جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

وختی خیاط توی کوزه می افتد (قسمت اول )

 - 

---

 سلام و عرض ارادت و اینا ...  بنده کرگدن هستم که همچنان در وبلاگ کیامهر عزیز کنگر و لنگر را به ترتیب خورده و انداخته ام ! ... بنظر من هر کاری چه ساده باشد چه پیچیده یک اصول و آداب و پرفشنالیته ای دارد حتی مثلن همین مصاحبه کردن ... یعنی نتیجهء هر کاری وختی بهترین خروجی ممکن را خواهد داشت که یک حرفه ای سکان هدایتش را بر عهده بگیرد ... لذا بهتر است اسم این کاری که من الان می خواهم بکنم را مصاحبه نگذاریم ... یکجور گپ خودمانی با یک دوست ... حین نوشیدن چای و گیراندن یک نخ سیگار مثلن ... در این گپ خودمانی بنا را بر این گذاشتم که سوالها تا جایی که عقل ناقصم قد می دهد با سوالهای رایج اینجور گفتگوها تفاوت داشته باشد ... راحت و تا حدی بی پروا باشد ... و البته با محوریت وبلاگ و وبلاگ نویسی که نقطه اشتراک همه ماهاست ... راستش قرار نبود تعداد سوالها انقدر زیاد باشد ولی خب شد ! ... شد چون سوال شونده فی الحال یکی از اعاظم و مشایخ دنیای بلاگستان است و آدم هی دوست دارد بداند توی هزار توی مخ و مخچهء چنین نازنینی چه می گذرد که انقدر خوب نبض بلاگستان و بچچه ها را می شناسد و استاد پیدا کردن ایده های ناب و خلاقانه و شور و ولوله انداختن در رخوت این مجازستان است با هر چرخش قلمش ... استاد نشاندن لبخند بر لبهای عبوس ... استاد دور هم جمع کردن اهالی این محلهء مجازی به صرف یک لقمه شادی و یک جرعه آرامش ... که از این بابت همه ما مدیونش هستیم و ممنونش ... خلاصه که امیدوارم کیامهر عزیزم را خسته نکرده باشم و شمایی که می خوانید هم خسته نشوید ... قسمت اول مصاحبه را امشب می خوانید و الباقی اش را هم اگر عمری بود فردا شب ... فدای همگی ...  

1- سلام کیامهر عزیز 

سلام علیکم ... وا اینم سوال حساب کردی ؟ 

 

2- کیا پیش پای خوندن این سوالا داشتی چیکار می کردی ؟ 

راستش حمل بر زن ذلیلی نشه ولی داشتم کادوی ولنتاین مهربان رو بهش می دادم . 

 

۳-شام چی خوردی و دوست داشتی چی می خوردی ؟! 

والا الان که ساعت ۷:۳۳ بعد از ظهره و هنوز شام نخوردم ولی راستش هوس پیتزا کردم . 

 

4-کیا با عدد و رقم غیر اعشاری بگو مهربانو چن تا دوس داری و وبلاگتو چن تا ؟! 

وبلاگم رو خیلی دوس دارم و مهربان را خیلی خیلی 

 

5-از اولین روز وبلاگ نویسیت دقیقن چن روز میگذره و چن تا پست نوشتی ؟  

دقیقا ۶۲۶ روز از اولین پستی که نوشتم میگذره و حدودا ۲۵۰ تا پست نوشتم فقط تو جوگیریات 

 

۶-چن جا توضیح دادی که وبلاگ نویسی رو از کی و چجوری و با چه هدفی شروو کردی ، حالا بگو از کی سبک و سیاق وبلاگت این شکلی شد که الان هست ؟  

خب من از خرداد ۸۸ شروع کردم به نوشتن و اوایل ماهی چند تا پست بیشتر نمی نوشتم . 

اکثرا سیاسی بودند و طنز . چند ماهی هم خیلی کم می نوشتم  

ماهی یه دونه پست . 

عید امسال تصمیم گرفتم بیشتر وقت بذارم و حداقل هفته ای یه پست بنویسم اونم تازه مطمئن نبودم که میتونم یا نه چون خیلی روی پست هام حساس بودم . 

اصلا فکر نمی کردم یه روزی بیاد که هر روز بنویسم و گاهی روزی دو یا سه تا پست  

البته این پستها با اون پستها قابل مقایسه نیستند ابدا  

سبک و سیاق اینطوری نوشتنم فکر می کنم دقیقا بر می گرده به زمان آشنایی با تو 

یعنی حدودا از تابستون امسال 

 

7-روراست چقد فکرشو می کردی که وبلاگت یه روز انقدر پر رفت و آمد باشه ؟ 

اصلا فکرش رو نمی کردم  

در ضمن پررفت و آمد با پر طرفدار خیلی فرق می کنه 

دوست داشتم یه بلاگر پر طرفدار باشم 

کسی که مطالبش ارزش خوندن داشته باشه 

 

8-فقط و فقط یک پستت رو اسم ببر به عنوان آس هر چی که تا حالا نوشتی ؟ 

خیلی سوال سختیه 

من خیلی از پستهام رو واقعا دوست دارم 

اما اگر قرار باشه فقط یکی از پست هام رو انتخاب کنم  این رو انتخاب می کنم .   

9-پنج تا وبلاگی که قطعن هر روز روی اسم و لینکشون کلیک می کنی ؟ 

به جز جوگیریات تنها وبلاگی که حتما روزی یکبار بازش می کنم وبلاگ خودته  کرگدن

حتی وبلاگ مهربان رو هم هر روز باز نمی کنم .

بقیه وبلاگها رو دوست دارم و می خونم ولی نه هر روز  

 

۱۰-پنج تا وبلاگی که دوستشون نداری ولی برای نویسنده هاشون احترام قائلی ؟  

خیلی سوال سختیه  

بعضی از وبلاگهایی که تو لینکهام هستند اصلا نمی خونم  

ولی واقعا نویسنده هاشون رو دوست دارم . 

به این سوالت جواب نمیدم چون نمی خوام کسی دلخور بشه  

 

11- به نظر تو وبلاگ رسانه محسوب میشه ؟ و یه بلاگر رسالتی داره ؟  

اگه آره چه رسالتی ؟ 

مسلما یه رسانه است ...  

یه وبلاگ مطمئنا یه رسانه است ولی در عین حال میتونه هیچ رسالتی نداشته باشه 

نویسنده یه وبلاگ ممکنه فقط دلش بخواد درد دل کنه 

ممکنه فقط بخواد خودش رو تخلیه روانی کنه 

یا ممکنه هزار تا هدف درست و غلط داشت داشته باشه 

اما لزوما قرار نیست  رسالتی داشته باشه 

حتی یه وبلاگ بدون هدف هم رسانه محسوب میشه 

هرچقدر هم ساده و بی مخاطب باشه  

 

12- اگه نویسنده جوگیریات نبودی دوس داشتی کدوم وبلاگ مال تو بود ؟ 

همین حالا که نویسنده جوگیریات هستم دوست دارم صاحب خیلی از وبلاگها بودم 

مثلا توکای مقدس  


13- شده توو خلوت خودت به تعداد کامنتا و بازدیدات غرره بشی ؟! 

آره خب ... بعضی وقتها که یه پستی مورد توجه قرار می گیره جدا لذت می برم . 

 

14- تو یک ماه گذشته میانگین روزی چن ساعت از شبانه روزت رو صرف وبلاگ کردی ؟ 

بطور میانگین شش تا هفت ساعت در روز شاید هم بیشتر  

 

۱۵- از اینکه بعضی از روابط دنیای مجازی ت رو به دنیای واقعی کشوندی راضی ای ؟ 

کاملا راضیم . البته گاهی وقتها مسائلی پیش میاد که آدم دوست داره برگرده تو لاک تنهایی و ناشناخته بودن اما بی اغراق میگم از این راه دوستانی پیدا کردم که غیر ممکن بود به طریق  

دیگه ای پیداشون کنم . 

 

16- دور از جونت اگه بفهمی داری می میری پسووردتو به کسی می دی که بعد از تو جوگیریات رو بنویسه ؟ 

همین الان هم یه نفر دیگه پسورد جوگیریات رو داره  

به نظرم باید یه نفر داشته باشه تا اگر یه روز اتفاقی افتاد همه با خبر بشن  

اما مهم اونه که اون یه نفر کی باشه ؟ به قول خودت هوووووووووووووم ؟ 

 

۱۷- بازم دور از جونت دلت می خواد روی سنگ قبرت چیزی از بلاگر بودنت بنویسن ؟! چی مثلن ؟! 

تا حالا بهش فکر نکرده بودم  

آره  چرا که نه  

مثلا بنویسند : 

انسانی که زیر این سنگ سرد خفته است دیگر به هیچ کامنتی پاسخ نخواهد داد .


۱۸-میانگین روزی چن تا کامنت خصوصی داری ؟ چن درصد از اناث و چقد از ذکور ؟! 

دو سه تا  

اکثرا خانوما  

ولی خداییش تا به حال کامنت ناجور خصوصی نداشتم 

کامنتهاشون هم از جنسی که ذهن منحرف تو فکر می کنه نبوده الحمدالله 

 

19- توو کامنتای خصوصی ت تا حالا پیشنهاد بی شرمانه ام داشتی ؟! 

آره  

یکبار یه بلاگر کچل گامبو به من پیشنهاد داده بود شب جمعه مهمونی برم خونه اونا و شب پیشش بخوابم 

البته من هم با کمال میل قبول کردم   

اینم مدرکش

 

20- تا حالا با یه اسم دیگه یا بی نام جایی کامنت گذاشتی ؟ 

آره . یه مدت تو وبلاگ خودت با اسم آقای کا به شوخی کامنت میذاشتم  

چون هنوز با هم صمیمی نبودیم و دوست نداشتم عکس العمل منفی نشون بدی 

ولی آی پی منو پیدا کردی و آبروم رفت  

 

21- دوس داشتی کدوم هنرپیشه یا خواننده زن خارجی خواننده ثابت وبلاگت بود ؟! ایرانیا رم بگو ! 

فقط هنرپیشه ها رو میگم 

از خارجی ها مریل استریپ و جسیکا آلبا و مرحومه مغفوره مریلین مونرو   

ایرانی ها هم  گلشیفته فراهانی و ترانه علیدوستی 

البته من آدم قانعی هستم و اگر وبلاگم رو نخونن و همین که ماهی یکی دو دفه باهم اینور اونور بریم یا تلفنی حرف بزنیم هم راضیم به خدا 


22- و جهنم و ضرر کدوم هنرپیشه یا خواننده مرد خارجی ؟! ایضن ایرانیا ؟ 

خارجی ها جرج کلونی و همفری بوگارت و از ایرانی ها استاد انتظامی و شهاب حسینی 

 

23- اگه یه روز بفهمی پدرت قبل از تو وبلاگ داشته و رو نکرده بوده چه حالی میشی ؟ 

خنده ام می گیره احتمالا 

 

24- راست و حسینی بگو این سبک وبلاگ نویسی افراطی چه تاثیراتی روی زندگی مشترکت داشته ؟ 

اگه منظورت تاثیرات منفی باشه باعث شده کمتر با مهربان وقت بگذرونم 

و بعضی وقتها هم دلخورشده 

کمتر با خانواده ام در ارتباط باشم و همیشه فکر و ذکرم رسیدن به خونه و نوشتن پست باشه 

باعث شده برای باقی تفریحات زندگی کمتر وقت بذارم و کمتر تمرکز داشته باشم . 

  

25- اگه برگردی به گذشته بازم جوگیریات رو می سازی ؟ 

صد در صد 

گاهی وسوسه میشم یه روزی اینجا رو ببندم و با اسم واقعی خودم تو یه وبلاگ دیگه مطلب بنویسم اما بعدش که فکر می کنم می بینم اصلا فلسفه نوشتن اینه که آدم دیده بشه و مطالبش خونده بشه . دوست ندارم از صفر شروع کنم دوباره ... 

 

26- شده تا حالا با خوندن یکی از کامنتای وبلاگ مهربان غیرتی بشی ؟! و برعکسش چطور ؟!! 

تا حالا نشده به خاطر کامنتی تو وبلاگ مهربان غیرتی شده باشم 

ولی احتمالا مهربان شده ولی به روم نیاورده 

 

27- اگه مهربان اندازه تو برای وبلاگ نویسی وخت میذاشت چیکار می کردی ؟ 

احتمالا طلاق می گرفتم ازش ومهریه ام رو میذاشتم اجرا  

 

28- چن تا پست بچچه ها رو اسم ببر که بعد خوندنش گفتی کاش من اینو نوشته بودم ؟ 

راستش رو بخوای حضور ذهن ندارم  

جدیدا این پست سپهر رو که خوندم انصافا حسودیم شد به قلمش ... 

 

29- از بین بلاگرایی که ندیدیشون کدوما رو دوس داری ببینی ؟ 

ببین محسن من خودم اگه باشم و ببینم اسم کسی برده شده و اسم خودم نه راستش دلخور میشم بنابراین اسمی از کسی نمی برم . 

همه دوستان وبلاگی و حتی غیر وبلاگی رو دوست دارم  

خیلی هاشون رو دیدم و دوست دارم همشون رو ببینم . 

 

30- صادقانه بگو جوگیریات رو توی یه مزایدهء راس راسکی چن بخرن می فروشی ؟ 

۱۰ میلیون اگه اجازه داشته باشم یه وبلاگ با یه اسم دیگه بنویسم 

۱۰۰ میلیون اگه اجازه نداشته باشم 

با اون ۱۰۰ میلیون هم احتمالا میریم با آقای چنگیزی شریکی یه سایت وبلاگ نویسی  

می سازیم  اسمشم میذاریم جوبلاگ  

 

31- اگه قرار باشه یه آهنگ بذاری روو وبلاگت که برای همیشه بمونه روش ، چه آهنگیه ؟ 

تو از قبیله لیلی ... من از قبیله مجنون ... 

تو از قبیله دریا ... من از نژاد کویرم  

 

۳۲- تا حالا شده که به یکی از مخاطبای مونث وبلاگت احساس علاقهء یه کمی خاص بکنی ؟! 

آره ... 

 

33- اگه بلحاظ جمیع جهات نمره یه وبلاگ عالی 100 باشه به جوگیریات چه نمره ای می دی ؟ 

۶۵ فکر کنم نمره مناسبی باشه 

 

۳۴-اگه بلاگستان هفت طبقه داشته باشه جایگاه جوگیریات طبقه چندمشه ؟  

نزدیک در طبقه پنجم تو صف وایساده که بره طبقه شیشم ولی آسانسور خرابه 

 

35- تا حالا به تعطیل کردن و بستن وبلاگت فک کردی ؟ 

آره  

نمی دونم چرا هر روز بیشتر و بیشتر فکر می کنم بهش 

مطمئنا تو این دهه اینکار رو نمی کنم 

ایشالا دهه بعد ... 

 


نظرات 233 + ارسال نظر
امیرحسین... یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:01

اول؟

بله

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:01

مرررررررسی
پسر این عکس محشره ...

یادته محسن ؟
این اخرین عکسی بود که قبل از مرحوم شدن دوربینمون گرفتیم

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:01 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا نوشتی

بله

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:01

برم بخونم ببینم چه کردی و کردم و کردیم !

امیدوارم سوالاتت رو خراب نکرده باشم

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:03 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

من دوم

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:04 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

منم برم بخونم

خدیجه زائر یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:04 http://480209.persianblog.ir

سلام.............برم بخونم

عاطفه یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:07 http://hayatedustan.blogfa.com/

مرسی از مصاحبه کننده و مصاحبه شونده.. برم بخونم برگردم..

فسقلی یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:08 http://bishilehpileh.blogsky.com

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:09

نه ... جوابات عالی بود !
ولی بچچه مگه ما حرف نزدیم و قرار نذاشتیم که مث سوالای من مختصر و مفید نباشن جوابات ؟!!

عفو بفرمایید قربان
فردا شب جبران می کنم

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:09

من ظرف سه چار دیقه همه شونو خوندم کیا
فک کنم می شد همه سوالا رو همین امشب جواب بدیا !

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:11

اصلنم خسته کننده نبود ...
بازم یه دنیا مرسی رفیق ... دیشب و امروز حالم بهتر بود ... فقط چون داشتم به سوالا فک میکردم و به جوابهای احتمالی تو و به کامنتهای بچچه ها ... می فهمی کیا ؟ ... می دونم که قشنگ می فهمی ...

می فهمم
خدا رو شکر

کیامهر یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:11

الان که نگاه می کنم می بینم آره
ایشالا ۳۵ تای دیگه رو به تفصیل جواب میدم قربان
ولی خداییش همین هم ۴ ساعت طول کشید

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:11

عینهو اون وختا که فکر و ذکرم پستهای اولولون بود ...

چه خوب
پس بازم مصاحبه کنیم ؟
هر هفته

پونه یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:14 http://jojo-bijor.mihanblog.com

بر میگردم حتما

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:15

در کل خیلی مززه داد ...
و مرسی که ... مرسی که ...
خودت می دونی دیگه ...

مرسی از خودت
می دونم طرح سوال از جواب دادنش گاهی سخت تره

فلوت زن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:16 http://flutezan.blogfa.com/

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
به موقع رسیدم باز !!!!!!

آلن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:16

جواب سوال هفده ات داغونم کرد بچه.

کرگدن هم با این سوالش واقعن.

ببخشید قربان
قرار بود بار طنزش بیشتر باشه
ببخشید به بزرگی خودتون

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:17 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

چیزی که می خوام بگم نمی دونم درسته یا نه اگه دلت خواست حذفش کن اگرم نخواستی بزار بمونه و در ضمن زیاد به خودت هم غره نشو
من زیاد نیست که می شناسمت اما امشب دلم می خواد بگم مهربان آفرین به انتخابت از لابه لای جواب ها و جملات به ظاهر ساده ات یه صداقتی سرک به بیرون می کشه که بعید می دونم کمرنگ باشه .....

لطف داری هاله جان
کامنت به این خوبی
چرا حذفش کنم ؟

فسقلی یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:18 http://bishilehpileh.blogsky.com

دستتون در نکنه کیامهر عزیز و محسن نازنین
امشب هم دست خالی ما رو از این محله بر نگردوندید.
به صفا و صمیمیتتون در دوستی تون غبطه می خورم
پاینده باشید و پیروز و بهروز

مرسی مهدی جان
آقا این شوکول رو میخوریم و دعاتون می کنیم
شیرین کام باشی همیشه

امیرحسین... یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:19 http://afrand.blogfa.com

انصافا خوب بود.
آخه جسیکا آلبا برای چی ؟ بهتر از اون هست والا!
اما در واقع زاویه پنهانی ازت رو نشد. منی که فقط مجازی می شناسمت تقریبا با جواب هات آشنا بودم/ شایدم به قول کرگدن به خاطر مختصر بودن جواب هاست
منتظر قسمت دوم مصاحبه - گفتمان هستیم...

در مورد سوال ها هم جسارتا نظر می دهیم. سوال ها درسته که تقریبا کلیشه ای نبود اما جوری نبود که چالشی بشه!
مثلا به جای اینکه پرسیده بشه تو کامنت های خصوصیت پیشنهاد بی شرمانه ای هم هست ؟ میشد پرسید که تو کامنتهای خصوصیت اغلب از چه چیزی حرف به میان می آید؟
برای مثال گفتم و اینکه نظر شخصیمه

بازم ممنونیم و اینا

نظرت درسته
من یک مقدار رندانه جواب دادم
خب به مصاحبه چالشی بکن با من امیر حسین
قول میدم چالشی جواب بدم

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:20 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

جناب محسن خان از شما هم ممنون
سوالها عالی بود حتی اگر جایی به سمت کلیشه ای بودن کشیده می شد جواب های کیامهر خنثی اش می کرد
یه دنیا مرسیییییییییییییییییییییییییییییی

لطف داری هاله جان

سیمین یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:21 http://rosoobha.blogsky.com

خیلی خوب بود...
هم سوال ها٬هم جواب ها
مرسی از شما و شهریار عزیز...
منتظر بقیه اش هستیم

مرسی خانوم دکتر

آلن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:21

سوالا خیلی خوب بود.
و ایضن جوابا.

در کل مصاحبه ی واقعی و غیر کلیشه ای و نویی بود.

آفرین به مصاحبه کننده.
و آفرین به مصاحبه شونده.

البته همیشه زحمت شونده بیشتره ها دقت داری که ؟

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:23 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

از سوال ۱۱ و ۱۳ و ۱۷ خیلی بیشتر از بقیه لذت بردم و با شماره ۲۰ واقعا خندیدم اخه کیامهر یه ذره فکر کردن هم خوبه ها

بی تجربه بودیم خب

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:24

قول دادیا !
پس ببینم فردا چه میکنی !

رو چشمم

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:25

الان بقیه سوالارم برات میفرستم ...

مرسی

سیمین یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:28 http://rosoobha.blogsky.com

روزی ۷ ساعت؟
خیییییییییییییییییلیه!!!!
فقط باید عاشق کارت باشی تا اینقدر زمان صرفش کنی...اونم توی این کمبود وقتی که هممون دچارشیم!!!!پس الکی نیست که اینجا عین خونه مون میمونه...چون صاحبش از جون و دل داره مایه میذاره...
واقعن مرسی واسه اینهمه توجه...مرسی

ای بابا
خونه خودتونه

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:28 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

یعنی من و این جناب امیر حسین دو تا نقطه هستیم درست مقابل هم
کامنت هامون رو بزاری کنار هم می میری از خنده

سلیقه ها فرق می کنن خب

امیرحسین... یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:29 http://afrand.blogfa.com

نظر بی ربط با این پست
الان از فیلم گزارش یک جشن بر می گردم. فیلم را دیدم و باز هم نوشته ات را خواندم. درست نوشتی . به نظر من هم مشکل اکران عمومی پیدا می کند. و هم اینکه سکانس های پایانی با کل فیلم همخوانی ندارد
فیلم جدایی نادر از سیمین را هم دیدم . به نظر من از همه لحاظ بهتر از فیلم حاتمی کیا بود. هم فیلمنامه هم کارگردانی. شانس اول جوایز است
در فیلم حاتمی کیا کلی بازیگر معروف بود که یا فرصت بازی آنچنانی بهشان نرسید یا خوب شخصیت پردازی نشده بودند
در حالت کلی این فیلم حاتمی کیا با توجه به سکانس های پایانی از جمله سیاسی ترینشان بود و قطعا بهتر از دعوت و به نام پدر....

مرسی
دعا کن فیلم فرهادی جایزه بگیره

سیمین یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:30

من دیگه الارم باطریم روشن شده
شب خوش

شب خوش

مینا یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:31 http://www.harfebihesaab.blogfa.com

سلام. خوبی؟ :)
مصاحبه ی خوبی بود. هم شما و هم کرگدن جان خسته نباشید.
ولی کاش سوالا رو جواب میدادید و بعضی هاشونو نمیپیچوندی!
البته خب راس میگی شاید دلخوری پیش بیاد.
(( ما منتظر بقیش هستیم... هیجا نمیریم همینجا هستیم))
(با اتوبوس از داهاتمون واسه فردا اومدیم تهران به صرف ساندیس... گفتیم شما رو هم تشویق کنیم!)

ایشالا فردا شب جبران می کنم

امیرحسین... یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:31 http://afrand.blogfa.com

هاله بانو شما این تفاوت را در چی دیدید؟ ما که هر چه نگاه کردیم چیزی نفهمیدیم!

الهه یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:32 http://khooneyedel.blogsky.com/

معرکه بود...هم سوالا...هم جوابها...
دست آقا محسن درد نکنه واسه طرح این سوالای متفاوت...مرسی از تو برای این جوابای صادقانه ت...بی اغراق میگم تو جواب به هیچ کدوم از سوالا از قالب کیامهری که من میشناسم بیرون نرفتی...حتی محافظه کاری و دقتت تو جواب به بعضی از سوالا که نمیخواستی کسی ناراحت بشه...

مرسی الهه
راست میگی
یک مقدار محافظه کارانه بود

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:33

این چشم بندی که واسه خودت گذاشتی توی عکس
منو یاد اون شتره میندازه ! ... یادته ؟
اونموقع هنوز انقد رفیق نبودیم ...
یادش بخیر ...
ولی جددن عمر چقد زود میگذره کیا ...

واقعا
البته بلانسبت شما این عکس با اون عکسه خیلی فرق می کنه
شما از اون شتره خیلی خوشتیپ ترید

فلوت زن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:33 http://flutezan.blogfa.com/

خیلی خوب بود! خیلی !
ساده و روان و دوست داشتنی و صمیمانه !
هم سوالا ، هم جوابا !!!
واقعاً به دلم نشست !
بعضی جاها خندیدم و بعضی جاها شاید یه کم بغض !
منتظر ادامه مصاحبه هستم...

مرسی حنانه جان

tak3az یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:34 http://www.tak3az.net


salam
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری اگه مایل به تبادل لینک بودی منو با نام بزرگترین سایت دانلود لینک کن بعد بهم خبر بده با چه اسمی لینکت کنم بای

منو با اسم از این کامنتا متنفرم لینک کن و اگه دوست داشتی بازم بیا کامنت بذار

الهه یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:34 http://khooneyedel.blogsky.com/

ولی سوالهای ۱۶ و ۱۷ و جوابهات.....هیچی نگم بهتره

شب شراب یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:34


چه عجب برای اولین بار من زود اومدم..

چه عجب

tak3az یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:34 http://www.tak3az.net

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری اگه مایل به تبادل لینک بودی منو با نام بزرگترین سایت دانلود لینک کن بعد بهم خبر بده با چه اسمی لینکت کنم بای

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:35

بازم وختی عکس دستای پدربزرگتو دیدم بغض کردم ...
یه سری چیزا رو دیگه باید فقط توی موزه ها دمبالش گشت ... چیز منظورم یه سری ارزشها و مفاهیمه ...

راس میگی
من پست های بازی هار و خیلی دوس دارم یه دنیا خاطره است
ولی پست بابا بزرگ واقعا خوب بود
برات گفتم عمه هام خونده بودن و گریه کرده بودن ؟

tak3az یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:35 http://www.tak3az.net

salam

سلام
می بینی شانس ما رو
من تا حالا به هیچ کدوم از این کامنتهای تبلیغاتی جواب نداده بودم
یه بار جواب دادم صاحبش اومد
آقا شرمنده

شب شراب یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:36


خیلی باحاله..

چی ؟

آلن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:36

از اون عینک دودی ها ؛ به محسن هم میدادی دیگه ؛ خسیس.

این دفه ایشالا

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:37 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

قابل توجه جناب امیر حسین :
می گی زاویه پنهانی ازت رو نشد می گم یه صداقتی سرک به بیرون می کشید
می گی سوال ها درسته که تقریبا کلیشه ای نبود می گم حتی اگر جایی به سمت کلیشه ای بودن کشیده می شد ...
بازم بگم یا می خوای یه کمی بیشتر نگاه کنی

کرگدن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:37

ما همه چیمون رو و شفافه داداش !

میشه چند تا از جاهای شفافتون رو نام ببرید ؟

ابله خاتون یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:40 http://ablahkhatoun.blogsky.com

فقط میتونم بگم خیلی پررویی!خجالت بکش و وقت بیشتری واسه مهربان بانو بذار!من اگه جای اون بودم تا حالا تو غذات سوزن ریخته بودم!

ای جان
میدونی چقدر دلم برای این کامنتات تنگ شده بود ؟
چقدر خوبه که دوباره برگشتی ابله بانو
شما سوزنات رو بریز تو غذای شوهرت

بهنام یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:40 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

سلااااااااااااام بر همه مخصوصآ کرگدن خان و کیامهر عزیز

سلام قهرمان افول کرده

هاله بانو یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:41 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

راستی اگه من گفتم از سوال ۱۷ لذت بردم سوءتفاهم پیش نیاد ها می دونی جوابت خیلی خاص بود از اون جواب های کیامهری از اون جواب های آماده تو آستین فقط همین

آره سوال و جواب خوبی بود

فلوت زن یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:41 http://flutezan.blogfa.com/

می گم کیامهر توو عکس دستاتو طوری کنار هم گذاشتی که انگار دست بند به دستت زدن ، چشماتم که چشم بند سیاه ، دیگه هیچ چی دیگه ، انگار سارق گرفتن !!!
جناب کرگدن هم ازین پلیس مخفیان !

آره این عکس رو تو راه کهریزک و قبل از سوال و جواب گرفتیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد