که برام با ارزش بود و پی بردم تو این مصاحبه زیبا اینکه واقعا راست گفتن پشت مرد های موفق همیشه یه زن نمونه وجود داره
و این خیلی عالی که همسر بینظیرت انقدر روح بزرگی داره و فهم و شعورش فوق العاده بالاست البته جسارت به خانم های حاضر نشه ها ولی کمتر خانومی هست که همسرش دارای محبوبیت زیاد باشه و دچار حساسیت و حسادت نشه

قدر خانومتون بدونید اقا کیامهر گل ،هرچند میدونم مرد بزرگی مثل شما حتما این کارو میکنه

راستی از شهریار وبلاگستانم بسیار سپاسگذارم که با سوالات اوانگاردی و چالشیش مارو به هزارتوی ذهن کیامهر نزدیک کرد
دست گل شماهم درد نکنه جناب کرگدن

اقا موفق و موید باشید

آناهیتا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:12 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام
سوال ها عالی و خاص بود
ولی جواب ها بلا گری گرانه بود! ( این یکی از کلمه های مخصوص منه! ) یعنی شما ملاحظه کردین کسی ناراحت نشه و خیلی ها رو بی جواب گذاشتین....
ولی در کل جالب بود
باریکلا به جنبه ی مهربان

گل گیسو دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:20 http://gol-gisoo.blogsky.com

سلام
خیلی مصاحبه ی خوبی بود
هم سوالا و هم جوابا
البته بعضی از جوابا محتاطانه بودن که خب دلیلشم گفتین
و یکی از جوابا هم که... سوال ۳۳ منظورمه!
آخه ۶۵ خیـــلی کمه
به نظر من ۹۵ مناسبتره

در کل مصاحبه ی محشری بود
دست شما و کرگدن درد نکنه

مامانگار دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:22

..سلام کیامهر عزیز..
خصوصی دارید جناب...

سهبا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:33 http://shadowplay.blogsky.com/

سلام . خسته نباشید بزرگواران محترم !‌
مصاحبه جالبی ست و ما بی نهایت مشتاق شنیدن ادامه اش . اما آخر برادر چرا روی چشمهایتان را نقاب زده اید ؟!

رها پویا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:36 http://gahemehrbani.blogsky.com/

ببخش رئیس من تو پست قبلی اشتباهی کامنت گذاشتم
از هر دوی شما ممنون خیلی خوب بود ... لازم بود

پنگوئن دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:36 http://pangoan2.blogfa.com

سلام
جواب سوالای 21 و 27 خیلی باحال بودن

جواب سوال 17 هم ایشالله بعد از 120 سال ، خیلی خوبه

رها پویا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:40 http://gahemehrbani.blogsky.com/

راستی بازم زورو شده اید شما که جناب کیامهر

مامانگار دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:42

سلام کیامهر و کرگدن عزیز....
سوالات مصاحبه خیلی خوب بود...البته هنوز جای خیلی سوالها خالیه..که احتمالا در ادامه مصاحبه میاد...
مثلا در مورد جرقه های سوژه یابی..یا تاثیر بیدارخوابی ها...یا تاثیر از بلاگری خاص..یا عذاب وجدانهای گاه بگاه ..یا وقت نکردن برای سرزدن و کامنت گذاشتن و..یا دچار نت بیزاری شدن.. واینااااا...
..وجوابها صادقانه و روراست بود..همونطور که از کیامهر انتظار میرفت...گرچه بعضی شون بیشتر توضیح می خواست..

حمید دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:45 http://abrechandzelee.blogsky.com/

بنظرم بین این ۳۵ تای اول بهترینشون همون جمله روی سنگ قبر بود...هم سوالش محشر بود و هم جوابی که تو دادی...
در کل انصافا مصاحبه متفاوتی شده...ممنون از تو و ممنون از کرگدن...

مامانگار دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 10:46

...کرگدن جان...بعد از کیا..اگه با مهربان مصاحبه کنی..خیلی جالب میشه....

نیمه جدی دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:18 http://nimejedi.blogsky.com

منم با مامانگار موافقم! من روزی ۱ ساعت بیشتر سز ویبلگم و لینکاش نیستم حالا شاید ۲ ساعت! دائم متهمم به وبگردی و علافی!! و کار مفید نکردن و خلاصهههههه
کاش با مهربان بانو هم مصاحبه بشه.

کرگدن دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:20

مهربان جان !
چرا اندر محاق سکوت رفتندی ؟!
بیا شفاف سازی کن دیگه عزیز دل برادرز !!

مامانگار دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:31

سوال1- چرا شما تو عکسات همیشه چشم بند میزنی؟!...
جواب:..نرخ" بادی گارد" خیلی رفته بالا..اینطوری شناسائی نمیشم و راحتتر میرم بیرون..و دیگه نمیخواد بادی گارد استخدام کنم..این ملت از گرفتن امضاء و عکس یادگاری واینا سیر نمیشن که !!..

کیامهر دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:33


مرسی مامانگار

کرگدن دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:36

جواب سوالات مامانگار رو هم وسطای سوالای امشب بصورت مضمر و مستتر بده جیگر !

ترنج دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:49 http://toranj62.persianblog.ir/

این عکسه خیلی جالبه اما کاش کفشاتونو واکس میزدین البت ببخشیناااااااااااا

کرگدن دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:54

ترنج راس میگه دیگه !
قربون دستت مال منم بزن !!

کرگدن دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:56

( وبلاگ تو مثل خونه خود آدم می مونه که هر روز وقتی خسته از کار برمیگردی توش بوی غذاش به اشتهات میاره و آرامشش خستگی را از تنت بیرون میکنه )

این جمله کامنت افروز عالی بود ...۹۲

کرگدن دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:58

این ۹۲ دیگه چی بود ؟!
جان خودم من تایپ نکردمش !
آقای چنگیزی این چه وضعیه آخه قربونت برم ؟!!

مذاب ها دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 12:19 http://mozabha.blogsky.com

سلام بر کیا جان و محسن جان.....
کیامهر عزیز وقتیکه متوجه شدم پست عزو آپارات مورد توجه نویسندهء توانایی همچون شما قرار گرفته بیشتر به نوشتن امیدوار شدم، امیدوارم روزی بتوانم همچون پست پدر بزرگ شما مطلبی را خلق کنم ، هنوز حنجرهء متن شما در گوشم غم (( نی )) را زمزمه میکند.....
مانا و سرفراز باشید برادرانم.

کیامهر دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 12:36

سلام علیکم
این ۹۲ فکر کنم فحش بوده
نه که آقا مسعود ماخوذ به حیا هستند
این شکلی شده فحشتون محسن جان

کیامهر دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 12:37

ترنج جان وسط بیابون بودیم خواهر
بیابونش هم واکسی نداشت
شما به خوش تیپی خودتون بحل بفرمایید مارا

افروز دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 12:37

کرگدن جان قابلی نداشت اگه خوشتون اومده مال شما

کیامهر دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 12:38

این چه حرفیه آقا سپهر
انصافا پستتون عالی بود

افروز دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 12:44

راستی از این عکس معلومه دستپخت مهربان حرف نداره

کیامهر دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 12:59

و لابد دستور مریم ترین بهتر تره ؟

افروز دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 13:09

شما که خوردین باید قضاوت کنین ولی آره موافقم

کیامهر دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 13:11

کلا خوش تیپی آقایون با دست پخت عیالشون رابطه معکوس داره
یعنی هرچی آقاهه خوش تیپ تر باشه دست پخت عیال افتضاح تره
علیرضا خوش تیپه یا نیست افروز ؟

نیما دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 13:35 http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

سلام بر کیامهر عزیز . خیلی بی معرفت شدم ، خودم قبول دارم . کمتر سر میزنم به بلاگ رفقا . اما شما تاج سری قربان ، هروقت که بیام نت اول یه چراغ خاموش به اینجا سر میزنم ! مصاحبه ی قشنگی بود . البته هنوز منتظر بقیه اش باس باشیم . کلا به فکر مهربان بانو و کفش و دمپایی ها هم باش عزیز دل !

آقا شما هرجا میری با چشم بند میری ؟؟ میبینم آقا محسن مواطبته ، نگو میخواسته نیفتی زمین . داداش اون چشم بند مال وقتیه که میخوای بخوابی . اینقدر استفاده نکن ، دو روز دیگه مثل ممد میشی که نصفه شب هم عینک آفتابی میزنه ! نکنه این عادت رو از خودت به ارث برده !

سمیرا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 14:00 http://nahavand.persianblog.ir

اتفاقا دقیقا برعکسه کیامهر جان هرچی دستپخت عالیتر میشه قطر شکم بیشتر میشه و رنگ و رو میگیرن آقایون...حالا بگذر از محسن که از اولشم استعداد تپلی داشت

افروز دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 15:25

نمی دونم چرا اسم تیپ که اومد کامپیوتر شرکت ما ترکید ولی من در این مورد فداکارم آره اتفاقا علیرضا خیلی خوش تیپه ولی از قبل ازدواج با من همینجوری خوش تیپ بود برادر

سارُا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 15:57 http://gahneveshthayeman.blogfa.com/

سلااااااااااااااام
ای ول! واااااااااااااااااقعا عالی بود ! مرسی به شما و کرگدن عزیز!
من فردا دفاع دارم برام دعا کنید!

سارا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 15:58 http://gahneveshthayeman.blogfa.com/

راستی! تو این عکسه شبیه زندونی ها شدید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد