جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

وختی خیاط توی کوزه می افتد (قسمت اول )

 - 

---

 سلام و عرض ارادت و اینا ...  بنده کرگدن هستم که همچنان در وبلاگ کیامهر عزیز کنگر و لنگر را به ترتیب خورده و انداخته ام ! ... بنظر من هر کاری چه ساده باشد چه پیچیده یک اصول و آداب و پرفشنالیته ای دارد حتی مثلن همین مصاحبه کردن ... یعنی نتیجهء هر کاری وختی بهترین خروجی ممکن را خواهد داشت که یک حرفه ای سکان هدایتش را بر عهده بگیرد ... لذا بهتر است اسم این کاری که من الان می خواهم بکنم را مصاحبه نگذاریم ... یکجور گپ خودمانی با یک دوست ... حین نوشیدن چای و گیراندن یک نخ سیگار مثلن ... در این گپ خودمانی بنا را بر این گذاشتم که سوالها تا جایی که عقل ناقصم قد می دهد با سوالهای رایج اینجور گفتگوها تفاوت داشته باشد ... راحت و تا حدی بی پروا باشد ... و البته با محوریت وبلاگ و وبلاگ نویسی که نقطه اشتراک همه ماهاست ... راستش قرار نبود تعداد سوالها انقدر زیاد باشد ولی خب شد ! ... شد چون سوال شونده فی الحال یکی از اعاظم و مشایخ دنیای بلاگستان است و آدم هی دوست دارد بداند توی هزار توی مخ و مخچهء چنین نازنینی چه می گذرد که انقدر خوب نبض بلاگستان و بچچه ها را می شناسد و استاد پیدا کردن ایده های ناب و خلاقانه و شور و ولوله انداختن در رخوت این مجازستان است با هر چرخش قلمش ... استاد نشاندن لبخند بر لبهای عبوس ... استاد دور هم جمع کردن اهالی این محلهء مجازی به صرف یک لقمه شادی و یک جرعه آرامش ... که از این بابت همه ما مدیونش هستیم و ممنونش ... خلاصه که امیدوارم کیامهر عزیزم را خسته نکرده باشم و شمایی که می خوانید هم خسته نشوید ... قسمت اول مصاحبه را امشب می خوانید و الباقی اش را هم اگر عمری بود فردا شب ... فدای همگی ...  

1- سلام کیامهر عزیز 

سلام علیکم ... وا اینم سوال حساب کردی ؟ 

 

2- کیا پیش پای خوندن این سوالا داشتی چیکار می کردی ؟ 

راستش حمل بر زن ذلیلی نشه ولی داشتم کادوی ولنتاین مهربان رو بهش می دادم . 

 

۳-شام چی خوردی و دوست داشتی چی می خوردی ؟! 

والا الان که ساعت ۷:۳۳ بعد از ظهره و هنوز شام نخوردم ولی راستش هوس پیتزا کردم . 

 

4-کیا با عدد و رقم غیر اعشاری بگو مهربانو چن تا دوس داری و وبلاگتو چن تا ؟! 

وبلاگم رو خیلی دوس دارم و مهربان را خیلی خیلی 

 

5-از اولین روز وبلاگ نویسیت دقیقن چن روز میگذره و چن تا پست نوشتی ؟  

دقیقا ۶۲۶ روز از اولین پستی که نوشتم میگذره و حدودا ۲۵۰ تا پست نوشتم فقط تو جوگیریات 

 

۶-چن جا توضیح دادی که وبلاگ نویسی رو از کی و چجوری و با چه هدفی شروو کردی ، حالا بگو از کی سبک و سیاق وبلاگت این شکلی شد که الان هست ؟  

خب من از خرداد ۸۸ شروع کردم به نوشتن و اوایل ماهی چند تا پست بیشتر نمی نوشتم . 

اکثرا سیاسی بودند و طنز . چند ماهی هم خیلی کم می نوشتم  

ماهی یه دونه پست . 

عید امسال تصمیم گرفتم بیشتر وقت بذارم و حداقل هفته ای یه پست بنویسم اونم تازه مطمئن نبودم که میتونم یا نه چون خیلی روی پست هام حساس بودم . 

اصلا فکر نمی کردم یه روزی بیاد که هر روز بنویسم و گاهی روزی دو یا سه تا پست  

البته این پستها با اون پستها قابل مقایسه نیستند ابدا  

سبک و سیاق اینطوری نوشتنم فکر می کنم دقیقا بر می گرده به زمان آشنایی با تو 

یعنی حدودا از تابستون امسال 

 

7-روراست چقد فکرشو می کردی که وبلاگت یه روز انقدر پر رفت و آمد باشه ؟ 

اصلا فکرش رو نمی کردم  

در ضمن پررفت و آمد با پر طرفدار خیلی فرق می کنه 

دوست داشتم یه بلاگر پر طرفدار باشم 

کسی که مطالبش ارزش خوندن داشته باشه 

 

8-فقط و فقط یک پستت رو اسم ببر به عنوان آس هر چی که تا حالا نوشتی ؟ 

خیلی سوال سختیه 

من خیلی از پستهام رو واقعا دوست دارم 

اما اگر قرار باشه فقط یکی از پست هام رو انتخاب کنم  این رو انتخاب می کنم .   

9-پنج تا وبلاگی که قطعن هر روز روی اسم و لینکشون کلیک می کنی ؟ 

به جز جوگیریات تنها وبلاگی که حتما روزی یکبار بازش می کنم وبلاگ خودته  کرگدن

حتی وبلاگ مهربان رو هم هر روز باز نمی کنم .

بقیه وبلاگها رو دوست دارم و می خونم ولی نه هر روز  

 

۱۰-پنج تا وبلاگی که دوستشون نداری ولی برای نویسنده هاشون احترام قائلی ؟  

خیلی سوال سختیه  

بعضی از وبلاگهایی که تو لینکهام هستند اصلا نمی خونم  

ولی واقعا نویسنده هاشون رو دوست دارم . 

به این سوالت جواب نمیدم چون نمی خوام کسی دلخور بشه  

 

11- به نظر تو وبلاگ رسانه محسوب میشه ؟ و یه بلاگر رسالتی داره ؟  

اگه آره چه رسالتی ؟ 

مسلما یه رسانه است ...  

یه وبلاگ مطمئنا یه رسانه است ولی در عین حال میتونه هیچ رسالتی نداشته باشه 

نویسنده یه وبلاگ ممکنه فقط دلش بخواد درد دل کنه 

ممکنه فقط بخواد خودش رو تخلیه روانی کنه 

یا ممکنه هزار تا هدف درست و غلط داشت داشته باشه 

اما لزوما قرار نیست  رسالتی داشته باشه 

حتی یه وبلاگ بدون هدف هم رسانه محسوب میشه 

هرچقدر هم ساده و بی مخاطب باشه  

 

12- اگه نویسنده جوگیریات نبودی دوس داشتی کدوم وبلاگ مال تو بود ؟ 

همین حالا که نویسنده جوگیریات هستم دوست دارم صاحب خیلی از وبلاگها بودم 

مثلا توکای مقدس  


13- شده توو خلوت خودت به تعداد کامنتا و بازدیدات غرره بشی ؟! 

آره خب ... بعضی وقتها که یه پستی مورد توجه قرار می گیره جدا لذت می برم . 

 

14- تو یک ماه گذشته میانگین روزی چن ساعت از شبانه روزت رو صرف وبلاگ کردی ؟ 

بطور میانگین شش تا هفت ساعت در روز شاید هم بیشتر  

 

۱۵- از اینکه بعضی از روابط دنیای مجازی ت رو به دنیای واقعی کشوندی راضی ای ؟ 

کاملا راضیم . البته گاهی وقتها مسائلی پیش میاد که آدم دوست داره برگرده تو لاک تنهایی و ناشناخته بودن اما بی اغراق میگم از این راه دوستانی پیدا کردم که غیر ممکن بود به طریق  

دیگه ای پیداشون کنم . 

 

16- دور از جونت اگه بفهمی داری می میری پسووردتو به کسی می دی که بعد از تو جوگیریات رو بنویسه ؟ 

همین الان هم یه نفر دیگه پسورد جوگیریات رو داره  

به نظرم باید یه نفر داشته باشه تا اگر یه روز اتفاقی افتاد همه با خبر بشن  

اما مهم اونه که اون یه نفر کی باشه ؟ به قول خودت هوووووووووووووم ؟ 

 

۱۷- بازم دور از جونت دلت می خواد روی سنگ قبرت چیزی از بلاگر بودنت بنویسن ؟! چی مثلن ؟! 

تا حالا بهش فکر نکرده بودم  

آره  چرا که نه  

مثلا بنویسند : 

انسانی که زیر این سنگ سرد خفته است دیگر به هیچ کامنتی پاسخ نخواهد داد .


۱۸-میانگین روزی چن تا کامنت خصوصی داری ؟ چن درصد از اناث و چقد از ذکور ؟! 

دو سه تا  

اکثرا خانوما  

ولی خداییش تا به حال کامنت ناجور خصوصی نداشتم 

کامنتهاشون هم از جنسی که ذهن منحرف تو فکر می کنه نبوده الحمدالله 

 

19- توو کامنتای خصوصی ت تا حالا پیشنهاد بی شرمانه ام داشتی ؟! 

آره  

یکبار یه بلاگر کچل گامبو به من پیشنهاد داده بود شب جمعه مهمونی برم خونه اونا و شب پیشش بخوابم 

البته من هم با کمال میل قبول کردم   

اینم مدرکش

 

20- تا حالا با یه اسم دیگه یا بی نام جایی کامنت گذاشتی ؟ 

آره . یه مدت تو وبلاگ خودت با اسم آقای کا به شوخی کامنت میذاشتم  

چون هنوز با هم صمیمی نبودیم و دوست نداشتم عکس العمل منفی نشون بدی 

ولی آی پی منو پیدا کردی و آبروم رفت  

 

21- دوس داشتی کدوم هنرپیشه یا خواننده زن خارجی خواننده ثابت وبلاگت بود ؟! ایرانیا رم بگو ! 

فقط هنرپیشه ها رو میگم 

از خارجی ها مریل استریپ و جسیکا آلبا و مرحومه مغفوره مریلین مونرو   

ایرانی ها هم  گلشیفته فراهانی و ترانه علیدوستی 

البته من آدم قانعی هستم و اگر وبلاگم رو نخونن و همین که ماهی یکی دو دفه باهم اینور اونور بریم یا تلفنی حرف بزنیم هم راضیم به خدا 


22- و جهنم و ضرر کدوم هنرپیشه یا خواننده مرد خارجی ؟! ایضن ایرانیا ؟ 

خارجی ها جرج کلونی و همفری بوگارت و از ایرانی ها استاد انتظامی و شهاب حسینی 

 

23- اگه یه روز بفهمی پدرت قبل از تو وبلاگ داشته و رو نکرده بوده چه حالی میشی ؟ 

خنده ام می گیره احتمالا 

 

24- راست و حسینی بگو این سبک وبلاگ نویسی افراطی چه تاثیراتی روی زندگی مشترکت داشته ؟ 

اگه منظورت تاثیرات منفی باشه باعث شده کمتر با مهربان وقت بگذرونم 

و بعضی وقتها هم دلخورشده 

کمتر با خانواده ام در ارتباط باشم و همیشه فکر و ذکرم رسیدن به خونه و نوشتن پست باشه 

باعث شده برای باقی تفریحات زندگی کمتر وقت بذارم و کمتر تمرکز داشته باشم . 

  

25- اگه برگردی به گذشته بازم جوگیریات رو می سازی ؟ 

صد در صد 

گاهی وسوسه میشم یه روزی اینجا رو ببندم و با اسم واقعی خودم تو یه وبلاگ دیگه مطلب بنویسم اما بعدش که فکر می کنم می بینم اصلا فلسفه نوشتن اینه که آدم دیده بشه و مطالبش خونده بشه . دوست ندارم از صفر شروع کنم دوباره ... 

 

26- شده تا حالا با خوندن یکی از کامنتای وبلاگ مهربان غیرتی بشی ؟! و برعکسش چطور ؟!! 

تا حالا نشده به خاطر کامنتی تو وبلاگ مهربان غیرتی شده باشم 

ولی احتمالا مهربان شده ولی به روم نیاورده 

 

27- اگه مهربان اندازه تو برای وبلاگ نویسی وخت میذاشت چیکار می کردی ؟ 

احتمالا طلاق می گرفتم ازش ومهریه ام رو میذاشتم اجرا  

 

28- چن تا پست بچچه ها رو اسم ببر که بعد خوندنش گفتی کاش من اینو نوشته بودم ؟ 

راستش رو بخوای حضور ذهن ندارم  

جدیدا این پست سپهر رو که خوندم انصافا حسودیم شد به قلمش ... 

 

29- از بین بلاگرایی که ندیدیشون کدوما رو دوس داری ببینی ؟ 

ببین محسن من خودم اگه باشم و ببینم اسم کسی برده شده و اسم خودم نه راستش دلخور میشم بنابراین اسمی از کسی نمی برم . 

همه دوستان وبلاگی و حتی غیر وبلاگی رو دوست دارم  

خیلی هاشون رو دیدم و دوست دارم همشون رو ببینم . 

 

30- صادقانه بگو جوگیریات رو توی یه مزایدهء راس راسکی چن بخرن می فروشی ؟ 

۱۰ میلیون اگه اجازه داشته باشم یه وبلاگ با یه اسم دیگه بنویسم 

۱۰۰ میلیون اگه اجازه نداشته باشم 

با اون ۱۰۰ میلیون هم احتمالا میریم با آقای چنگیزی شریکی یه سایت وبلاگ نویسی  

می سازیم  اسمشم میذاریم جوبلاگ  

 

31- اگه قرار باشه یه آهنگ بذاری روو وبلاگت که برای همیشه بمونه روش ، چه آهنگیه ؟ 

تو از قبیله لیلی ... من از قبیله مجنون ... 

تو از قبیله دریا ... من از نژاد کویرم  

 

۳۲- تا حالا شده که به یکی از مخاطبای مونث وبلاگت احساس علاقهء یه کمی خاص بکنی ؟! 

آره ... 

 

33- اگه بلحاظ جمیع جهات نمره یه وبلاگ عالی 100 باشه به جوگیریات چه نمره ای می دی ؟ 

۶۵ فکر کنم نمره مناسبی باشه 

 

۳۴-اگه بلاگستان هفت طبقه داشته باشه جایگاه جوگیریات طبقه چندمشه ؟  

نزدیک در طبقه پنجم تو صف وایساده که بره طبقه شیشم ولی آسانسور خرابه 

 

35- تا حالا به تعطیل کردن و بستن وبلاگت فک کردی ؟ 

آره  

نمی دونم چرا هر روز بیشتر و بیشتر فکر می کنم بهش 

مطمئنا تو این دهه اینکار رو نمی کنم 

ایشالا دهه بعد ... 

 


نظرات 233 + ارسال نظر
کیامهر سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:19

آقا دیگه وارد تاریکخوه ما نشو
به جاهای نور نخوردمون هم نور نتابون قربون شکلت
برو سر کار زندگیت
خوبه یک بیاد نور بتابونه به جاهای نور نخوردت
خوبه یهو با سر بیان تو تاریکخونه ات ؟
والا

کیامهر سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:19

در صفحه پنجم اول شدم
هوررررررررررررررا

کورش تمدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:23 http://www.kelkele.blogsky.com

چیه داری بازار گرمی میکنی؟
میخوای ملت کامنت بزارن تا نفر اول صفحه پنجم بشن؟
کرگدن عزیز نور بتابون

کرگدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:23

مگه مهربان از تو بزرگتره ؟!!
( آیکون کوچهء علی چپ !!! )

کرگدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:24

این جواب آخرین کامنت صفحه قبل بودا !

کرگدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:25

ادمیزاد برعکس اتومبیله !
یعنی هرچی کفش آفتاب دیده تر باشه قیمتی تره !!

کرگدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:28

کوروش جان اینجور کارا دس تنها نمیشه !
خودشم باید در امر تابانیدن نور کمک کنه خب !!

الهه سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:30 http://khooneyedel.blogsky.com/

مظلوم گیر آوردین؟چند نفر به یه نفر؟

کرگدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:31

بابا طرفدار !
بابا حامی !
بابا کفن پوش !
بابا ولایت مدار !
بابا الهه بانو !!

الهه سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:34 http://khooneyedel.blogsky.com/


کامنت مهربان بانو به اندازه ی کافی خوفناک بود...دیگه چی از جون این کیامهر میخواین؟(آیکون قمر خانوم با چادر گره زده دور کمرش!)

کورش تمدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:37 http://www.kelkele.blogsky.com

کرگدن جان
مگه کیا مقاومت میکنه؟
اینجوری نبودا

کرگدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:44

اون زمون شما بوده کوروش جان !
ما که از این شانسا نداریم قربونت برم !!

کورش تمدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:50 http://www.kelkele.blogsky.com

کرگدن جان شما عجله کردی
احتمالا تو برخورد اول ترسوندیش

مهربان سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:51 http://mehrabanam.blogsky.com

کجایی آبجی روشنک جان
که آبجی الهه پشت منو خالی کرده

الهه سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:55 http://khooneyedel.blogsky.com/

مهربان جون من روی سخنم با کرگدن و آقا کورش بود عزیزم....تو خودت با یه کامنت چهار ستون بدن کیامهر رو لرزوندی دیگه...کمک لازم نداری که

کورش تمدن سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 13:55 http://www.kelkele,blogsky.com

مهربان خانوم روشنک بانو رفتن سوغاتی بیارن
ما هستیم
کیا کاری کرد بگو خودم ادبش کنم
ببین الان صداش درنمیاد

سیمین سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 14:08

کیا میگم با این اوضاع امشب کرج نیا...
بزار ما با مهربان جان یکم صحبت کنیم شاید برات تخفیف مجازات بگیریم...
البته مطمئنم عفو نمیخوری...ولی شاید زنده بونی
امشبو برو پیش کرگدن

سیمین سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 14:12

احتمال داره تحت شرایط خاصی قادر به ادامه ی حیات باشی.فعلن هیچی نمیدونم.بستگی به دلرحم بودن مهربان داره.وگرنه جرمت کاملن اثبات شده ست

مهربان سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 14:15 http://mehrabanam.blogsky.com

من بی خیال می شم
باشه
فقط بازم باید کادوی ولنتاین بخری

افروز سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 14:23

قول میده سال دیگه برات بخره مهربان جان
ای بابا به همین زودی بی خیال شدی حداقل اول کادو را بگیر بعد پرچم سفید را ببر بالا

کیامهر سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 14:46

برای تلطیف فضا
باری اینکه همه با هم دوست بشن
و مشت محکمی به دهن یاوه گویان متمدن نما بزنیم
و برای اینکه پرستوهای زن ذلیل با فراغ بال به خونه برگردن
داریم یک پست شاد منگولا می نویسیم
امشب یه جشن داریم
یه مناسبت خوب
یه اتفاق قشنگ

یه عکس خیلی لختی هم قراره از کورش تمدن بذاریم تا به همه بیشتر خوش بگذره

الهه سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 14:55 http://khooneyedel.blogsky.com/

خدا خیرت بده جوون...
الان اخبار مزخرف تلویزیون رو نگاه میکردم...اینقدر حرص خوردم که قلبم گرفت...جشن میچسبه...مرسی

الهه سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 14:58 http://khooneyedel.blogsky.com/

داری ادامه ی مصاحبه رو میپیچونی یعنی؟یا مصاحبه و جشن همزمانه؟یا مصاحبه میمونه واسه بعد؟یا اصلا مگه من فضولم؟

فسقلی سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 15:09 http://bishilehpileh.blogsky.com

سلام بر کیامهر و کرگدن و مهربان و الهه و سیمین و کوروش و سایر دوستان حاضر
پیر کامنت خبر جشن و اتفاق قشنگتون بنده از بس ذوق کردم رفتم و تو وبلاگم اطلاع رسانی کردم
سراپا انتظاریم به رونمایی این پست قطعا جنجالی و شاد

فسقلی سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 15:10 http://bishilehpileh.blogsky.com

پیر=پیرو : از اثرات ذوق زدگیست قربان

سمیرا سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 15:29 http://nahavand.persianblog.ir

آهای محسن باقرلو....یکی طلب من تا به وقتش خدمت برسم...خوشم میاد کیا پرچم سفیدو برد بالا...به افتخار اقتدار مهربان و حمایت طرفداراش ...به افتخار جامعه نسوان بلاگستان...همگی دست ....

تک نوا سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 15:46 http://taknava.blogsky.com

وبلاگ جالبی داری آخرش نفهمیدم سیاسیه یا نه؟
خوشحال میشم اگه منو با عنوان ( عجیبترین و جالبترین وب سایت ) لینک کنی بهم خبر بده تا لینکت کنم

الهه سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 15:51 http://khooneyedel.blogsky.com/

دمت گرم کیامهر...چقدر منتظر یه همچین گلریزونی بودم...مررررررررررسی....
ساعت ۲۲:۲۲ میام خونه ی کرگدن....
خدا تو رفیق دلی رو برای همه ی ما نگه داره....
به امید اینکه مهر سکوت کرگدن بشکنه....

بهروز(مخاطب خاموش) سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 20:39 http://sukamario.blogfa.com

؛ منتظر نشستیم مثل یتیمای منتظر محبت ؛
کرگدن برا ما عزیز و دوست داشتنیه...اما از این حرفتون اصلا خوشم نیومد.

ببخشید

فلوت زن چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 00:28 http://flutezan.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام کیامهر عزیز.
دستت درد نکنه با این مهمونی ای که گرفتی و بچه ها رو خونه کرگدن جمع کردی و دوباره همه با محبتهاشون و با دلگرمی ها و همراهیای تو باعث شدن کرگدن بنویسه !
حیف که به مهمونی نرسیدم !
اومدم ازت تشکر کنم !
خیلی بزرگی !

نینا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 01:42 http://ninabarfi.blogfa.com

سلام
نمیدونم اینایی که میخوام بگم واستون بی مفهموم به نظر میاد یا نه اما میخوام بگم...
عصری داشتم میرفتم سرکار اما قبلش برای گرفتن کارت ارشدم تو کافی نت نشسته بودم وداشتممصاحبه شمارومیخوندم..خیلی سریع خوندم وحتی میتونم بگم بعضیاشو نخوندم امایه کلمه توی مصاحبه شما راجه اینکه آدم باید خودش باشه و فرار نکنه(یه همچین چیزی)خیلی روم اثر گذاشت!
همیشه تو همه نوشته هام،حرفهای خودم با دیگرون میگفتم یه نفر اومد و با یه بیل مخمو بیل زد و الان هرچی میکنم حرف هیچ کی نمیتونه منو آدم کنه و آتیش دلموآروم کنه اما این کارو شما کردید!شاید بگید منم یکی ازون میلیونها آدمی ام که تیریپ عشقی برش داشته، من نمیدونم وبلاگ شما یا خودتون کی هستید یا چقدر معروفید اما اینو میگم که بزرگترین کمک رو بهم کردید!
من میخواستم خصوصی بفرستم چرا نمیشه؟؟؟

ویدا شنبه 30 بهمن 1389 ساعت 18:28 http://vvida.blogfa.com

خیلی مخالفم که چشماتو تو عکس سیاه کردی. خیلی
آخه وقتی اسم مسعار باشه که دیگه همچین کاری ضرورت نداره

پارسدخت جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 03:14 http://marzbanname.blogsky.com

ای ول... 232 نظر؟
با اینکه چشم شور نیس ولی بزنم به تخته
با قسمت اولش که خیلی حال کردم بریم ببینیم قسمت دومش چه خبره؟
میدونی بار اوله که میام تو این وبلاگ ؛ الان که دارم فک میکنم میگم ای کاش زودتر اومده بودم
میشه گفت من تو وبلاگ نویسی تازه واردم و در برابر شما جوجوای بیش نمیباشم
اما دوست دارم به وبلاگ منم سر بزنی و نظرتو راجعبش بگی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد